عوامل ترغیب پوتین به مذاکره

ریچارد هاس در یادداشتی به ارزیابی حمله روسیه به اوکراین پرداخته است. به نظر او، پیش‌زمینه شکل‌گیری مذاکره، وجود چشم‌اندازی است که شخصیت‌های اصلی نبرد را ترغیب به توافق کند. اکنون زلنسکی به وضوح مشتاق آتش‌بس و گفتگوست ولی آیا پوتین نیز چنین است؟

به نظر هاس سه عامل برای ترغیب پوتین به مذاکره وجود دارد. اولی، فشار داخلی از دو طریق است. یکی توده‌های معترض به جنگ که با توجه به استبداد حاکم و فشارهای سازمان‌های امنیتی، شکل‌گیری اعتراض عمومی منتفی است. دیگری فشار نخبگان سیاسی جریان حاکم است که آینده قدرت کرملین را به دلیل تبعات جنگ در خطر ببینند. ولی درباره وقوع چنین احتمالی نیز نمی‌توان مطمئن بود.

عامل دوم، فشار غرب از طریق افزایش هزینه‌های اقتصادی و نظامی با بهره‌جویی از تحریم روسیه و کمک به اوکراین است. ولی بعید است پوتین تحت فشار، تن به مذاکره دهد. زیرا آن را تعبیر به ضعف خواهد کرد. پوتین نگران است که چنین عقب‌نشینی آشکاری، موقعیت داخلی او را متزلزل ساخته و مقاومت‌ها علیه او را افزایش دهد.

عامل سوم و محتمل‌تر، اینکه شی جین پینگ رئیس‌جمهور چین با وی گفتگو کرده و بتواند پوتین را به توافق قانع کند. زیرا چین روایت روسیه مبنی بر عاملیت آمریکا و ناتو در ایجاد بحران را ترویج می‌کند. مزیت این نبرد برای چین، انحراف توجهات آمریکا و دو حزب اصلی از پکن به سوی مسکو می‌باشد.

در عین حال تبعات این نبرد برای چین یکی افزایش اتحاد آمریکا و اروپاست و دیگری احتمال حساس‌تر شدن افکار عمومی اروپا نسبت به چین است. بنابراین بایدن می‌تواند و می‌بایست که گفتگو با چین برای نقش‌آفرینی در بحران اوکراین را آغاز کند. در این راستا می‌توان به چین وعده داد که این نقش‌آفرینی مقدمه گفتگوهای راهبردی‌تر با آمریکا خواهد بود.

به نوشته هاس، از منظر سلبی، ارعاب چین نسبت به تبعات هر گونه حمایت نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک از روسیه اهمیت دارد؛ اینکه در کوتاه‌مدت چین درگیر تحریم‌های آمریکا و اروپا خواهد شد و در بلندمدت ممکن است دشمنی آمریکا و چین عمیق‌تر شود. فعلاً این بهترین راه است تا جنگ انتخابی پوتین تبدیل به یک جنگ مقاومت‌جویانه بی‌پایان نشود.

دیدگاهتان را بنویسید