تسمه تایم پاره می کنید! نمی شود هم رضاشاه روحت شاد بگویی و هم دغدغه آب سیستان داشته باشی!

 

پیشتر چندین بار نوشته ام که فقدان آگاهی تاریخی لطمه بزرگی به جامعه ایران زده است. یکی از نمونه های جدید از فقدان آگاهی تاریخی مخالفان جمهوری اسلامی هستند که با پرچم سلطنت طلبی موضوع حقه آبه سیستان و بلوچستان را ابزار ایجاد نارضایتی کرده اند؛ بدون اینکه ذره ای به دانش تاریخی مردم ایران فکر کنند! مطالبه حقه آبه هیرمند حتما باید توسط دولت جمهوری اسلامی به نمایندگی از کلیت مردم ایران انجام شود و حتما باید سیستان و بلوچستان را نجات داد؛ کمااینکه همه اسناد نشان از تغییر مسیر رودخانه و کم شدن آب برای ایران دارد؛ اما ما نباید فراموش کنیم که بلای محرومیت سیستان و بلوچستان از آب هیرمند نیز محصول پهلوی اول و دوم است. رضاخان به نیابت از انگلیس ها در توافقی با افغانستان، ترکیه و عراق برای حفظ منافع انگلیسی ها امتیازاتی به این سه کشور داد. یکی از این امتیازات در مورد افغانستان چشم پوشی درباره بخشی از سرزمین ایران بود. توافقنامه سعدآباد، در ششم بهمن ماه 1317 قرارداد تقسیم آب هیرمند بین تهران و کابل بود که در شانزده ماده منعقد شد. بر این اساس ایران از حاکمیت بر «دشت ناامید» به‌مساحت 3 هزار کیلومتر صرف نظر کرد و عملاً سرچشمه هیرمند از دسترس ایران خارج شد. در واقع رضاخان برای سددفاعی انگلیس ها در برابر اتحاد جماهیر شوروی بخشی از ایران را شوهر داد. سرچشمه مصیبت امروز خشکسالی سیستان و بلوچستان به واگذار کردن بخشی از خاک ایران به دیگری است که سرچشمه هیرمند بخشی از آن بود، کاری که پهلوی دوم هم بعدها یکبار در سال پنجاه و یک تقسیم بندی آب هیرمند و یکبار در مورد بخش های دیگری از سیستان و بلوچستان در سال پنجاه و شش با این بهانه که «سیستان و بلوچستان ارزش اقتصادی برای ما ندارد!» -رجوع کنید به یادداشت‌های علم، ج6، ص477 و 478 – اتفاق افتاد؛ مثل کاری که محمدرضا پهلوی در خصوص بحرین کرد! بخش هایی از جغرافیای ایران در دوران های مختلف سلطنتی از دست رفته است اما پهلوی ها حتی آنقدر مرد نبودند که خاک ایران را بعد از شکست در جنگ بدهند، آنها بدون ذره ای دفاع از تمامیت ارضی ایران، خاک ایران را می بخشیدند.

میکائیل دیانی؛ فعال رسانه‌ای

دیدگاهتان را بنویسید