چرا توافق اخیر تهران-واشینگتن یک بُرد بزرگ برای ایران بود؟

در روزهای اخیر، خبر توافق ایران و آمریکا با میانجی گری طرف ثالث(کشور قطر) که بر پایه آن، آزادی 4 در برابر 4 زندانی بی گناه ایرانی و جواسیس امریکایی و در عین حال، 6 میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده کشورمان در قطر نیز آزاد شدند، به سرخط و تیتر اصلی بسیاری از رسانه‌های بین المللی و همچنین محور اصلی تحلیل و تفسیرهای کارشناسان حوزه سیاست خارجی تبدیل شده است.

در این چهارچوب، شاهد مطرح شدن تحلیل و تفسیرهای مختلف با محوریت رویداد مذکور هستیم و تحلیلگران و رسانه های مختلف هر کدام سعی دارند تا به نوبه خود، چشم اندازهای متنوعی را از رویداد مذکور به افکار عمومی بین المللی عرضه کنند. با این همه، یکی از نکات مهم و محوری که در قالب توافق اخیر ایران و آمریکا تا حد زیادی برجسته شد، تحمیل یک شکست تازه به دولت بایدن و سیاست خارجی خاورمیانه ای آن بود. مساله‌ای که جریان های سیاسی و رسانه ای متحد دولت آمریکا سعی داشته و دارند تا به انحای مختلف بر آن سرپوش بگذارند و فضای توافق را برای دولت بایدن تلطیف کنند.

با این همه، حداقل به 3 دلیل عمده و محوری، توافق اخیر ایران و آمریکا شکستی بزرگ برای طرف آمریکایی بود.

یک: اذعان خودِ آمریکایی ها به پذیرش شکست در برابر ایران
پس از انتشار خبر توافق اخیر ایران و آمریکا، شاهد روانه شدن سیلی از انتقادات از سوی سیاستمداران و چهره‌های برجسته آمریکایی به سمت دولت بایدن به دلیل بی کفایتی آن در تعامل با ایران و پذیرش شکست سنگین دیگری از این کشور برای آمریکا بودیم.

به عنوان مثال، سناتور جیم ریش از نیروهای برجسته جمهوری‌خواه در سنای آمریکا تاکید کرد که اقدام دولت بایدن در حصول توافق با ایران و پذیرش شروط این کشور، ناکامی بزرگی برای واشینگتن به حساب می آید و می‌تواند در آینده آسیب های جدی را متوجه منافع ملی آمریکا کند. جیم ریش به صراحت دولت بایدن را به انفعال در برابر ایران متهم کرده است. تام کاتن، سناتور دیگر آمریکایی نیز موضع دولت بایدن در حصول توافق اخیر با ایران را زیر سوال برده و این دولت را به باج دادن و پذیرش شکستی بزرگ در برابر تهران متهم کرده است.

تام کاتن تاکید کرده که دولت بایدن در جریان توافق اخیر خود با ایران، عملا به سازِ این کشور رقصیده است. “باری لاودرمیلک” نماینده ایالت جورجیا نیز در موضع گیری گفته است که درست زمانی که همگان فکر می‌کردند سیاست خارجی دولت بایدن پس از خروج از افغانستان نمی تواند فاجعه بارتر شود، او در برابر ایران نیز تسلیم شد. شایستگی مردم آمریکا بیشتر از این حرف ها است.

مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق دولت آمریکا نیز در موضع گیری، توافق اخیر دولت بایدن با ایران را شکستی بزرگ و مفتضحانه برای آمریکا و پیروزی بزرگ برای ایران توصیف کرده است. “نوت گینگریچ”، رئیس جمهوری‌خواه اسبق مجلس نمایندگان آمریکا نیز توافق اخیر بایدن با ایران را اقدامی دیوانه وار از سوی دولت بایدن خوانده و آن را شکستی بزرگ برای آمریکا توصیف کرده است.

البته که هنوز هم چهره ها و افراد برجسته دیگری در حوزه سیاست داخلی آمریکا از اقدام دولت بایدن در حصول توافق با ایران، انتقاد و آن را تعظیم در برابر تهران توصیف می کنند. مساله ای که در نوع خود حاکی از بُردی بزرگ برای کشورمان است.

دو: پیروزی مجدد گفتمان مقاومت در برابر زورگویی و فشار
باید توجه داشت که دولت آمریکا و دیگر متحدان غربی آن و البته جریان های سیاسی و رسانه ای همراه با آن ها، مدت ها بود که به کشورمان فشار می آوردند تا بدون توجه به جرایم محکومان امنیتی آمریکایی محبوس در ایران، آن ها را آزاد کند. در این رابطه آمریکایی ها و کلیت جهان غرب از ابزارهای متنوعی از تهدید گرفته تا فشار تبلیغاتی و رسانه ای نیز استفاده کردند.

با این حال، ایران در مواجهه با تمامی فشارها، صرفا راهِ مقاومت را در پیش گرفت و البته که بار دیگر اتخاذ این گفتمان در برابر قدرت‌های غربی راهگشا بود و دیدیم که آن ها به همان معادله ای تن دادند که مطلوب ایران بود. معادله ای که در کلیت خود حامل این درس مهم است که هر زمان در برابر رویه های تهاجمی قدرت های غربی، مقاومت پیشه کنیم و تسلیم فشارها نشویم، در نهایت بازنده بازی خودِ غربی ها خواهند بود. مساله ای که البته تاکنون نمودهای مختلفی را از خود در قالب تقابلات مختلف ایران و کشورهای غربی نشان داده است.

به بیان ساده تر هر چه بنیان های قدرت کشورمان تقویت شده و افزایش یابد، شانس و احتمال تحقق منافع ملی در مواجهه با قدرت های غربی نیز افزایش قابل ملاحظه ای پیدا می کند. مساله ای که در قالب توافق اخیر ایران و آمریکا نیز به وضوح قابل مشاهده بوده و عملا حاکی از بازیِ آمریکا در زمین تعریف شده از سوی ایران بوده است.

سه: نیاز جدی بایدن به دستاوردسازی در سیاست خاورمیانه ای خود
در نهایت باید گفت که یکی از پالس های عمده و مهم توافق اخیر ایران و آمریکا، افول موقعیت هژمونیک آمریکا در سطح منطقه خاورمیانه نیز بود.

کما اینکه بسیاری  از تحلیلگران به این نکته اشاره می کنند که دولت بایدن پس از متحمل شدن شکست های خفت بار در افغانستان، عراق و سوریه و همچنین تضعیف نفوذ منطقه ای خود به ویژه در میان متحدان سنتی اش در منطقه کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و متقابلا تقویت دستِ ایران، روسیه و چین در قالب معادلات منطقه ای و البته ظاهر شدن شکاف های گسترده در روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی، عملا راهی را به جز توافق اخیر با ایران و گردن نهادن به اصول مطلوب ایران در قالب توافق مذکور نداشته است.

با این همه، دولت بایدن سعی داشته با فرار رو به جلو، نوعی دستاورد را برای خود از توافق اخیر بسازد و از آن، چه در قالب معادلات کنونی حاکم بر فضای سیاست داخلی آمریکا و چه در بحبوحه رقابت های مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا استفاده کند. به بیان ساده تر، دستِ بایدن در حوزه سیاست خاورمیانه ای خود به قدری خالی بوده که اکنون جریان های سیاسی و رسانه ای متحد آن، عقب نشینی قابل توجه آن در برابر درخواست‌های ایران را در قالب توافق اخیر با تهران، به مثابه یک پیروزی در میان انبوهی از شکست و ناکامیِ سیاست خاورمیانه ای این دولت معرفی می کنند.

اگرچه که پیشتر دولت بایدن قصد داشت در کنار احیای معادله برجام، اقدام به آزاد سازی محکومان امنیتی خود در داخل ایران نیز کند که قاطعیت ایران در مواجهه با واشینگتن و مقابله با زیاده خواهی های آمریکا، سبب شد تا آمریکایی ها به یک توافق به مراتب کوچکتر و ضعیف که مطلوب ایران نیز بود، تن دهند.

دیدگاهتان را بنویسید