تاثیر کالبد، فضا و معماری بر پوشش، عفاف و حیا

زیست عفیفانه به این معنی است که هر فردی برای خود یک چهارچوب رفتاری و نوعی سیستم خودکنترلی قائل باشد. در مجموع برای اینکه بتوانیم زیست عفیفانه داشته باشیم باید سبک زندگی ما، اسلامی باشد.

انسان ها، زیباپسند هستند. گرایش به انواع زیبایی‌ها مانند زیبا پوشیدن، زیبا سخن گفتن و خود را آراستن، از فطرت انسان‌ها سرچشمه می‌گیرد. در این میان، آنچه اهمیت بیشتری دارد، نگه داشتن حریم‌ها و خارج نشدن از اعتدال در این زیباپسندی است.

حجاب و عفاف، به عنوان دو ارزش برجسته، در جوامع انسانی مطرح است که به دلیل همراهی این دو کلمه با یکدیگر، گاه آن‌ها را هم معنا می‌دانند، ولی با جست وجو در فرهنگ‌های گوناگون لغت، این حقیقت آشکار می‌شود که حجاب و عفاف، دو معنای مجزا و متفاوت از هم دارد.

فرهنگ لغت عمید، آنچه را حائل و مانع میان طالب و مطلوب باشد و آنچه را مانع تجلی حقایق گردد، «حجاب» معنا می‌کند.(۱) در برخی دیگر از لغت نامه ها، «حجاب» را به معنای پنهان کردن و مانع از دخول می‌دانند. دائره المعارف لغات فارسی در تعریف از واژه «عفاف» می‌نویسد: «خودداری از کار زشت و ناروا، پاک دامنی، پرهیزکاری.»(۲) راغب اصفهانی نیز در مفردات القرآن می‌نویسد: «عفت، حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌شود».

از معانی بیان شده درمی یابیم که «حجاب»، امری ظاهری و با جسم در ارتباط است. اگرچه این پوشش، از عقاید و باور‌های درونی افراد سرچشمه می‌گیرد، ولی ظهور آن به صورت مادی و طبیعی است. در مقابل، «عفاف»، امری درونی است که انسان را از گناه باز می‌دارد.

زیست عفیفانه زیر سایه معماری نجیبانه

زیست عفیفانه

سیده‌سلیل ضیائی عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات اسلامی درعلوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در خصوص مفهوم زیست عفیفانه میگوید: عفت در لغت به معنای خود نگهداری، در اصطلاح اخلاقی یعنی خویشتن‌داری در برابر تمایلات افراطی به لذت‌های مادی و نفسانی. در دین ما عفت یکی از فضایل اخلاقی است و در تفکر اسلامی یعنی پاکدستی در زمینه تمام شهوات، به این ترتیب عفت یکی از اصول زیربنایی علم اخلاق است.

وی ادامه داد: زیست عفیفانه به این معنی است که هر فردی برای خود یک چهارچوب رفتاری و نوعی سیستم خودکنترلی قائل باشد. در مجموع برای اینکه بتوانیم زیست عفیفانه داشته باشیم باید سبک زندگی ما، اسلامی باشد.(۳)

معماری نجیبانه

امروزه دلخوشیم که تحت عنوان معماری مدرن، منازلمان آپارتمانی، ورودی‌های مشترک، راهرو‌های تنگ، آشپزخانه‌های اُپن و جزیره‌ای و … شده است. اما گذشته اینگونه نبود، تنها بستگان درجه یک با مدیریت و نظارت سختگیرانه ریش سفیدان در حیاط‌های بزرگ و آن هم به شکل مجزا در کنار همدیگر زندگی می‌کردند. حتی ورودی‌ها، پستوها، اندرونی‌ها و معماری‌ها متفاوت و نجیبانه بود. کوپلی که بر درب ورودی می‌کوبیدند برای زنان سبک و برای مردان سنگین‌تر بود، بنابراین صاحبخانه می‌دانست که یک بانو یا یک مرد پشت در است تا شخصی که به استقبالش برود نیز مشخص شود.

واقعیت امر، اتاق‌های فکری در بیرون از مرز‌های جغرافیایی این سرزمین برای پوشش ما بنابر سلایق، علایق و منافع خودشان، طراحی می‌کنند. بدتر از آن اغلب ما نیز مثل عروسک‌های خیمه شب بازی به هر سازشان می‌رقصیم. شوربختانه فرهنگ و هویتمان را نشانه رفته‌اند و بیشتر ما هم تحت عنوان مُد روز به گرمی از آن‌ها استقبال می‌کنیم.(۴)

اهمیت زیست عفیفانه در معماری و شهرسازی

متاسفانه امروزه در بیان اهمیت بستر‌ها و ساختار‌ها از جمله نوع معماری و فضای شهری در عفت گرایی غافل شده ایم و نما‌های به اصطلاخ مدرن و فضاسازی شهری غربی تمام بستر‌های حیا وعفاف را در نوردیده است.

با اشاره به اهمیت زیست عفیفانه در جامعه اسلامی، بیان داشت که یکی از مولفه‌های مهم و تاثیر گذار در سبک زندگی، معماری و شهرسازی است. همزمان با سیاست‌های حیازدایی که جرقه‌های آن از رنسانس دراروپا آغاز و در انقلاب صنعتی به صورت گسترده‌ای رواج پیدا کرد. در ایران نیزاین سیاست‌ها در دوره  قاجار و به ویژه پهلوی درعرصه پوشش ومعماری رواج گسترده‌ای پیدا کرد. طبق مستندات تاریخی، پوشش و البسه بانوان ایرانی تا پایان دوره‌ی قاجار از گرایش کلی مستور کردن سرچشمه می‌گرفت. یکی از پلیدترین توطئه‌های دشمنان اسلام در تاریخ معاصر، توطئه‌ی کشف حجاب است. رضاخان که با طرح کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ و با حمایت و هدایت انگلیسی‌ها بر سر کار آمد درصدد اجرای تز اسلام زدائی و جایگزینی ارزش‌های لیبرالیستی در جامعه بود. از مهم‌ترین جلوه‌های این طرح، پدیده‌ی کشف حجاب بود، درکنار این پدیده، قوانین معماری نیز دستخوش تغییراتی شد در دوره پهلوی اول به تدریج توسعه عمودی گسترش پیداکرد و قوانینی مصوب شد که ساختمان‌های مسکونی مجاورخیابان‌ها ومعابرشهرتهران حداقل دوطبقه بوده و همه اتاق‌های این ساختمان به طرف خیابان باید دارای پنجره باشد.

هر تغییری در محیط به تغییر در رفتار اجتماعی منجر می‌شود

حجازیان درادامه اشاره داشت که هر تغییری در محیط به تغییر در رفتار اجتماعی و ارزش‌های زیبایی شناختی منجر می‌شود. ساختار‌های فضایی الگو‌های خاصی از رفتار را ترویج می‌کنند و طرح‌ها و الگو‌ها ما را به شیوه‌های خاصی از عادات، برخورد و استفاده از آن‌ها تحریک می‌کنند. بازارها، نقش اساسی و غیر قابل انکاری در هویت بخشی فرهنگی، ملی و بومی به شهر‌های ایرانی – اسلامی بر عهده داشته‌اند، به نحوی که حیات شهر در پیوند با بازار رقم می‌خورد. در ابتدا بازار‌ها تنها فضایی برای تولید، عرضه و تبادل کالا‌ها بود، ولی در طول زمان کارکرد‌های اجتماعی نیز به آن‌ها اضافه شد. هر چند با واردشدن به عصر صنعتی و دنیای مدرن، بیشتر جنبه تجاری و اقتصادی آن‌ها اهمیت یافت.

تاثیرات مگامال‌ها بر سبک زندگی عفیفانه

ایشان در ادامه گفت: بازارها، نقش اساسی و غیر قابل انکاری در هویت‌بخشی فرهنگی، ملی و بومی به شهر‌های ایرانی – اسلامی بر عهده داشته‌اند، به نحوی که حیات شهر در پیوند با بازار رقم می‌خورد؛ اما با تغییر و تحول این‌گونه فضا‌های تجاری و شکل‌گیری مجتمع‌های تجاری در فضای مدرن و به‌خصوص با تاسیس مگامال‌ها نگرانی‌های جدی درباره تاثیرات این فضا‌ها بر هویت‌های مکانی به وجود آمده است.

تاثیر کالبد، فضا و معماری بر پوشش، عفاف و حیا:

روند تجاری سازی و همچنین عواقب ناشی از تکثیر فضا‌های خرید جدید منظر شهری را تغییر شکل داده. امروزه ساختار‌های فضایی مگامال‌ها به عنوان مراکز خرید که متعلق به تمدن غربی است فرصت زیست زنانه را بیشتر کرده و شاهد ناهنجاری‌های اخلاقی دراین مراکز خرید هستیم. مگامال‌ها به دلیل ماهیت ساختاری – محتوی و نوع معماری ترویج دهنده سبکی از زندگی است که درچالش با سبک زندگی عفیفانه است.

ارتباط ابنیه با مسئله عفاف و حجاب (تأثیر معماری و شهرسازی در بروز ناهنجاری‌های حجاب و عفاف)

علی حجازیان در خصوص ارتباط ابنیه با مسئله عفاف و حجاب گفت: جوامع اسلامی دارای حس پوشیدگی و خلوت شخصی هستند که در معماری سنتی آنان بازتاب می‌یابد، به نحوی که خانه ها، چهره‌ای اندرونی و باطنی دارند، حجب و پوشیدگی خانه مسلمان، تقسیم بندی مشخص حیطه‌های اندرونی و بیرونی خانه‌ها از ویژگی‌های منحصربفرد معماری ابنیه مسکونی است. درونگرایی یکی از شاخص‌های معماری عفیفانه بوده و حیاط به عنوان قلب خانه از عناصر تشکیل دهنده درونگرایی است امروزه با حذف حیاط از معماری خانه‌های مسکونی و ایجاد ارتباط مستقیم و بدون وقفه بین فضای درون با بیرون در طرح‌های جدید آپارتمانی و نادیده گرفتن مراتب عبور از فضا‌های گوناگون، نقش و کارکرد حیاط که ضمن تقلیل خستگی‌ها و نگرانی‌های روزانه، تلطیف روحیه و روان را بلافاصله در بدو ورود به آن موجب می‌شد، از بین رفته است علاوه بر آنکه انسان را بی توجه به طبیعت و پیرامون خود کرد حرمت خانه را نیز دستخوش ناامنی روانی، عدم آسایش و آرامش و مشکلات ناشی از بیرون خانه کرد.

زیست عفیفانه زیر سایه معماری نجیبانه

عدم سنخیت نما‌های مدرن با روح شهرنشینی اسلامی-ایرانی

مدرنیسم، از نظر مکانی، خاستگاه غربی دارد که در عصر نوزایی مطرح شده است. هدف آن هم تبیین توانایی انسان و تسلط صرفاً عقلانی بر خود و جامعه است. شهر اسلامی ـ ایرانی مفهومی برای معرفی شهر‌هایی متأثر از فرهنگ، آموزه‌های دینی و ارزش‌های اسلامی است؛ یعنی شهر‌هایی که در کالبد، بافت، وضعیت اجتماعی و همچنین شهرنشینی رنگ و بوی فرهنگ غنی ایران آمیخته با اسلام را دارند. مدرنیسم حقیقت و روح عصر جدید است و تحقق آن مبتنی بر تأسیس مبانی مدرن در تفکر بشر است و در مسیر تاریخی خود با مسئلۀ تغییرشکل شهر‌ها و رشد شهرنشینی و پیدایش نهاد‌های جدید اجتماعی، حضور مردم در عرصه‌های مختلف و ایجاد نظام‌های قانونی همراه شده است. با انطباق این بحث با واقعیت موجود در ایران، می‌توان گفت که رشد مدرنیسم و شهرسازی مدرن کشور ما، عاری از زمینه‌ها و بستر‌های اجتماعی، اقتصادی، فکری و فرهنگی بوده است. توسعه مدرنیسم و شهرسازی، پیش از آن‌که به عوامل ریشه‌ای و محتوایی معطوف باشد، بیشتر در جنبه‌های کالبدی و فیزیکی تجلی یافته است.

دکتر علی حجازیان پژوهشگر شهرسازی در پاسخ به سوالی با اشاره به عدم سنخیت نما‌های مدرن با روح شهرنشینی اسلامی-ایرانی گفت: لحاظ کردن فرهنگ و سبک زندگی ایرانی – اسلامی در طراحی ساختمان‌ها از مهم‌ترین عواملی است که باعث می‌شود نما و منظر شهری در شان جامعه اسلامی باشد. نمای ساختمان‌ها نقش بسیار مهمی در نمایش چهره و پس‌زمینه شهر دارد. شهر‌های امروزی به دلیل نما‌های آشفته و تک‌محور، فرم نازیبایی دارد و سیمای شهری دچار بی‌هویتی شده است. نما‌های مدرن به دلیل تبرج گرایی و عدم رعایت مقیاس انسانی و عدم ارتباط با مولفه‌های فرهنگی-اجتماعی حیاپایه جامعه ایرانی، باعث ایجاد ناهنجاری درنما‌های شهری علی الخصوص شهر‌های مذهبی شده که نتیجه آن آسیب‌های روانی برای شهروندان است.

زیست عفیفانه زیر سایه معماری نجیبانه

مبلمان شهری چقدر برای حضور بی دغدغه بانوان باحجاب برتر مناسب است؟

باید توجه داشت  که مبلمان شهری یک عنوان کلی است که به عناصر رفاهی، تسهیلات و امکانات درون شهری گفته می‌شود و شامل اثاثیه، تجهیزات یا مبلمان شهری است که برای آسایش مردم طراحی شده‌اند. مبلمان شهری به طور خاص به ویژگی‌های فرهنگی هر شهر وابسته است و نقش مهمی در افزایش رفاه اجتماعی، بهبود کیفیت محیط شهری و برآوردن نیاز‌های رفاهی شهروندان دارد.. مبلمان شهری از مهم‌ترین عناصر سازنده فضا‌های شهری است که زیبایی، کیفیت، راحتی، محل استقرار و طراحی آن‌ها نقش بسیار مهمی در دستیابی به شهری زیبا و سالم دارد. نوع جانمایی و استفاده از مبمان شهری در شهر‌های کشور براساس الگو‌های غربی است. فضای شهری مدرن درجهت استفاده حداکثری نظام سرمایه داری طراحی شده وفعالیت‌های مادی گرایانه و لذت گرا بسیار زیاد است. فضای عمومی شهر‌های کشوربه دلیل تاثیر از مبادی ومبانی الگو‌های غربی  بستری برای حضوراختلاط گونه  زنان ومردان است ازاین رو مبلمان شهری نیز درظرف همین بستر قرارگرفته، وقتیفضا بگونه‌ای طراحی شده که امکان حضور خانواده و افراد با پوشش اسلامی کمتر میسر نیست طبیعتا مبلمان شهری هم متناسب با حضور بانوان باحجاب برترجانمایی و طراحی نشده است.

عدم توجه لایحه عفاف و حجاب به نقش ابنیه مسکونی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب

عضو هیات علمی دانشگاه قم با انتقاد از  عدم توجه لایحه عفاف و حجاب به نقش ابنیه مسکونی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب نوشت:(۵) امروز فرصتی شد تا متن کامل لایحه عفاف و حجاب را بررسی کنم. از زحمات نگارندگان متن لایحه ممنونم اما چیزی که جای خالی آن در لایحه مشهود است، عدم توجه بایسته به نقش معماری و شهرسازی به ویژه معماری ابنیه مسکونی در ترویج فرهنگ عفاف و حجاب است. البته در برخی مواد نظیر ماده ۱۴ و یا ماده ۱۸ لایحه، به معماری فضاهایی نظیر فضاهای اداری و یا بوستانها اشاراتی شده است اما در سرتاسر این لایحه‌ی ۷۰ ماده‌ای، کوچکترین اشاره‌ای به معماری ابنیه مسکونی نشده است. عنایت بفرمایید که بیشترین زمان از عمر انسانها در ابنیه مسکونی سپری می‌شود و بیشترین تعداد ساختمانهای شهرها نیز همین ابنیه مسکونی است (ابنیه مسکونی به تنهایی تقریبا ۵۰٪ از کل ساختمانهای شهرها را شامل می‌شوند). لذا در مقایسه با کاربری‌های مختلف، هیچ کاربری در سطح اولویت کاربری مسکونی نیست.

چگونه است که در ماده ۹ لایحه چنین بیان شده است که “واردات، تولید و توزیع عمده لباسهایی که استفاده از آنها در انظار عمومی مغایر و منافی عفت عمومی است ممنوع است” اما در هیچ ماده‌ای اشاره نشده است که مثلا وارد کردن الگوهای غیر بومیِ حریم‌زدا و عفاف‌شکن به معماری و شهرسازی کشور و ساخت و ترویج ابنیه حریم‌شکن ممنوع است؟! اگر معماری و شهرسازی، ظرف زندگی است (که هست) آیا می‌توان از ظرف کثیف انتظار زندگی تمیز داشت؟! و آیا سامان البسه بدون بسامان کردن ابنیه، نتیجه‌بخش خواهد بود؟!

عنایت بفرمایید که معماری و شهرسازی چنان سهمی در ترویج عدم عفاف و تبرّجات عفاف‌شکن دارد که اساسا واژه تبرّج به لحاظ لغوی، ریشه در واژه برج دارد؛ زیرا ریشه آن بدین‌گونه بوده است که زنان تمدن جاهلیت، خود را از بالای برج (خانه‌ها و ساختمانهای مرتفع)، متبرّج (جلوه‌گر) می‌ساختند. علامه طباطبایی(ره) در همین خصوص چنین می‌فرماید: “کلمه تَبَرُّج به معنای ظاهر شدن در برابر مردم است، همان‌طور که برجِ قلعه برای همه هویداست”. لذا لازمه تدبیر حجاب و عفاف، تدبیر این نوع معماری و شهرسازی حریم‌زدا و عفاف‌شکنی است که این روزها در سرتاسر کلانشهرهایمان چنان شیوع یافته است که متاسفانه برای اغلب ما عادی شده است. یادمان باشد که البسه و ابنیه، دو بال عفاف‌زا یا عفاف‌زدا هستند و توجه به یکی و غفلت از دیگری، سبب ابتر ماندن لایحه عفاف و حجاب خواهد شد.

 

علی شعبانی

دیدگاهتان را بنویسید