مقام های غربی در مدت اخیر بر شدت موضع گیریهای خود مبنی بر مداخله مستقیم نظامی در میدان های جنگ اوکراین در آینده نزدیک افزوده اند. با این حال، واقعیت های میدانی حاکی از این هستند که این قبیل موضع گیریهای آن ها، بیش از آنکه واقعی باشند، تبلیغانی بوده و اهداف خاصی را در قالب جنگ روانی علیه روس ها دنبال می کنند.
“ویکتور اوربان” نخست وزیر مجارستان به تازگی در موضع گیری گفته است که کاملا محتمل است که در 2 یا 3 ماه آینده، نیروهای غربی به صورت مستقیم در میدان های جنگ اوکراین مداخله کرده و حضور پیدا کنند. پیش از وی، امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه نیز در موضع گیری از احتمال اعزام نیروهای فرانسوی به میدان های جنگ اوکراین و درگیری مستقمی با روسیه خبر داده بود.
مواضعی که در مدت اخیر افزایش قابل توجهی پیدا کرده اند و البته که بازتاب های گسترده ای نیز پیدا کرده اند. در این راستا، برخی ناظران و تحلیلگران عرصه روابط بین الملل به طور خاص سعی داشته اند به این سوال پاسخ دهند که آیا غرب در آستانه مداخله مستقیم نظامی در جنگ اوکراین است؟ به بیان ساده تر، آیا اساسا غرب آمادگیِ کافی جهت محقق کردن این سناریو را دارد؟
به نظر می رسد به 3 دلیل عمده و محوری، چندان نباید این گزاره را امری محتمل دانست.
اولا، جهان غرب در سال های اخیر با چالش ها و مشکلات عدیده اقتصادی رو به رو بوده است. چالش هایی که تا حد زیادی ناشی از پاندمی کرونا، آغاز جنگ های اوکراین و غزه، و تبعات منفی آن ها برای اقتصاد جهانی، و البته برخی دیگر از مشکلات داخلی در اقتصادهای غربی هستند. حال در این فضا، اینکه قدرت های غربی بخواهند به نحوی مستقیم وارد یک جنگ با روسیه شوند، به هیچ عنوان گزینه منطقی نیست و می تواند سطح و گسترده چالش های اقتصادی جهان غرب را عمیق تر و گسترده‌تر کند.
دوم اینکه روسیه تاکنون بارها هشدار داده که مداخله نظامی مستقیم کشورهای غربی در معادله جنگ اوکراین، عملا این دسته از بازیگران را به اهدافی مشروع برای ارتش روسیه تبدیل خواهد کرد. در این چهارچوب، با توجه به اینکه روسیه یک قدرت اتمی است و دارنده بیشترین تسلیحات اتمی در جهان است، از حیث منطقی و راهبردی به هیچ عنوان به نفع قدرت های غربی نیست که وارد یک جنگ ویرانگر با روسیه شوند و بنیان های امنیت ملی خود را تضعیف کنند.
هرگونه درگیری مستقیم قدرت های غربی با روسیه، می تواند ضربات بسیار سنگینی را در ابعاد اقتصادی و اجتماعی به جهان غرب وارد کند که غربی ها در شرایط کنونی توان تحمل تبعات آنها را ندارند.
و در نهایت سوم اینکه مداخله نظامی غرب در معادله جنگ اوکراین، با واکنش صریح طیف متحدان روسیه نیز همراه خواهد شد. کما اینکه اخیرا شاهد بودیم برخی منابع در دولت چین نیز اعلام کردند که در صورت وقوع سناریوی مذکور، چین بدون توجه به هرگونه خط قرمزی در حمایت از روسیه وارد میدان خواهد شد. در این رابطه، دیگر متحدان بین المللی روسیه نیز به نحوی فعال در حمایت از آن وارد میدان خواهند شد که این مساله نیز می تواند تبعات جدی و منفی را برای جهان غرب تداعی کند.
از این منظر، اینطور به نظر می رسد که موضع گیریهای مقام های غربی مبنی بر مداخله نظامی در جنگ اوکراین، بیش از آنکه واقعی باشد، جلوه ای عینی از نوعی بازی تبلیغاتی را به ذهن متبادر می کند که صرفا سعی دارد وضعیت ضعیف اوکراین در میدان های جنگ با روسیه را ترمیم کند و تا جای ممکن از وارد آمدن شکستهای بیشتر به اوکراین و مجموعه جهان غرب جلوگیری کند.
