یک جوان تحصیلکرده در جستجوی شغلی متناسب با شان و جایگاه خود در سیستم کاری کشور است. بارها برای شغلی متناسب با شأن اجتماعی و تحصیلات خود درخواست داده است، اقدام می کند و با وجود سابقه علمی و شغلی، زمانی که منتظر نتیجه است، مورد پذیرش قرار نمیگیرد. فرد دیگری با درجه علمی و لیاقت کمتر با رانت خانوادگی، معرفی دوستان و یا شرکت در ائتلافات حزبی و … جایگزین او میشود.
این چرخهای است که چندین بار تکرار شده؛ در موقعیتی که یک جوان نه به جایگاه مطلوب لیاقت خود رسیده نه در شرایط برابر، فرصت عرضه اندام داشته است و مهارت ایجاد شغل خودبنیاد را هم ندارد، ناامید و مستاصل شده و آینده خود را تیره و تار و مبهم می بیند. او از لحاظ مالی تحت فشار است و از لحاظ اجتماعی خود را محروم می بیند. نسبت به شرایط سیاسی موجود اعتراض دارد، از لحاظ فکری و روانی تحت فشار است، در این موقعیت یک جرقه، و یا یک محرک بیرونی میتواند به او امید بدهد.
برای همین است که شاید یک جوان تحصیلکرده میپذیرد در آلمان به امید آینده ای بهتر، یک گارسون در رستورانی با سطح کیفی معمولی باشد تا اینکه بخواهد در ایران راننده تاکسی اینترنتی شود.
مهاجرت اختصاص به نخبگان ندارد، چرا که در سالهای اخیر، متخصصان و تحصیلکرده های معمولی هم تمایل به مهاجرت دارند. در سال ۲۰۲۰ از میان ۲۳۲ کشور، رتبه ایران در مهاجرفرستی ۵۴ و در دانشجو فرستی ۱۹ بوده است. از این رو، آبان ماه ۱۴۰۰ رهبر معظم انقلاب در دیدار «نخبگان جوان و استعدادهای برتر علمی» نسبت به خطر «تشویق نخبگان به ترک کشور و مهاجرت» هشدار داده و صریحا آن را خیانت دانستند.
اما باید دید چه کسانی و با چه اهدافی، جوانان نخبه و حتی مردم عادی را ترغیب و تحریک به مهاجرت میکنند؟ انگیزه و روش ایشان چیست؟
تشویق به مهاجرت سه ضلع اصلی دارد:
اول، کارگزاران و دستگاه های حکومتی ناکارآمد، فاسد و طیف گسترده ای از ساختارهای معیوب که در کشور وجود دارد، به طور مثال، وزارت آموزش و پرورشی که خروجی آن، جوانان ۱۸ ساله فاقد مهارتهای کارآمد است. چرا که «متخصص بودن در یک مهارت» خودبخود منجر به ایجاد شغل و وضع اقتصادی مطلوب میشود. وزارت اقتصاد که قادر به حفظ ثبات اقتصادی کشور نیست، وزارت امور خارجه در دیپلماسی اقتصادی ضعیف است و قادر به گره زدن بازار اقتصادی کشور را به بازار منطقه ای و جهانی نیست و در ورود ثروت به کشور درمانده و محجور است. وزارت صنایع و کشاورزی و علوم که قادر به تنظیم و تصحیح عملکرد بازار علمی و بازار کاری کشور نیستند. دانشگاه و بنیاد و کانون نخبگان آینده را برای جوانان با عدم بازبینی اساسنامه ها و عدم رسیدگی به ضعفهای خود، تیره و تار میسازد. تفکرات و نیروهای کلانی که در شخصی ترین مسائل افراد جامعه دخالت کرده و موجب تلقین احساس اجبار و خفقان تلقین میشوند. کارمند ساده سازمانی و یا اداره ای که ارباب رجوع را تحقیر و کرامت انسانی او را مخدوش میکند و با این عمل احساس تحقیر، تبعیض و خشم در یک فرد به وجود میآورد؛ بدون آنکه بداند این احساس خشم و تبعیض که بر او وارد آورده، بومرنگی است نه تنها علیه خودش بلکه علیه کل نظام اسلامی.
در اینجا ضرورت وجود یک دستگاه ویژه رسیدگی به تبعیضها، تحقیرها، و مخدوش شدن کرامت افراد در قوه قضائیه آشکارتر میشود. قوه ای که مدعی است هدفش برقراری عدالت و حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه است و سازوکار خاصی به غیر از طولانی کردن شکایات مرسوم و یا تولید هزینه برای رسیدگی به امور مردم را ندارد. درحالیکه با یک سامانه آنلاین شکایت از هر نوع مسئول و دستگاه دولتی میتوان احساس تبعیض و تحقیر بوجود آمده در مردم را فروکاست، مرجع شکایتی که افراد بتوانند اعتراض خود را در یک روند صحیح، به گوش نهادهای ذیربط رسانده و خشم خود را از بی عدالتی به نحوی صحیح کنند. مردم باید به حل و رفع مشکل امید داشته باشند و خطای یک کارمند و دستگاه را به پای کل سیستم نگذارند. احساس عدالت و احساس امید در مردم مهم است.
ضلع دوم تشویق به مهاجرت، رسانه ها هستند. فراوانی اخبار منفی، تنش زا و ناامید کننده، (از افزایش مداوم قیمتها تا خبر مرگ و میر و زورگیری و دزدی و قتل خانوادگی و سیل و زلزله و قتل عام پرندگان)، حجم گسترده تبلیغات و سیاهنمایی از زندگی در ایران (چه در قالب طنز و جوک چه در مقایسه فانتزیک ایران با دیگر کشورها) ذره ذره و آرام آرام، ایران را کشوری سیاه، ناامن و نامطلوب در ذهن عموم جامعه تصویرسازی میکنند و تاب آوری و صبر و تحمل اجتماعی را مخدوش می نمایند. درحالیکه هنر رسانه این است که اول، تصویری مثبت، زیبا، و منحصربفرد از ایران در افکار داخلی و سپس خارجی ایجاد کند. انتظاری از از رسانه های بیرونی که سرمنشا اخبار ناگوار هستند و مشهورند که حتی یک خبر خوش و شاد از ایران مخابره نمیکنند، نیست. و یا حتی توقع داشتن از پر مخاطب ترین کمدین و سلبریتی های ایرانی که در بازی لایک و فیوی اینستاگرام ترجیح میدهند با اخبار منفی و حوادث ناگوار جلب توجه کنند، اشتباه است. اما رسانه ملی (صدا و سیما) و رسانه های دلسوز وطنی (نظیر عمار و امثالهم) تا چه حدی در تلاش هستند تا سیمای جذاب و شوق انگیزی از وطن ارائه داده و احساسات وطن پرستانه را در دل مردم برانگیرند؟ بسیار اندک.
بررسی آمار مهاجرت نشان میدهد در ۵ سال اخیر ترکیه که خود مبدا مهاجرت گسترده خصوصا به آلمان است، جزء ۱۰ مقصد اول مهاجران ایران شده است. چرا؟ هرگز نمیتوان تصویر جذاب و مثبتی که سریال های ترکی و خوراک اصلی شبکه های ماهواره ای ایرانی (خصوصا جم تی وی) از ترکیه، استانبول و مردم خود ارائه میکند انکار کرد. برخلاف تولیدات رسانه ای و سینما تلویزیون ایران که متمرکز بر اغراق در واقعیت وضع موجود و درگیر سیاهنمایی است، سریالهای ترکی با ارائه تصویر جذاب از رفاه، کارآفرینی، اراده و موفقیت، عشق و طبیعت زیبای ترکیه وضع خود را بهتر از هرآنچه که هست نشان میدهند؛ همین موضوع سبب شده ترکیه بیشترین حجم مسافرت های خارجی ایرانیان در ۵ سال اخیر را تشکیل دهد و به همین نسبت سرمایه مهاجران ایرانی را هم با شگردهایی مثل خرید خانه و اقامت، ویزای رایگان و … ببلعد.
سوم، ضلع سوم تشویق به مهاجرت، رویش بی رویه موسسات مهاجرت هستند. بیش از ۸۰۰۰ سایت و صفحه و موسسه که «تشویق به مهاجرت» کسب و کار آنهاست، به صورت دائم در حال تبلیغ مهاجرت هستند و با ارائه تصویری فانتزی از کشورهای مقصد، تجارت پرسودی را به هم زده اند. محتوای صفحات مجازی و یا سایتهای این موسسات چیزی نیست جز تبلیغات گسترده خرید خانه و ویلا در ترکیه و امارات و تشویق به گرفتن بورسیه تحصیلی و شغلی کانادا و آلمان و کشورهای عربی. کار این موسسات تبلیغات بی رویه و بدون حد و مرز مهاجرت است بدون اینکه از معایب و مضرات و آسیب های مهاجرت و محدودیت های کشورهای مقصد سخن بگویند.
مهاجرت، به خصوص مهاجرت نخبگان و تحصیلکردگان، سرمایه های انسانی و ذخیره علمی کشور را کاهش میدهد. نیروی متخصص و ماهر را از سیستم شغلی کشور حذف میکند و نیروهای ضعیف تر و ناکارآمدتر را جایگزین میکند. مهاجرت، هزینه زیادی را که صرف آموزش و پرورش افکار میشود بدون هیچ عایدی برای کشور، هدر داده و این هزینه را گاهی به جیب کشورهای متخاصم و دشمن واریز میکند. مهاجرت تصویر عقب مانده، ضعیف، سیاه و تحقیرآمیز از کشور مبدا به کشور مقصد ارائه میکند، گردشگری، صنعت، و نوآوری را کاهش داده و اقتصاد کشور را تضعیف میکند.
راه حل چیست؟
باید به هر نحوی جلو تبعیض های استخدامی، امتیازات و حقوق های نجومی و رانتی گرفته شود. همه دستگاهها موظف به حفظ کرامت انسانی آحاد جامعه شوند. مردم باید بتوانند هر نوع بی عدالتی، احساس تبعیض یا تحقیر را به گوش نهادهای بالادستی و یا کلان برسانند، با استفاده از ابزار، مثلا استفاده از یک سامانه آنلاین شکایت تا بتوان فرد خاطی را مجازات نمود. با ایجاد بسته های ارزان یا رایگان مسافرت های خانوادگی، میتوان نشاط اجتماعی را افزایش داد. رسانه ها خصوصا رسانه ملی موظف است ایران را کشوری شاد، خلاق، نوآور، زیبا، امن، ثروتمند و دارای آینده روشن نشان دهد. تمهیدی برای بازگشت کارآفرینان و جوانان متخصص خارج از کشور به ایران اندیشیده شود. شهرک هایی برای پناهندگی مهاجران خارجی احداث شود، به طور مثال استادان دانشگاه، متخصصان و نوابغی که به علل سیاسی در امریکا و اروپا عزل یا زندانی شده اند، اساتید و مورخینی که به دلیل انتقاد از هولوکاست به زندان افتاده اند، هکرها و مهندسین کامپیوتری که به دلیل اخلال در سیستم های دولتی کشورهای متخاصم به زندان افتاده اند یا مجبور به فرار شده اند، یهودیانی که به دلیل انتقاد از اسرائیل در کانادا یا سایر کشورها در تبعید به سر می برند، باید ایران را برای این افراد کشوری امن و مطمئن نشان داد تا بتوان راه آنها را برای پناهنده شدن در اینجا باز کرد.
این نه تنها تصویر ایران در جهان را به عنوان کشوری قدرتمند و پناهگاه آزادیخواهان ترسیم میکند بلکه احساس عزت و قدرت به افکار عمومی میدهد. سایتها و موسسات مهاجرتی، باید موظف شوند تصویری شفاف از نقاط مثبت و منفی کشورهای مقصد به متقاضیان ارائه کنند و اگر برای درآمدزایی دست به دامن فریب و اغفال مشتریان شدند، مجازات شوند.