آمریکای هالیوودی دیروز، آمریکای واقعی امروز

روزگاری در همین سال‌های نه چندان دور، ایالات متحده در تمامی مسائل مهم ژئوپولتیکی، نظامی، مالی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بهداشت و درمان و زیست‌محیطی و دیگر مسائل مهم روز دنیا بعنوان یکه‌تاز و قدرت برتر دنیا شناخته می‌شد و لقب «ابرقدرت» جهان به خود اختصاص داده بود اما تحولات سال‌های اخیر و پیدایش قدرت‌های نوظهوری چون چین و روسیه تمامی این معادلات را به‌ گونه‌ای تغییر داده که این ابرقدرت جهان رو به افول می‌رود و حتی بسیاری از دانشمندان و نخبگان آمریکایی اعتراف کرده‌اند که ایالات متحده آمریکا در مسیر فروپاشی قرار گرفته است.

بررسی‌ و مطالعات رسانه‌های مهم جهان نشان می‌دهد که ظهور چین بعنوان یک قدرت برتر در جهان و پیشروی سریع این کشور در عرصه فناوری نظامی و علمی به یک چالش بزرگ برای آمریکا تبدیل شده است و در حقیقت می‌توان گفت که این مسئله یک موضوع اصلی در بحث افول ایالات متحده به حساب می‌آید و حال دیگر آمریکا تنها ابرقدرت بلامنازع در جهان نیست که بر هر منطقه از جهان تسلط داشته باشد.

بر اساس «شاخص قدرت آسیا در سال ۲۰۲۱»، ایالات متحده همچنان در آسیا از نظر ظرفیت نظامی، نفوذ فرهنگی، ترمیم‌پذیری، منابع آینده، نفوذ دیپلماتیک و شبکه‌های دفاعی پیشتاز است اما در دو موضوع اصلی توانایی اقتصادی و روابط اقتصادی همچنان از چین عقب‌تر است.

کاهش برتری نظامی، کسری بودجه، فراگیری ژئوپلتیکی و تغییر در شرایط اخلاقی، اجتماعی و رفتاری با افول آمریکا مرتبط است. برخی مفسران، افول آمریکا را به سیاست‌های دولت «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهور پیشین آمریکا مرتبط می‌دانند و برخی دیگر، پیدایش ترامپ را بعنوان تسریع در افول رهبری و حاکمیت و ثبات و قدرت آمریکا می‌دانند.

طبق شاخص قدرت آسیا در سال ۲۰۲۱، واشنگتن در آسیا همچنان از نظر ظرفیت نظامی و نفوذ دیپلماتیک پیشتاز است اما در توانایی و روابط اقتصادی از چین عقب‌تر است.

برخی دانشمندان و محققان می‌گویند که مفهوم افول مدت‌هاست که بخشی از فرهنگ آمریکا است. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۱ از یکهزار و ۱۹ آمریکایی که پس از شورش طرفداران ترامپ به کنگره آمریکا در اعتراض به نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا و اعلام پیروزی «جو بایدن» صورت گرفته بود، ۷۹ درصد از شرکت‌کنندگان در نظرسنجی گفتند که آمریکا در حال «از هم فروپاشی» است.

اندیشمندان و نخبگان درباره افول آمریکا چه می‌گویند؟

نوآم چامسکی: بنا بر گفته اندیشمند آمریکایی «نوآم چامسکی»، افول آمریکا درست اندکی پس از پایان جنگ جهانی دوم و پس از سلطه حزب کمونیست بر چین پس از جنگ‌های هند و چین آغاز شد.  تا سال ۱۹۷۰، سهم ایالات متحده از ثروت جهانی به ۲۵ درصد کاهش یافت که گرچه هنوز سهم زیادی بود اما به شدت کاهش یافته بود.

چامسکی معتقد است آمریکا با آنکه یک دموکراسی است، اما به «کشور سرمایه‌داران» تبدیل شده است. او که یکی از محققان و منتقدان پدیده نقش «پول‌های کثیف» در سیاست و در جریان سیاسی آمریکا است و به تفصیل از نقش لابی‌های ثروت در سوق دادن سیاستمداران به نفع شرکت‌ها و موسسات مالی خصوصی نوشته است.

جیت هیر: بنا به گفته «جیت هیر» نویسنده و محقق کانادایی،  هژمونی ایالات متحده همیشه توسط سه ستون حمایت شده است: «قدرت اقتصادی، قدرت نظامی و قدرت نرم سلطه فرهنگی». بنا بر گفته «اریک اس ادلمن» دیپلمات آمریکایی، آن دسته از افرادی که معتقدند آمریکا رو به افول است، در گذشته به طور مکرر در اشتباه بودند اما با اینحال، «آرون فریدبرگ» دانشمند سیاسی آمریکایی رویکردی محتاطانه‌تری در پیش گرفته و معتقد است، تنها به واسطه اینکه افول‌گرایان در گذشته عقیده‌ای اشتباهی داشتند، به مفهوم آن نیست که پیش‌بینی‌های آینده آن‌ها نادرست است و چنین استدلال‌های افول‌گرایان باید جدی گرفته شود.

نقش لابی صهیونیسم در سیاست خارجی آمریکا و افول آمریکا

جیمز پتراس: محقق دانشگاه بیرمنگام بر این باور است که لابی صهیونیسم در سیاست خارجی آمریکا از جمله عواملی است که موجب افول قدرت آمریکا می‌شود و در کتابی با عنوان «صهیونیسم، نظامی‌گری و افول قدرت آمریکا» تأکید کرده است که پس از پایان جنگ جهانی دوم، اروپای غربی، ژاپن و چین و روسیه به سمت شکوفا کردن قابلیت‌های اقتصادی خود پیش رفتند اما آمریکا با حرکت به سمت منافع لابی‌ صهیونیسم به نظامی‌گری روی آورد و همین مسئله به آمریکا ضربه وارد خواهد کرد.

برخی دانشمندان و محققان می‌گویند که مفهوم افول مدت‌هاست که بخشی از فرهنگ آمریکا است.۷۹ درصد از آمریکایی‌ها در یک نظرسنجی گفتند که آمریکا در حال «از هم فروپاشی» است.

فرید زکریا از محققان آمریکایی و مجری شبکه «سی ان ان» بر این باور است که افول هژمونی آمریکا در حقیقت نتیجه استفاده نامناسب این کشور از قدرت خود در سال‌های بعد از جنگ‌ جهانی دوم است. این مجری سی ان ان بر این باور است که آمریکا با سوء استفاده از قدرت، متحدان خود را از دست داده و دشمنانش را تقویت کرده است.

بنا بر تحقیقات زکریا، حادثه ۱۱ سپتامبر نقش مهمی در افول هژمونی آمریکا داشته است زیرا ایالات متحده به بهانه مبارزه با تروریسم هزینه هنگفتی را با حمله به افغانستان در سال ۲۰۰۱ به بار آورد و همچنین این کشور در سال ۲۰۰۳ با حمله به عراق فاجعه پرهزینه‌ای را برای خود رقم زد.

ضربه‌ای که ترامپ به آمریکا وارد کرد

زکریا همچنین بر این باور است که ترامپ ضربه سنگینی را در عرصه سیاست خارجی به ایالات متحده وارد کرد و خروج وی از پیمان‌های مهم بین‌المللی و دوری جستن از شرکای اروپایی آمریکا به زوال هژمونی این کشور کمک کرد.

فرید زکریا: آمریکا با سوء استفاده از قدرت، متحدان خود را از دست داده و دشمنانش را تقویت کرده است و حادثه ۱۱ سپتامبر نقش مهمی در افول هژمونی آمریکا داشت.

جوزف نای از جمله تئوریسین‌های جنگ نرم و دیپلماسی عمومی است که بر این باور است که قدرت آمریکا به شدت با چالش مواجه شده است و بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، آغاز سقوط آمریکا بوده است و همانطور که «شورای اطلاعات ملی» پیش‌بینی کرده است در سال ۲۰۲۵ ایالات متحده به عنوان یک قدرت باقی می‌ماند اما سلطه آمریکا از بین خواهد رفت. در قرن حاضر، قدرت آمریکا را می‌توان با قدرت انگلستان در قرن گذشته مقایسه و سقوط هژمونی آمریکا را پیش‌بینی کرد اما آمریکا به طور مطلق سقوط نمی‌کند و سقوط آن نسبی خواهد بود.

بازگشت نفوذ آمریکا غیرقابل پیش‌بینی است

استفان کوهن از اندیشمندان برجسته آمریکایی و عضو اندیشکنده بروکینگز بر این باور است که ایالات متحده قدرت و نفوذ خود را از دست خواهد داد و بازگشت نفوذ آمریکا غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود. بنا بر گفته کوهن، استانداردهای زندگی در آمریکا در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه رو به کاهش است و رؤیای لیبرالیسم رو به پایان است.

مک‌ کوی استاد تاریخ دانشگاه «ویسکانسین-مدیسون» نویسنده کتاب مشهوری به نام «همدستی سیا در تجارت جهانی مواد مخدر بر این باور است که نقش چین در کنار عواملی چون کودتاهای سیا در کشورهای جهان، جنگ ویتنام، شکنجه‌گاههای آمریکا پس از جنگ عراق و افغانستان و حملات پهپادی این کشور به افول هژمونی آمریکا کمک می‌کند.

مک کوی: نقش چین در کنار کودتاهای سیا، جنگ ویتنام، شکنجه‌گاههای آمریکا پس از جنگ عراق و افغانستان به افول هژمونی آمریکا کمک می‌کند.

فرانسیس فوکویاما نظریه‌پرداز مشهور علوم سیاسی نیز تأکید دارد که پایان دوران آمریکا از خیلی قبل‌تر شروع شده است و منابع ضعف و افول آمریکا بیشتر داخلی است تا خارجی. وی بر این باور است که آمریکا برای سالهای زیادی یک قدرت بزرگ باقی می‌ماند اما تأثیرگذاری این کشور به توانایی آن در رفع مشکلات داخلی و نه سیاست خارجی بستگی دارد.

افول آمریکا در عرصه نظامی

طبق گزارش ۹۸ صفحه‌ای کمیسیون ملی راهبرد دفاعی، «برتری نظامی دیرینه آمریکا از بین رفته است» و اینکه حاشیه خطای راهبردی این کشور به طرز نگران کننده‌ای کم شده است. از طرف دیگر تردیدها درباره توانمندی آمریکا برای مهار و در صورت لازم شکست مخالفان و پایبندی به تعهدات جهانی این کشور افزایش یافته است.

در این گزارش از «ناکارآمدی و نقص سیاسی» و «سقف بودجه» به عنوان عوامل بازدارنده دولت برای همگام شدن با تهدیدها در آنچه در این گزارش به عنوان «بحران امنیت ملی» یاد شده است، نام برده می‌شود.

طبق این گزارش مفصل، چین و روسیه برای خنثی کردن قدرت آمریکا، تلاش کردند تا به «هژمونی منطقه‌ای» دست پیدا کنند و «ساختار نظامی تهاجمی» به وجود آوردند. در سال ۲۰۱۸، ژنرال «فرانک گورنک» فرمانده نیروی هوایی آمریکا گفت که برتری نیروی هوایی ایالات متحده در مقابل روسیه و چین در حال کاهش است. بنا بر گفته «لورن تامپسون» افول نظامی آمریکا زمانی آغاز شد که «دیک چنی» وزیر دفاع وقت آمریکا یکصد برنامه تسلیحاتی مهم آمریکا را ۲۵ سال قبل همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی متوقف کرد.

تامپسون: افول نظامی آمریکا زمانی آغاز شد که «دیک چنی» وزیر دفاع وقت آمریکا یکصد برنامه تسلیحاتی مهم آمریکا را ۲۵ سال قبل همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی متوقف کرد.

کسری بودجه

 «پائول کندی» مورخ انگلیسی بر این باور است که تداوم کسری بودجه به ویژه برای تقویت بخش نظامی، تنها مهم‌ترین دلیل برای افول هر قدرت برتری محسوب می‌شود. هزینه جنگ‌های آمریکا در عراق و افغانستان که حدود ۴.۴ تریلیون دلار برآورد می‌شود و کندی از آن بعنوان پیروزی بزرگ برای «اسامه بن لادن» یاد می‌کند چون هدف اعلام شده اسامه، ورشکست کردن آمریکا از طریق کشانیدن آن به یک دام بود. در سال ۲۰۱۱، بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا، تقریباً با بودجه نظامی تمامی کشورها برابر بود که بیشترین بودجه نظامی این کشور بعد از جنگ جهانی دوم به حساب می‌آمد.

فراگیری ژئوپولتیکی

به گفته «امانوئل تاد» مورخ آمریکایی، گسترش فعالیت‌های نظامی و تهاجم می‌تواند به نظر افزایش قدرت محسوب شود اما در عین حال، افول قدرت را پنهان می‌کند. او تصریح کرد که این اتفاق در مورد اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۷۰ و در مورد امپراتوری رم رخ داد و ایالات متحده نیز ممکن است دوره مشابهی را در زمان سپری کند.

۳۸ تأسیسات بزرگ و متوسط آمریکا که اکثراً پایگاههای هوایی و دریایی هستند، در سال ۲۰۰۵ در سراسر جهان پراکنده شد و این تعداد تقریباً به اندازه ۳۶ پایگاه نیروی دریایی و پادگان‌های ارتش انگلیس در اوج امپراطوری این کشور در سال ۱۸۹۸ است. «پائول کندی» مورخ برجسته وضعیت آمریکا را با بریتانیای قبل از جنگ جهانی اول مقایسه می‌کند و می‌گوید که نقشه پایگاههای آمریکا مشابه است.

هزینه ۴.۴ تریلیون دلاری آمریکا در عراق و افغانستان بنا بر گفته کندی یک پیروزی بزرگ برای بن لادن بود که می‌خواست شاهد ورشکست شدن آمریکا از طریق ورود به یک دام باشد.

وضعیت سلامتی ضعیف

بسیاری از مردم آمریکا از وضعیت سلامتی ضعیفی رنج می‌برند. در حدود دو سوم از گروه‌های بزرگسال جامعه آمریکایی در شرایطی هستند که «وضعیت سلامتی ضعیف»  تعریف شده و این شرایط بر عملکرد بدنی آنان نیز بسیار اثرگذار بوده و به یک نگرانی عمده همزمان با افزایش سن تبدیل شده است.

تعداد افراد ۶۵ سال به بالا در جامعه آمریکایی که از وضعیت سلامتی ضعیفی رنج می‌برند و این شرایط نیز اثر مستقیم روی خانواده‌های آنها داشته و میزان فشار بر بخش خدمات درمانی و مراقبت‌های اجتماعی در جامعه آمریکایی را افزایش داده است، از ۱۴ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۰ میلادی به ۲۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۱۷ میلادی رسیده است.

ارقام منتشر شده در مرکز ملی آمار سلامت آمریکا از این امر حکایت دارد که در حال حاضر تقریباً یک سوم از جمعیت سفیدپوست آمریکایی در وضعیت سلامتی ضعیف هستند که این مسئله محدودیت‌های عملکردی را نیز برای آنان بوجود آورده است.

نکته قابل توجه این است که هر بزرگسال بالای ۱۸ سال دست کم «اندکی مشکل» در حداقل یکی از این موارد را گزارش کرده است: دید، شنوایی، حرکت، ارتباط کلامی، درک و شناخت و مراقبت فردی.

علاوه بر این، میزان استفاده از سیگار الکترونیکی در میان دانش‌آموزان دبیرستان در سطوح نهم تا دوازدهم در یک دهه اخیر افزایش یافته و به ۲۰.۸ درصد در سال ۲۰۱۸ میلادی رسیده است. این آمار در سال ۲۰۱۱ میلادی، ۱.۵ درصد گزارش شده بود و نکته نگران‌کننده اینجاست که این میزان تنها در یک سال منتهی به سال ۲۰۱۸ میلادی تقریبا دو برابر شده است.

نابرابری درآمدی در جامعه آمریکا

بنا بر آمار منتشر شده، نابرابری درآمدی در آمریکا دست کم در ۵۰ سال گذشته به بالاترین سطح خود رسیده و یک درصد قشر ثروتمند جامعه آمریکا که در حدود ۲۰ درصد ثروت را در اختیار دارند و در حال حاضر شرایطی در جامعه آمریکا حاکم است که با وجود تمام اینها، بسیاری از مردم این کشور حتی توان پرداخت ۴۰۰ دلار در صورت پیشامد شرایط اضطراری و ضروری را نیز ندارند. مارک بنیوف معتقد است که دلیل کاهش اقبال مردم به ویژه جوانان آمریکایی به نظام سرمایه‌داری نیز همین مسئله است.

گزارش‌ها نشان می‌دهد که قوانین مربوط به پرداخت حقوق برابر سال‌هاست که در کنگره در حال خاک خوردن است و در جامعه امروز آمریکا زنان همچنان تنها ۸۰ درصد پرداختی به مردان، حقوق و دستمزد دریافت می‌کنند.

شواهد از این امر حکایت دارد که سالانه در حدود ۲۳ میلیارد دلار هزینه لازم است تا مشکلات مربوط به نابرابری و تبعیضات نژادی و قومیتی فقط در مدارس آمریکا از بین برود. میلیون‌ها فارغ‌التحصیل دانشگاه‌ها در ۱.۶ تریلیون دلار بدهی دانشجویی در حال غرق شدن هستند و وضعیت اقتصادی جامعه آمریکا به حدی رو به افول گذاشته که کسری بودجه دولت از مرز یک تریلیون دلار گذشته و در عین حال با صدها و بلکه هزاران مشکل اقتصادی بزرگ دیگر روبروست که با ادامه نظام اقتصادی فعلی سرمایه‌داری، هرگز نمی‌تواند تمام این هزینه‌ها را پرداخت کند.

شواهد از این امر حکایت دارد که سالانه در حدود ۲۳ میلیارد دلار هزینه لازم است تا مشکلات مربوط به نابرابری و تبعیضات نژادی و قومیتی فقط در مدارس آمریکا از بین برود.

افول فرهنگی

مفسرانی چون «آلن بلوم» «ای دی هرش» و «روسل جیکوبی» بر این باورند که فرهنگ آمریکا رو به زوال است. «ساموئل هانتینگتون» در مورد روند تغییر فرهنگ و سیاست آمریکا از اواخر دهه ۱۹۵۰ به‌صورت انتقادی اظهار نظر کرد. او بیان داشت که افول‌گرایی در چندین موج ظهور کرده است. طبق گفته جیکوبی، ظهور مارکسیسم، اقتصاد سیاسی رادیکال، نقد ادبی و مطالعات فرهنگی عواملی بودند که از زمان جنگ جهانی دوم به بعد زمینه را برای افول فرهنگ آمریکایی فراهم ساختند.

قطبی شدن سیاسی

بسیاری از تفسیرها و نظرسنجی‌های انجام شده، نمایانگر افزایش قطبی‌ شدن سیاسی در ایالات متحده هستند. برخی از محققان گرایش به قطبی شدن سیاسی در ایالات متحده و سایر کشورها را به افزایش نابرابری اقتصادی و افول اقتصادی مرتبط می‌دانند. «دیوید لنهارت» از محققان برجسته آمریکا بر این باور است که «درآمد، ثروت و امید به زندگی در آمریکا برای اکثر جمعیت آمریکا به معضل تبدیل شده است و همین امر به خشم مردم آمریکا و تشدید اختلافات سیاسی در این کشور منجر شده است».

برخی از محققان گرایش به قطبی شدن سیاسی در ایالات متحده و سایر کشورها را به افزایش نابرابری اقتصادی و افول اقتصادی مرتبط می‌دانند.

کاهش امید به زندگی

امید به زندگی در میان گروه‌های مختلف جمعیتی در کشور آمریکا رو به افول است. برآورد این شاخص برای سفیدپوستان، سیاهان و اسپانیایی‌‌تبارها در این کشور پس از آنکه در سال‌های ۲۰۱۲ یا ۲۰۱۴ میلادی افزایش یافته بود، حالا در سال ۲۰۱۷ میلادی به ترتیب، به ۷۸.۵ برای سفیدپوستان، ۷۴.۹ سال برای سیاهپوستان و ۸۱.۸ سال برای اسپانیایی‌تبارها کاهش یافته است.

کاهش نرخ امید به زندگی در آمریکا تا حدودی ناشی از مرگ بر اثر «ناامیدی» است.  میزان مرگ و میر بر اثر مصرف بیش‌از حد مواد مخدر از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷ میلادی، ۸۲ درصد افزایش یافته است یعنی در سال ۲۰۰۷، از هر صد هزار نفر در حدود ۱۱.۹ نفر بر اثر استفاده بیش از حد از مواد مخدر جان خود را از دست می‌دادند در حالی که در سال ۲۰۱۷ میلادی این رقم به ۲۱.۷ نفر در هر صدهزار نفر رسیده است. علاوه براین، میزان مرگ ناشی از خودکشی نیز در این ۱۰ سال، ۲۴ درصد افزایش یافته است.

این آمار در میان مردان بسیار ناامیدکننده تر از آمار مشابه در میان زنان آمریکایی است به طوری که میزان مرگ و میر مردان آمریکایی ناشی از خودکشی و مصرف بیش از حد مواد مخدر در بازه زمانی ۱۰ ساله از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۷، تقریبا دو برابر شده است و طبق آمار بدست آمده در این گزارش، این میزان در گروه‌های سنی ۲۵ تا ۳۴ سال و ۳۵ تا ۴۴ سال قابل توجه‌تر بوده است.

جدول زیر که از گزارش مرکز ملی آمار سلامت آمریکا استخراج شده، روند افزایش نسبتا شدید آمار مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخدر در میان مردان آمریکایی ۱۵ سال به بالا را در این بازه زمانی ۱۰ ساله نشان می‌دهد. در این نمودار خط سیاه‌رنگ روند میزان مرگ و میر در رده سنی ۱۵ تا ۲۴ سال، خط صورتی رنگ، این میزان در رده سنی ۲۵ تا ۳۴ سال، خط خاکستری رنگ، این رقم در میان رده سنی ۳۵ تا ۴۴ سال، خط آبی‌رنگ، میزان مرگ و میر در رده سنی ۴۵ تا ۵۴ سال، خط زرد رنگ، این رقم در رده سنی ۵۵ تا ۶۵ سال و خط سبز رنگ نیز میزان مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخدر در سنین بالای ۶۵ سال را نشان می‌دهد.

در این گزارش سالانه هر چند که میزان مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخد در میان زنان در مقایسه با مردان بسیار پایین تر است اما این رقم در میان زنانِ گروه‌های سنی جوان‌تر افزایش قابل توجهی داشته است به گونه‌ای که نرخ مرگ و میر ناشی از مصرف بیش از حد مواد مخد در میان زنان گروه سنی ۱۵ تا ۳۴ سال در هر سال حدود ۱۷ درصد افزایش یافته است.

اقتصاد

در سال ۱۹۷۰، سهم ایالات متحده از تولید جهانی از ۴۰ درصد به ۲۵ درصد کاهش یافت و این در حالی بود که «جفری ساش» اقتصاددان آمریکایی اعلام کرد که سهم ایالات متحده از درآمد جهانی ۲۴.۶ درصد در سال ۱۹۸۰ بود که به ۱۹.۱ درصد در سال ۲۰۱۱ کاهش یافت. نسبت میانگین درآمد مدیر عامل به میانگین دستمزد کارگران در ایالات متحده از ۲۴:۱ در سال ۱۹۶۵ به ۲۶۲:۱ در سال ۲۰۰۵ رسید. در سال ۲۰۱۸، نابرابری درآمد به بالاترین سطح ثبت شده در اداره سرشماری رسید.

بسیاری از تحلیلگران بر این باورند که بحران مالی آمریکا ناشی از افزایش هزینه‌های برنامه‌های اجتماعی و افزایش هزینه‌های نظامی ناشی از جنگ عراق و افغانستان است که هر دو این موارد به افول منجر می‌شود.

مواردی که در بالا به آن اشاره شد، تنها گوشه‌ای از عواملی است که در افول ایالات متحده نقش دارد و حتی در دو سال گذشته شرایط طوری در آمریکا پیش رفته است که سوء مدیریت مقام‌های ارشد این کشور در مدیریت بحران‌ های کلیدی از جمله مقابله با همه‌گیری کرونا، بیکاری و نابرابری اجتماعی و پناهجویان و دیگر مسائل روز را پررنگ‌تر از هر زمان دیگری کرده است.

«دونالد ترامپ» که بسیاری معتقدند به تسریع روند افول آمریکا کمک کرده نیز اخیراً در مصاحبه‌ای از عملکرد و وضعیت کشورش انتقاد کرد و گفت که اقتصاد، تورم، کووید-۱۹، شرمساری نظامی آمریکا در خروج نابهنگام از افغانستان و بسیاری از نابسامانی‌های آمریکا نشان می‌دهد که واشنگتن رو به نابودی است.

بخش قابل توجهی از اطلاعات و آمارها و به پیوست آنها تحلیل ها نشان می دهد که شرایط آمریکا به گونه ای در حال رقم خوردن است که عملا تصویر هالیوودی ای که ایالات متحده امریکا در سال های متمادی سعی در حفظ آن  داشته است دچار اختلال های اساسی و غیرقابل کتمان از دید جهان شده است . با این نگاه میتوانیم بگوییم در حال حاضر با دو امریکا روبرو هستیم . “آمریکای متقدم ” که به نوعی خود را صاحب دهکده جهانی ای می دانست که دهه ها و بلکه سده ها برای مدیریت انها مدل ها و اقدامات متنوع و متکثری را انجام می داد و “آمریکای متأخر” که عملا حتی توان مدیریت تصویر داخلی خودش را هم ندارد؛ چه ، جهان تک قطبی حاصل شده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که پایه تغییرات شگرفی در جهان شد را همسنگ با فروپاشی “سلطه ی هژمونی نما”ی آمریکا در حال حاضر بدانیم و این بدان معناست که باید بسیاری از معادلات جهان فردا را بر اساس ” واقعیات و حقایق آمریکای متأخر “بازنویسی کنیم .

دیدگاهتان را بنویسید