«طوفان الاقصی؛ تغییر انسان فلسطینی از حالت پدافندی به آفندی

«طوفان الأقصی» حامل پیام جدیدی‌ست که سرنوشت فلسطین را وارد مرحله‌ نوینی کرد؛ این عملیات جهانی آفرید که اگر کل نوار غزه هم نابود شود، سیل خون شهیدانش کاخ مستکبران را ویران می‌کند.
چه می‌شود اگر کل نوار غزه، از بیت حانون تا رفح، به اشغال رژیم صهیونیستی دربیاید؟ نیروهای مقاومت تاکنون توانسته‌اند نزدیک به ۲ هزار صهیونیست را به درک واصل کنند اما آیا ارزش آن را داشت که بیش از بیست هزار جان گرامی را در این راه فدا کنند؟ چرا وقتی فلسطینی‌ها قتل‌عام می‌شوند باز هم محور مقاومت از پیروزی سخن می‌گوید؟ این موارد، پرسش‌هایی اساسی هستند که به هیچ عنوان نمی‌توان ساده از کنارشان رد شد.
اضطراب از دست دادن خاک، تعداد بالای شهداء و خسارات عظیم به ساختمان‌ها و بیمارستان‌ها، فرایند ادراک «واقعیت میدان» را دچار خدشه می‌کند؛ چرا که واقعیت را به آمار تقلیل می‌دهد و نسبت‌های آماری همواره چرتکه‌اندازان محاسبه‌گر را در خود اسیر کرده‌اند. دستگاه معرفت شناختی‌ای که امور حسی و کمی و مادی را به مثابه‌ی آیینه‌ی تمام‌نمای حقیقت می‌شناسد، از تحلیل کربلا عاجز است. قرارگیری ۷۲ نفر در مقابل ده‌ها هزار نفر، یک عمل غیرعقلانی است و نتیجه‌اش هم شکست است.
 این نگاه، جهانی که حسین(ع) آفرید را درک نمی‌کند. جهانی که اکنون میلیون‌ها جان شیفته، رهپوی طریقت‌اش هستند. کسی در عالم فکر نمی‌کرد با کشتن عزالدین قسّامی که تنها رهبر یک گروه چریکی بسیار کوچک بود، در آینده گردان‌هایی نیرومند شکل بگیرد که نام قسّام را یدک می‌کشند و دمار از روزگار مجهزترین سازمان نظامی منطقه و متحدان ابرقدرتش دربیاورند.
بر همین مبنا «طوفان الأقصی» نیز حامل پیام جدیدی است که سرنوشت فلسطین را وارد مرحله‌ نوینی خواهد کرد که طومار طاغوت صهیونیسم را در هم می‌پیچد. اما این عملیات چه جهانی آفرید که اگر کل نوار غزه هم نابود شود، سیل خون شهیدانش کاخ مستکبران را ویران می‌کند؟ باید گفت که مسئله خاک نیست، مسئله آفرینش معناست. انسان فلسطینی بی‌خاک، فقیر و بیمار است اما معنایی از فلسطینی بودن به وجود آورده است که نماد تام استکبارستیزی بوده و جهانی را متحیر کرده است. ریشه‌های انسان فلسطینی در خاک نیست، در آسمان است، به همین جهت نیز هیچ وقت ریشه‌کن نمی‌شود.
پیش به سوی معنایی جدید
نزدیک به یک قرن مقاومت، معنایی سترگ برای انسان فلسطینی خلق کرده است و طوفان الأقصی، این معنا را بیش از پیش به اوج می‌رساند. این معنا بسیار متعالی‌تر از آن است که آن را به خاک غزه تقلیل بدهیم. بگذارید از کانت مثال بزنیم تا ماجرا بیشتر روشن شود. کانت از صمیم قلب انقلاب فرانسه را می‌ستود، چنانکه وقتی خبر پیروزی انقلاب را شنید از شدت شوق به گریه افتاد. وی می‌گفت: «چنین پدیده‎ای در تاریخ بشر هرگز فراموش نمی‎شود؛ زیرا استعدادی را برای کمال‌پذیری و بهبود در طبع آدمی به ظهور رسانیده است که سیاستمداران حتی به خواب هم نمی‎دیدند». کانت علی‌رغم رویکرد محافظه‌کارانه‌اش، انقلاب فرانسه را در امتداد نوآوری‌های فلسفی خویش می‌دید و این انقلاب را نوید بخش عصر جدید قلمداد می‌کرد. کانت درباره‌ این انقلاب می‌گفت: «اگر هدفی که از این وقایع مدنظر است، تحقق هم نپذیرد، اگر انقلاب و یا رفرم وضعیت خلق سرآخر هم با شکست مواجه شود یا پس از مدتی به راه گذشته بازگشت داده شود… آن پیش‌بینی فلسفی، اعتبار خود را حفظ خواهد کرد. زیرا این رویداد چنان عظیم و چنان با منافع انسانی درهم تنیده که نفوذ و تأثیر آن در همه‌ی گستره‌ها چنان پهناور است که خلق‌ها به بهانه‌های گوناگون و در شرایط مساعد باز آن واقعه را برای انجام تلاش‌هایی از این دست به یاد خواهند آورد».
عبارت کانت، یک نهیب بزرگ به جزئی‌نگران و نوک‌دماغ بینان است، کانت می‌گوید حتی اگر این انقلاب با شکست مواجه شود، باز خلق‌ها و انسان‌ها این واقعه را سرمشق خود قرار می‌دهند و آن را یاد خواهند کرد، چنانکه همین اتفاق افتاد و انقلاب فرانسه پس از مدت کوتاهی به اضمحلال رفت اما پس از آن عالمی را تحت تأثیر خود قرار داد. جهان مدرن را وارد مرحله‌ جدیدی کرد.
طوفان الأقصی نیز چنین است، سیاستمدارن خائن عرب و سردمداران رژیم جعلی حتی به خواب هم نمی‌دیدند که انسان فلسطینی از حالت پدافندی به حالت آفندی تغییر رویکرد بدهد. صهیونیست‌ها فکر می‌کردند اگر غزه را بمباران نکنند می‌توانند پروژه‌ مشروعیت‌یابی سیاسی خود را به پیش ببرند و پس از آن به عنوان یک دولت مشروع جهانی، نیروهای مقاومت را به بهانه‌ تروریسم نابود کنند. اما طوفان الأقصی نامشروع بودن آنها را به صورت جهانیان کوبید.
خون آشامانی که هر از چندگاهی «به تفریح و خوشگذرانی» از خون فلسطینیان می‌مکیدند و مقدسات‌شان را هتک حرمت می‌کردند و بر سر پیکرهای مطهر شهداء هلهله می‌کردند، اکنون با شنیدن نام‌های «سیف‌القدس» و «طوفان الأقصی» برخود می‌لرزند. بعد از طوفان‌الأقصی، صهیونیست‌ها بیشتر احتیاط می‌کنند و بر پوزه‌های اقمار جانی‌شان قلاده می‌بندند تا مبادا از خلال جنایت‌های بی‌فکرشان، کرانه باختری را به یک نوار غزه‌ دیگر تبدیل نکنند.
برکات طوفان‌الاقصی جاری است
از برکت این عملیات، توافق آبراهام به تاریخ پیوست و صدای ابوعبیده فطرت امت اسلام را بیدارتر کرد. خون کودکان فلسطینی قلب آزادگان جهان را به درد آورد و در صدها شهر در نقاط مختلف جهان، میلیون‌ها نفر به خیابان آمدند و از چهره‌ کریه صهیونیسم اعلام انزجار کردند.
طوفان‌الأقصی روح جدیدی به آرمان فلسطین دمید و «هویت طلبی انسان فلسطینی را به هویت طلبی امت اسلامی تبدیل کرد.» پس حتی اگر نواره غزه هم اشغال شود، آتش طوفان فلسطین در حال گسترده شدن است و کاخ استکبار را درهم خواهد کوبید و در این میان وظایف ما نیز سنگین‌تر خواهد شد و باید برای روزهای آینده، بیش از پیش آماده شویم.
حسین حبیب‌زاده

دیدگاهتان را بنویسید