نمردیم تا چه روزهایی را به چشم ببینیم!

 

سیزده سال قبل، شعلهٔ بحران در شام بالا گرفت، سرویس‌های امنیتی غرب از یک‌سو و استخبارات اعراب منطقه همه دست به دست همه داده بودند تا کمر ایران را بشکنند. شام، حلقهٔ واسط ایران بود و مقاومتی که بیخ گوش صهیونیست‌ها در شمال سرزمین‌های اشغالی، طعم شکست را به ارتش عبری چشانده و او را عقب رانده بود
بحران بالا گرفت. نفوذِ متحد تهران در خاک سوریه، کم و کمتر شد و رسید به پشت دیوارهای فرودگاه دمشق. در تهران همه از منتها الیه چپ تا انتهای راست کپ کرده بودند. سیاستمداران ایرانی هم در فکر معاملات سیاسی پسابشار بودند. یک نفر اما در انتهای خیابان فلسطین یک‌تنه در برابر تمام سرویس‌های امنیتی غربی و استخبارات عربی و حتی سیاستمدارانِ با نیت خیر اما مصلحت‌گرای کشورش ایستاد که «شام باید عقبه مقاومت باقی بماند.»
حالا سیزده سال از آن روزها می‌گذرد. اسد به دعوت یکی از دشمنانش راهی عربستان شده و سعودی‌ها با او عکس یادگاری می‌گیرند.
پنجه فولادین ایران از شمال به پشت سرزمین‌های اشغالی رسیده.

 

صادق علیزاده روزنامه نگار

دیدگاهتان را بنویسید