سیاست اسپندی ازبکستان

بدون شک یکی از راه های مهم برون رفت از مشکلات کشور حضور مدیرانی ایثارگر، دلسوز و از خودگذشته بسان همان ایثارگران 8 سال دفاع مقدس است، رزمندگانی که برای دفاع از جان، مال و ناموس این مرز و بوم جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و در ازای خون پاک خود دست بیگانه را از این کشور کوتاه کردند.

متأسفانه امروزه در پاره ای از موارد شاهد عرض اندام افرادی هستیم که جنب و جوش سهم خواهانه آنها چالشی بر سر راه حل مشکلات اساسی کشور شده و هزینه مهار آنان برابر با هدر رفت انرژی که می توانست در جهت عمران و آبادی صورت گیرد شده است.

کلمه ی “مدیران” در این نگارش صرفا به آن دسته از کارمندانی اشاره دارد که در ازای پیشرفت و منافع شخصی با حرکاتی نوسانی آثاری مخرب در حوزه های مرتبط با خود ایجاد می کنند و می توان سیاست رفتاری آنها را به رفتار سیاسی دولت ازبکستان تشبیه کرد و حتی کنش های این دو را به صورت یک متغیر مستقل در شکل گیری متغیر وابسته مورد بررسی قرار داد به این معنا که نتایج بازیگری آنان را در محیط  متأثر برشمرد و تبیین کرد.

“پس از پایان جنگ سرد، آسیای مرکزی به منطقه ای بی ثبات و جایگاه تحولات پیش بینی نشده در جهان معروف شد. بی ثباتی اقتصادی، ضعف جامعه ی مدنی و جو سیاسی خفقان آور از ویژگی های بارز این جمهوری ها پس از استقلال آنها در اوایل دهه1990 بود.”(1)

در همین زمان بود که این کشورها برای حفظ ثبات و امنیت خود در منطقه و نظام بین الملل و نیز برون رفت از مشکلات متعدد در عرصه های اقتصادی و سیاسی و امنیتی ناگزیر به نزدیک شدن به یکی از قدرت ها بودند.

ازبکستان یکی از 5 کشور منطقه ی آسیای مرکزی است که پس از فروپاشی شوروی به صورت یک جمهوری مستقل در منطقه اثبات موجودیت کرد؛ این کشور نیز همانند سایر جمهوری های تازه استقلال یافته منطقه از ابتدا با مشکلات عدیده مواجه بود که همزمان و همگام با سایر واحدهای همجوار برای حل آنها تلاش بیشمار کرد. اما بر خلاف سایر کشورهای آسیای مرکزی (قزاقزستان، قرقیزستان، ترکمنستان و تاجیکستان) که همسو و همگرا با فدراسیون روسیه حرکت کردند، این کشور در طول حیات سیاسی خود همواره یک رفتار ناپایدار در سطح روابط خارجی از خود بروز داد که بررسی علل آن خود جای تأمل و تعمق بسیار دارد.

آن چیز که این نوشته درصدد تبیین آن است، یادآوری کنش های سینوسی دولت ازبکستان در نظام بین الملل از ابتدای استقلال ملی و وجه تشابه آن با رفتار برخی از مدیران فعلی است که در ادامه ی مطلب به آن می پردازیم.

“با استقلال ازبکستان در 31 اوت سال 1991 این کشور نوبنیاد به مانند تمامی جمهوری های سابق شوروی در دسامبر همان سال به عضویت جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع درآمد و نخستین رویکرد مهم سیاست خارجی این کشور در تعامل و همراهی با دولت روسیه شکل گرفت.”(2)

یک سال بعد یعنی در سال 1992 بر اثر اوج درگیری ها در تاجیکستان و درخواست رهبران کشورهای آسیای مرکزی از دولت روسیه جهت مسئولیت پذیری برای حفظ ثبات و امنیت در منطقه، با تشکیل نیروهای حافظ صلح و همچنین مواردی نظیر توافق نامه ی بیشکک و بیانیه ی آلماتی، زمینه شکل گیری پیمان امنیت جمعی تاشکند که بعدها به عنوان سازمان پیمان امنیت جمعی مطرح شد بین کشورهای روسیه، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان ایجاد شد که این مسئله به معنای رویکرد روس محور دولت ازبکها بود. اما در سال 1994 با تشکیل اتحادیه آسیای مرکزی و نیز عضویت در برنامه مشارکت برای صلح ناتو، ازبکها رفتاری در تقابل با نفوذ روسیه از خود نشان دادند که جزء اولین اشارات سیاست ناپایدار آنها محسوب می شد!

در سال 1996 سه کشور از 5 کشور آسیای مرکزی یعنی قزاقستان، قرقیزستان و تاجیکستان به همراه روسیه و چین البته به منظور حل اختلافات مرزی در شانگهای گردهم آمدند و گروه شانگهای5 را تأسیس کردند، اگرچه ازبکستان کشوری غیر هم مرز بود اما با توجه به اینکه در همان مجموعه امنیتی حضور داشت تا 5 سال بعد از شکل گیری این پیمان عضو آن نبود.

در سال 1999 ازبکستان با حرکتی واگرایانه از پیمان امنیت جمعی که خود مکان اولین انعقاد این پیمان منطقه ای روس محور بود خارج شد و در همان سال به عضویت پیمان گوام که یک پیمان امنیتی غرب گرا بود در آمد!

با این حال در سال 2001 و در پنجمین اجلاس سران شانگهای به عضویت دائم این گروه که بعد تبدیل به سازمان همکاری شانگهای شد درآمد و بار دیگر با روسیه همسو شد.

اما پس از حادثه ی 11 سپتامبر مجددا به سوی آمریکا گرایش یافت و حتی پایگاه نظامی خان آباد را در اختیار آن قرار داد.

عضویت ازبکستان در پیمان گوام نیز چندان تداوم نیافت و در سال 2005 از این پیمان نیز خارج شد!

در پی سرکوب و کشتار معترضان در سال 2005 در اندیجان ازبکستان، آمریکا و غرب نسبت به عملکرد این دولت اعتراض کردند و درنتیجه روابط این کشورها با یکدیگر رو به وخامت رفت، در همین زمان رویکرد حمایتی روسیه از ازبکستان باعث شد تا بار دیگر این کشور به سوی روسیه گرایش یابد، در نتیجه پایگاه نظامی آمریکا از ازبکستان خارج شد و این کشور در سال2006 مجددا به عضویت پیمان امنیت دسته جمعی که البته از سال 2002 تبدیل به سازمان پیمان امنیت جمعی شده بود در آمد.

ازبکستان در سال 2006 به عضویت جامعه اقتصادی اوراسیا که سازمانی همگرا با روسیه بود در آمد و با گذشت زمان بر اثر بهبود روابط با غرب در سال 2008 از این سازمان نیز خارج شد!

عضویت ازبکستان در سازمان پیمان امنیت جمعی نیز چندان به طول نینجامید و در سال 2012 برای دومین بار هم از این سازمان خارج شد!

بررسی ها نشان می دهد پس از سال 2012 و تا به امروز دولت ازبکستان با سیاستی ناپایدار در روابط با قدرتها به گونه ای رفتار کرده که بتواند منافع بیشتری برای خود رقم بزند و به اهداف و آمال مورد نظر دست یابد.

اما وجه تشابه این دو در کجاست؟

ناپایداری:

همانطور که بیان شد دولت ازبکستان همواره در طول حیات سیاسی خود رفتاری ناپایدار از خود نشان داده، پس ناپایداری مهمترین مشخصه این وجه تشبیه است؛ صرف نظر از ریشه های دقیق این رویکرد در سطح خرد و کلان شاید بتوان گفت در معنای کلی هدف تمام این حرکات نوسانی کسب هرچه بیشتر منافع است! منافعی که یک روز در همکاری با روسیه به دست می آید و روز دیگر در همراهی با آمریکا!

ناپایداری در رفتار سیاسی برخی از افراد نیز یادآور مقوله منفعت طلبی است، به این معنا که بعضاً  کارمندانی را می بینیم که در سودای منافع بیشتر که می تواند جایگاه شغلی و یا قدرت باشد از خط مشی متناوبی برخوردارند و در جهت اکتساب آمال و اهداف خود دائماً در حال دست و پا زدن های نوسانی هستند.

یکی از دلایل بی ثباتی ازبکستان در سیاست خارجی تلاش برای کسب جایگاه پیشرو در میان کشورهای آسیای مرکزی است و این مسئله به مثابه تلاش های متعدد جامعه مورد نظر برای کسب قدرت و غلبه بر رقباست! به این معنا که به منظور پیشی گرفتن از سایر افراد بی توجه به اصل شایسته سالاری تمام تلاش خود را به کار می برند!
که نتیجه این امر عموما محرومیت جامعه از حضور خدمتگزارانی توانمند و لایق است.

سوختن اسپندی:

اگر از منظر دیگری به قضیه نگاه کنیم، می توان رفتار سیاسی این دو را به سوختن اسپند نیز تشبیه کرد؛ سوختن اسپند حالتی بی قرار را تداعی می کند که گویی این بی قراری فرایندی برای حصول نتیجه است!

ازبکستان در این سه دهه تحت تأثیر شرایط موجود و به منظور رفع نیازهای خود دائما همانند اسپند روی آتش در حال تقلا و تلاش بوده تا نتایج مورد نظر خود را حاصل کند، در خصوص برخی از مدیران هم اینگونه است، یعنی رسیدن به هدف به قیمت تکاپوی نامتوازن حتی در ازای سوختن! به علاوه وقتی که اسپند می سوزد دانه ها در حین سوختن یک به یک به بالا و پایین می پرند و به نظر می آید مشغول آنند تا خود را به چشم بیننده نشان دهند !وقتی که حرارت شرایط در بستر جریانات آماده شد، می بینیم که برخی همچون اسپند روی آتش بی قراری می کنند تا به چشم بیایند، غافل از اینکه هرکس زودتر تحت تأثیر این حرارت قرار گیرد زودتر می سوزد و خاموش می شود.

کلام آخر اینکه، در یک نگاه کلی رفتار سیاسی ناپایدار دولت ازبک ها و سیاست رفتاری متزلزل عده ای از مدیران ما در جهت رسیدن به اهداف مورد نظر چندان دیدنی نیست! چراکه هر کنش مؤثر در محیط مرتبط باید با توجه به شرایط موجود باشد تا این منفعت شخصی منجر به بروز پیامدهای ناگوار جمعی نشود. اگرچه در صورت بررسی های مفصل می توان علل دقیق این کنش ها را تبیین و توصیف کرد.

منابع و ارجاعات:

1-    بزرگی، وحید، حسینی، میر عبدالله،
سازمان همکاری شانگهای: تحولات گذشته و چشم انداز آینده، مطالعات اوراسیای مرکزی، مرکز مطالعات عالی بین المللی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، سال سوم1389، پاییز و زمستان، شماره 7، صفحه4

2-    عطایی، فرهاد، کوزه گر کالجی، ولی، تأملی بر سیاست خارجی دولت ازبکستان از منظر نظریه ی پیوستگی، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، 1391. تابستان، شماره 78، صفحه109

3-    تقوایی، احسان، نقش سازمان پیمان امنیت جمعی در امنیت اوراسیای مرکزی، فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، 1390،زمستان، شماره76

4-    بزرگی، وحید، حسینی، میر عبدالله، سازمان همکاری شانگهای: تحولات گذشته و چشم انداز آینده، مطالعات اوراسیای مرکزی، مرکز مطالعات عالی بین المللی، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، سال سوم1389، پاییز و زمستان، شماره 7، صفحات1-27

5-    خبرگزاری جمهوری اسلامیirna.ir، ازبکستان و انگیزه های خروج از پیمان امنیت جمعی، 1391، 17مرداد

نویسنده: فرزین رحمتی گیلوائی، دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای – آسیای مرکزی وقفقاز

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید