از فردوسی‌پور تا اینترنشنال؛ حق مصادره، ممنوع!

بدخواهی هواخواهان جریان «زن، زندگی، آزادی» و تلاش برای افتراق بین تیم ملی و مردم در سال گذشته را از یاد نخواهیم برد؛ افرادی که در میانه یک بلوا کشته‌شدن چند نفر را – که قریب به یقین توسط عوامل میدانی این جریان صورت گرفت – بهانه‌ای برای حمله به یک امر ملی قرار داده و شدیدترین توهین‌ها و هجمه‌ها را نثار تیمی کردند که راهی آوردگاه جام جهانی شد و دیدیم که خباثت فعالین این جریان، چگونه و با اهتزار درآوردن پرچم انگلیس و آمریکا خود را به‌شکل آشکاری نمایان کرد.

آن روزهای تلخ و سیاه گذشت و حالا 14 ماه بعد، تیم ملی ما در آسیا یکه‌تازی می‌کند و فاصله چندانی هم تا لمس جام و طلسم‌شکنی ندارد اما این روزها با سال گذشته تفاوت بارزی دارد و آن هم حمایت جمعی از تیم ملی است؛ برخلاف سال گذشته که تروریست‌های میدانی و مجازی «زن، زندگی، آزادی» با ایجاد مارپیچ سکوت درصدد ایجاد هزینه در جهت حمایت از تیم ملی بودند و به این علت و بر خلاف دفعات قبل، سال 1401 زبان جمعی به حمایت از تیم ایران گشوده نشد. اما حالا و پس از هزیمت میدانی عوامل این شورش ارتجاعی، تیم ملی به میان مردم بازگشته و ضربان قلب جامعه با عقب و جلو افتادن تیم در میدان نبرد، بالا و پایین می‌شود و به همین دلیل است که رسانه‌های متخاصم و یا افراد حاضر در بلوای سال قبل و حامیان آن، آرام‌آرام از موقعیت مخالفت با تیم ملی و یا سکوت به سمت حمایت آن گردش کرده‌اند؛ رفتاری عجیب و در تناقض با رویکرد خصمانه سال گذشته که باید ریشه‌های آن را در تبعیت از جو عمومی و همچنین نیت آنان برای مصادره به مطلوب دنبال کرد.

قطعاً مخالفت عریان با سلیقه عمومی هزینه‌های زیادی در پی خواهد داشت و به همین منظور مخالفین سال قبل در جبهه موافقین و حامیان تیم ایران ظاهر شده‌اند. عادل فردوسی‌پور که سال گذشته روزه سکوت گرفته بود و حتی پس از مسابقات، بازیکنان تیم ملی را در برنامه اینترنتی خود بازجویی و همه را ملزم به عزاداری و مویه می‌کرد، حالا تغییر رویه داده و با دعوت از مهمانان سرشناس، برای برد ایران جشن گرفته و برای قهرمانی تیم ملی ابراز امیدواری می‌کند. در آن سوی مرزها هم شبکه اینترنشنال که سال قبل به سخیف‌ترین شکل ممکن و با تعابیر نازلی کارلوس کی‌روش و فوتبالیست‌‌های ایران را می‌نواخت، به روایت‌سازی‌های وارونه‌ای پرداخته و مدعی شده که نباید اجازه داد تیم ملی ایران و فوتبالیست‌هایش به جمهوری اسلامی منتسب شوند و به حمایت غیر مستقیم روی آورده است.

این تغییرات و چرخش‌های عجیب حاکی از هدفی است که برخی دنبال می‌کنند و آن چیزی جز بهره‌برداری و مصادره به مطلوب نیست. راهبرد ستیزه‌جویی و نفرت‌پراکنی شبکه‌هایی چون اینترنشنال به شکست منتهی شده و در فضای داخلی هم کناره‌گیری و عزلت سمپات‌های رسانه‌ای جریان «زن، زندگی، آزادی» و فردی چون فردوسی‌پور نسبت به امری ملی، وجهه این جریان و هواخواهانش را مخدوش و آنان را در گوشه رینگ قرار داده است. بنابراین حامیان این بلوا سعی می‌کنند تا در روش‌های خود تجدیدنظر کرده و با نزدیکی و سوار شدن بر موضوعات و دغدغه‌های ملی آن را به سود خود مصادره و خوانش‌های مدنظرشان را ارائه دهند.

اما کنش‌های اخیر این افراد و جریان‌ها برای حمایت از تیم ملی و دفاع از امری ملی، قابل باور نیست و سال گذشته دیدیم که آنان چگونه با اقدامات خود از فوتبالیست‌های ایرانی که راهی جام جهانی شدند چهره‌ای دژخیمی ساخته و برای کوچک‌ترین لبخند و شادی گل‌شان، در مقابل دوربین از یکایک‌شان نطق‌کشی کردند. در روزهای سخت است که می‌توان حامیان واقعی ایران و منافع مردم را شناخت. بلوای ارتجاعی سال گذشته، آزمونی عمومی تلقی می‌شد و بسیاری در این امتحان به‌واسطه اقداماتشان علیه منافع ایران، نمره مردودی گرفته و هیچ‌گاه دل جامعه با آنان صاف نخواهد شد.

بنابراین باید در مقابل کسانی که رفتار مزورانه‌ای داشته و در بزنگاه‌ها علیه منفعت عمومی فعالیت کردند، ایستاد و این دوگانگی زننده را بازخوانی و به آنان یادآور شد که تحت هیچ شرایطی نمی‌توان دم‌زدن برخی برای ایران و سربلندی تیم ملی را باور کرد. قرارگرفتن در کنار ایران و سربازانش در برهه کنونی، برای مصادره به مطلوب و رسیدن به مقاصدی است که برخی آن را دنبال می‌کنند که اگر این‌چنین نبود، سال 1401 و در میانه مصائب وقت باید برای سربلندی کشور و نمایندگان ایران قدمی کوچک برمی‌داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید