کارشناس مسائل قفقاز معتقد است ایران باید به ارمنستان برای رفع دغدغههایش در حوزه تمامیت ارضی کمک کند. او معتقد است اگر ارمنستان برای ایران حفظ شود، سنگر مهمی برای جلوگیری از تبدیل کل منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به مجموعه کشورهایی است که در پازل ناتو و ترکیه بازی میکنند.
هنوز تبعات تلاش برای عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی ادامه دارد که این ائتلاف بهدنبال یارگیری در قفقاز جنوبی است. ارمنستان یکی از کشورهایی است که بهنظر میرسد ناتو علاقهمند به عضویت آن در ائتلافش است. عضویت در ناتو مزایایی برای ایروان دارد و از همین رو پاشینیان، نخستوزیر ارمنستان در شرایطی که کشورش دربرابر هر حمله نظامی آذربایجان یا ترکیه تقریبا ناتوان است، خواهان باز کردن پای ناتو به کشور است. نزدیکی به ناتو و پیوستن به آن یک معنای ویژه دارد و آن دوری از روسیه و پایان قفقاز جنوبی بهعنوان حیاطخلوت مسکو است. حضور ناتو در ارمنستان برای ایران نیز تبعات امنیتی احتمالی درپی خواهد داشت. از این رو تهران به ایروان درباره ناتو هشدارهایی داده است. احسان موحدیان، کارشناس مسائل قفقاز معتقد است ایران باید به ارمنستان برای رفع دغدغههایش در حوزه تمامیت ارضی کمک کند. او معتقد است اگر ارمنستان برای ایران حفظ شود، سنگر مهمی برای جلوگیری از تبدیل کل منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به مجموعه کشورهایی است که در پازل ناتو و ترکیه بازی میکنند. او میگوید ایران بهتنهایی میتواند از نفوذ ناتو در منطقه جلوگیری کند. متن گفتوگو با این کارشناس مسائل قفقاز را در ادامه میخوانید.
در روزهای اخیر پاشینیان نخستوزیر ارمنستان دیداری با آنتونی بلینکن وزیر خارجه آمریکا و فونددرلاین رئیس کمیسیون اروپا در بروکسل مقر اتحادیه اروپا داشته است. غرب پیش از این نیز بهشکل علنی تلاش کرده بود از رهگذر حمایت از ارمنستان ورود خود به مناسبات قفقاز را پررنگتر سازد. اقداماتی مانند سفر نانسی پلوسی رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان و برگزاری رزمایش مشترک و حمایتهای سیاسی به همراه فرانسه نمونهای از این تحرکات هستند. این درحالی است که تحرکات آذربایجان نیز تحتمدیریت غرب تلقی میشود. این پیچیدگی و تضاد چگونه قابلتحلیل است؟
در مورد حمایتهای ناتو از ارمنستان و البته حمایتهایی که از جمهوری آذربایجان و گرجستان هم دارد، باید به یک نکته توجه داشته باشیم. ما باید این کشورها را در یک قالب و دسته درکنار هم ببینیم، یعنی اگر بهصورت مجزا تحلیل کنیم، درک درستی بهدست نمیآوریم. باید توجه داشته باشیم که مقامهای ناتو و آمریکا هرکدام هر وقتی که به منطقه میآیند به هر سه کشور سفر میکنند، یعنی میخواهند این کشورها را با مواضع خودشان هماهنگ کنند. همچنان اگر دقت کنید، هر وقتی که دبیرکل ناتو به منطقه میآید، اول به آذربایجان و بعد به گرجستان و ارمنستان میرود. در مورد نماینده ویژه ایران هم در وزارت خارجه آمریکا دیدیم وقتی به منطقه میآید، به هر سه کشور سفر میکند، لذا این کشورها یک بسته کلی است. هدف هم مشخص است. هدف از این سفرها این است که بهآهستگی در منطقه قفقاز جنوبی جای پایی باز کند. با این مساله، نفوذ و حضور ناتو پررنگتر میشود. اینکه بعد از هرکدام از این سفرها شاهد یکسری اقدامات تروریستی و ضدامنیتی علیه کشورهایی هستیم که ناتو میخواهد با آن مقابله کند، تصادفی نیست. چنانچه شاهد بودیم، چند روز بعد از سفر دبیرکل ناتو، حادثه تروریستی مسکو اتفاق افتاد. بعد از سفر نماینده ویژه ایران در وزارت خارجه آمریکا هم حمله تروریستی صهیونیستها به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق رخ داد و با این اتفاق دور تازهای از ناامنیها بهوجود آمد.
آنان درپی این هستند که در این سه کشور قفقاز جنوبی جای پا ایجاد و نفوذ روسیه را تضعیف کنند، یعنی هدف اصلی روسیه است. در وهله بعدی درکنار هدف قرار دادن روسیه، حیاط خلوت جدیدی برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران و ضربه زدن به منافع ملی ایران هم ایجاد کنند. اهداف گستردهای اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی فرهنگی از این حضور توسط آمریکاییها و ناتو در منطقه دنبال میشود، لذا پیچیدگی و تضادی وجود ندارد.
این سه کشور را ناتو، آمریکاییها و صهیونیستها در قالب یک بسته کامل با هم تعریف کردهاند و بهدنبال روسیهزدایی از هر سه آنها هستند. حالا این روسیهزدایی در گرجستان و جمهوری آذربایجان بیشتر است، چون سابقه تمرینهای نظامی ناتو در این کشورها بیشتر بوده است. در مرحله بعد، با اقدامات کمتر و ضعیفتر بهدنبال این هدف در ارمنستان است. بالاخره درپی این هستند که پایگاههای نظامی روسیه در ارمنستان جمع شود، حضور نیروهای امنیتی روسیه در مرزهای ارمنستان با ایران در ترکیه و جمهوری آذربایجان حذف شود و سیستمهای نظامی و امنیتی این کشورها کاملا روسیهزدایی شوند. چنانچه الان بهدنبال این هستند که حضور روسها در فرودگاه بینالمللی ارمنستان را به صفر برسانند و در این رابطه توافق کردهاند. بعد از اینکه روسیه حذف شود، طبیعتا زمینه برای حضور نیروهای ناتو بهخصوص فرانسویها در ترکیه که الان پیشقراول حضور ناتو در ارمنستان هستند، فراهم خواهد شد. اگر این اتفاق بیفتد، فارغ از امنیت روسیه- که بهواسطه پیشروی ناتو بیشتر بهخطر میافتد- ایران هم شرایط بدی را تجربه خواهد کرد، به این دلیل که این حضور باعث خواهد شد ایران بیشتر با ناتو همسایه شود، امنیتش به خطر خواهد افتاد و زمینهای برای ورود نیروهای تجزیهطلب، قومگرا، سلطنتطلب و نیروهای وابسته به رجوی ایجاد خواهد شد که این مساله میتواند برای ایران مشکل جدی ایجاد کند.
از نظر فرهنگی میتوانند گفتمانی را جا بیندازند که اقوام آذری ایران را همراه و پیوسته با ترکهای سنی نشان میدهد و برای کاهش وحدت سرزمینی و کاهش وحدت ملی در ایران زمینهسازی خواهند کرد.
از منظر اقتصادی برنامهریزیهایی دارند؛ یکی از این برنامه این است که کریدور میانی یا کریدور ترانس کاسپین را تقویت کنند. دو مسیری را تقویت کنند که از آسیای مرکزی به دریای کاسپین میآید. یک مسیر بعد از باکو از گرجستان عبور میکند و یک مسیر هم بعد از باکو قرار است از جنوب ارمنستان عبور کند. درصورتیکه اینها بتوانند آنجا را تحتکنترل درآورند این مسیرها همه به ترکیه ختم میشود. اگر این مسیرها جا بیفتد، قاعدتا عبور مسیرهای کریدوری از چین به اروپا از ایران منتفی میشود و کریدور شمال به جنوب ما هم تا حد زیادی خنثی خواهد شد، لذا این اصلیترین مسالهای است که باید در مورد این رفتوآمدها به آن توجه داشته باشیم.
به نظر میرسد پاشینیان امروزه تبدیل به اصلیترین دارایی ناتو در قفقاز شده است. با توجه به نظام دموکراتیک کشورهای عضو و همچنین نیاز به ثبات سرزمینی، این کشور نسبت به آذربایجان و گرجستان با مختصات مدنظر ناتو منطبقتر است. با توجه به شکستهای متعدد پاشینیان در میدان جنگ، ضدیت با روسیه- علیرغم نفوذ بالای مسکو در این کشور- و همچنین مخالفانش، نخستوزیر ارمنستان چگونه همچنان قدرت را در دست دارد؟
موافق نیستم که پاشینیان اصلیترین دارایی ناتو در قفقاز است؛ خیلی قبلتر از پاشینیان در گرجستان هم سرمایهگذاری جدی ناتو را داشتهایم، ناتو با آقای علیاف هم بدهوبستانهای جدی در جریان دارد، منتها شاید این دو مورد با ظرافتهای بیشتری عمل میکنند و تعاملاتشان با ناتو را با ظرافت بیشتری پیشمیبرند اما پاشینیان تاحدودی شتابزده عمل میکند و بهنظر من تندروی دارد و سیاستورزانه عمل نمیکند. به همین جهت بیشتر بهچشم میآید. مساله دموکراسی هم اصولا برای ناتو اهمیتی ندارد؛ اصلا اهمیتی ندارد که ارمنستان دموکرات است یا نیست یا حکومت آذربایجان دیکتاتوری هست یا نه. ناتو بهدنبال نفوذ در آن سه کشور، روسیهزدایی و حمله به منافع ایران است. این مساله که دموکرات هستند و ثبات دارند یا نه، اصلا اهمیتی برای این کشورها ندارند و ما باید به این امر توجه داشته باشیم. برای تحلیل اینکه چطور پاشینیان هنوز در قدرت است باید به عوامل مختلف توجه داشته باشیم. یکی از دلایل این است او الگویی را ترویج میکند و شعاری را به مردم میفروشد که برای مردم اهمیت دارد. این شعار چنین است که «مردم اگر میخواهید آرامش، رفاه و رشد اقتصادی داشته باشید، باید به صلح برسیم و آینده ما در ایجاد صلح در قفقاز جنوبی است.» این صلح را او اینطور جا انداخته باید آن اراضی را واگذار کنیم که جمهوری آذربایجان نسبت به آنها حساسیت دارد و مجدد ترسیم خطوط مرزی انجام شود تا صلح ایجاد شود. او با این شعار و این رویکرد توانست در انتخابات پیروز شود و تا الان هم دوام آورده، یعنی او پیشینیان خودش را در جمهوری ارمنستان آدمهای جنگطلب، تندرو و بیمنطق معرفی کرده است. مردم نیز از اینکه از ابتدای استقلال ارمنستان تا همین امروز با آذربایجان در جنگ و جدال بودهاند، خسته شده بودند. وی با این شعار که «ما صلح کنیم تا رفاه و رشدمان افزایش پیدا کند»، موفق شد رای بیاورد. البته این شعار الان کارایی خود را از دست داده؛ چراکه مردم شاهدند دائما زمینها درحال واگذار شدن است؛ قرهباغ کوهستانی را دادهاند، بخشهایی از سرزمینهای اصلی ارمنستان هم در اشغال آذربایجان است و در دو، سه سال گذشته پیشروی داشتهاند و نهایتا هم صلح حاصل نشده است، لذا از این نظر شعار پاشینیان تضعیف شده و باورپذیریاش میان مردم ارمنستان کم شده است. اما او تا امروز با این شعار توانسته پیشبیاید. باید این را مورد توجه قرار دهیم که محبوبیت پاشینیان براساس نظرسنجیها شاید زیر 10درصد باشد اما مساله این است که چرا وی دوام آورده است؟ دلیلش فقدان اپوزیسیون قدرتمند، محبوب و قابلتوجه است. شاید محبوبیت نیروهای اپوزیسیون ارمنستان از 7 یا 8 درصد هم کمتر باشد. اپوزیسیون ارمنستان، سابقه فساد اقتصادی، ناکارآمدی و هرجومرج و اقتدارگرایی دارد. عموم مردم و نسل جدید این کشور که دیگر برایشان الگوهای کمونیستی جذابیت ندارد، با اپوزیسیون قدیم هم ارتباط برقرار نمیکنند. علت دوام آوردن پاشینیان به این علت و حمایت غرب است. روسیه هم تا یکسال پیش، مخالفتی با او نداشت. کشورهای همسایه نیز اصولا هیچ کدام علاقهای به این ندارند که پاشینیان نباشد. روسها اخیرا بهخاطر تسریع روند غربگرایی پاشینیان به کنارهگیری او علاقهمند شدهاند و الا تا قبل از این مخالفتی نداشتهاند. ایران هم تحرک جدی در این زمینه نداشته و خواسته با دولت رسمی ارمنستان کار کند. آذربایجان با توجه به رویه پاشینیان در سیاست خارجی و تلاش برای صلح، معتقد است اگر پاشینیان برود، دیگر نخستوزیری نیاید که تا این حد همکاری کند. از این رو خواهان تداوم حضور وی هستند. از منظر شاخصهای اقتصادی باید اعتراف کرد ارمنستان وضعیت بدی ندارد. علیرغم همه مشکلات در سالهای اخیر رشد اقتصادی را تجربه کرده است. روسها بهخصوص بعد از این تحریم و جنگ، حضور قوی و خوبی در این کشور داشتهاند و همچنین حضور هندیها و بعضی کشورهای اروپایی در ارمنستان افزایش پیدا یافته است. رونق اقتصادی کموبیش در این کشور است. درمجموع این عوامل باعث شدهاند وی ماندگار شود.
وضعیت مخالفان نخستوزیر ارمنستان چگونه است؟
حزب، گروه و فراکسیون قابلتوجه و قدرتمندی در ارمنستان نداریم. الان در مجلس این کشور کمتر از 30 درصد نمایندگان مخالفند، بیش از 70 درصد نمایندگان با پاشینیان همراهند. این ترکیب با توجه به انتخاب نخستوزیر توسط مجلس، فضا را برای این که بخواهند مخالفان تحرک قابلتوجهی داشته باشند، میبندد. در حوزه رسانه واقعیت این است که رسانههای اپوزیسیون خیلی طرفدار ندارند و محبوب نیستند و روشهای اطلاعرسانیشان خلاقانه نیست. عموم مردم برای کسب اصلاعات از رادیو و تلویزیون دولتی استفاده میکنند. در روایت دولت هم عموما تحلیلهای مخالف به گوش مردم نمیرسد. این واقعیت را باید پذیرفت که مردم ارمنستان عموما خیلی سیاسی و پیچیده نیستند. انسانهای مهربان و عمدتا سادهدلی هستند که سرشان به کار خودشان است و میخواهند زندگی کنند. آنها خیلی در فضای تحلیلهای عمیق و پیچیده نیستند. شاید خیلی از چیزهایی که فعالان این حوزه در ایران در مورد فضای عمومی ارمنستان میدانند و باور دارند، اصلا به گوش مردم عادی آنجا نرسیده است. آنها از این فضاهای تحلیلی که من صحبت کردم بیاطلاع هستند، لذا اپوزیسیون با توجه به مجموع این مسائل و از نظر منابع مالی هم چندان در وضعیتی مطلوبی نیست. از طرفی کشورهای همسایه ارمنستان- به غیر از روسیه که شاید این اواخر از دست عملکرد پاشینیان عصبانی شد و شاید بخواهد تحرکات داشته باشد- تحرک خاصی ندارند. بخشهای قابلتوجهی از اپوزیسیون این ملاحظه را دارند که اگر اینها بیش از حد فضا را بهسمت دوقطبی شدن و تنش، درگیری و ناامنی ببرند و بخواهند با دولت مرکزی درگیر شوند و آشوب از حدی بگذرد، امکان سوءاستفاده ترکیه و جمهوری آذربایجان برای حمله ناگهانی و برقآسا به جنوب ارمنستان و اشغال استان سیونیک وجود دارد، لذا آنها هم در مخالفت خودشان با توجه به نگرانیهای امنیتی و نگرانیهایی که برای وحدت سرزمینی ارمنستان دارند، تاحدودی دست به عصا و ناراحت و درواقع با تامل عمل میکنند.
چند وقتی است صحبت از عضویت ارمنستان در ائتلاف ناتو میشود. این صحبت در ایروان چگونه تفسیر میشود؟ آیا جبهه قدرتمند ضدناتو در ارمنستان وجود دارد؟
در این مورد که آیا جبهه قدرتمند ضدناتو در ارمنستان وجود دارد، بله. جبهه اپوزیسیون پاشینیان تقریبا همگی و حتی برخی از نیروهای حامی پاشینیان -البته به ندرت- با بحث حضور ارمنستان در ناتو مخالف هستند. متوجه هستند که ناتو اهمیتی به حفظ تمامیت سرزمین ارمنستان نمیدهد. به اعتقاد آنها دغدغه و نگرانی ناتو برای حضور در ارمنستان در درجه اول، برای مقابله با روسیه و بعد از آن، ایران است. منتها چون اینها قدرت را در دست ندارند، کار خاصی هم نمیتوانند بکنند و نشانههای اینکه ناتو خیلی اهمیتی به حفظ ارمنستان نمیدهد هم آشکار است. ما بارها در سالهای اخیر دیدیم که صلحبانان ناتو که عموما مسلح هم نیستند، در منطقه گشت میزنند، اطلاعات گشتزنی خودشان را به جمهوری آذربایجان میدهند برای اینکه اعتماد کنند که ناتو اصلا در مناطق مورد مناقشه دو طرف حضور پیدا نمیکند. در همان مناطقی گشتزنی میکنند که آذربایجان نسبت به آن ادعایی ندارد؛ یا مثلا بارها پیش آمده وزارت دفاع ارمنستان اعلام کرده در فلان نقطه درگیری بوده و اینها اصلا اهمیتی ندادند؛ یا اطلاعیه دادند که اصلا درگیریای نبوده است. از نظر تامین تسلیحات و کمکهای نظامی هم عموما سلاحهایی که وجود دارد، سلاحهای دفاعی یا سلاحهایی است که خیلی کارایی ندارد. یا این تسلیحات در درگیریهایی اوکراین، ناکارآمدی خود را ثابت کرده یا متناسب با نیازهای ارمنستان نیست یا تحویلش در آینده دور (ظرف دو سه سال آینده) اتفاق میافتد، به لحاظ تسلیحاتی هم اینها کارهایی که میکنند خیلی دردی از مشکلات ارمنستان دوا نمیکند.
ایران چه ظرفیتها و راههایی پیشروی خود برای جلوگیری از گسترش ناتو در قفقاز دارد؟ آیا در فقدان مشارکت موثر روسیه و چین در این ممانعت، ایران میتواند به تنهایی از نفوذ ناتو جلوگیری کند؟
اینکه ایران چه کاری میتواند بکند، باید بگویم که ما درمورد آذربایجان و گرجستان خیلی کار خاصی نمیتوانیم بکنیم؛ بهخاطر اینکه 30 سال از این دو کشور غفلت کردیم، بهخصوص از جمهوری آذربایجان که هممرز ما بوده است. در این کشورها آمریکاییها، صهیونیستها، ترکیه، نیروهای تکفیری، وهابی و نیروهای تجزیهطلب ضد ایران، نفوذ و خانه کردند. ما فرصت را از دست دادیم. خیلی جای پایی در این کشورها نداریم که حالا بخواهیم جلوگیری بکنیم. درمورد ارمنستان که هنوز نفوذ خودمان را حفظ کردهایم و تا حدی امکان برنامهریزی هست، یک راهش این است که ما نیازهای ارمنستان را برطرف کنیم. یعنی اگر ارمنستان نیاز امنیتی دارد، ما باید کمک کنیم دغدغههایشان رفع شود؛ هر نیازی در آن حوزهها دارند و میخواهند تمامیت ارضی شان را حفظ کنند را تامین کنیم. اینها به ایران نیاز دارند و ما هم میتوانیم این نیاز را رفع کنیم. درهمتنیدگی اقتصادی ما با ارمنستان باید افزایش پیدا کند. نباید تصور کنیم چون کشور سهمیلیونی است، لزومی ندارد ما بازار این کشور را خیلی جدی بگیریم یا تعاملات اقتصادیمان را افزایش دهیم. این نکته ظریفی است که خیلی از فعالان اقتصادی در ایران به آن توجه نمیکنند. اگر ارمنستان برای ایران حفظ شود و در توسعهطلبی آذربایجان و ترکیه حل نشود، یک سنگر مهم برای جلوگیری از تبدیل کل منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به مجموعه کشورهای پازل ناتو و ترکیه است. اگر ارمنستان از دست برود، آن جهان ترکی که مدنظر ترکیه است، شکل میگیرد؛ در واقع یک ناتوی ترکی در کنار ناتویی غربی شکل میگیرد که محاصره ایران را از منطقه قفقاز تا آسیای مرکزی تکمیل خواهد کرد. لذا باید بفهمیم که چرا حفظ ارمنستان، یک کشور کوچک سهمیلیونی که در محاصره دشمنانش است اهمیت دارد. ما درهمتنیدگی اقتصادیمان باید طوری باشد که آنها نیازهای اقتصادیشان را از طریق ایران تامین کنند. این فقط صادرات انواع و اقسام کالا نیست. ما باید حضورمان عمیق شود. مثلا ایران باید در ارمنستان پتروشیمی بزند؛ معادنشان را استخراج کند؛ در حوزه فرهنگی، آموزش زبان فارسی، تبادلات فرهنگی، ساخت فیلم و سریالهای مشترک، تبادلات دانشگاهی، برگزاری دورههای آموزشی و فرهنگی مشترک؛ در واقع ارائه انواع آموزشهایی که آنها به آن نیاز دارند، راهگشاست. باید درهمتنیدگی اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، علمی، نظامی و امنیتیمان با اینها بیشتر شود و این افزایش کمککننده است. ما به تنهایی هم میتوانیم بدون مشارکت روسیه و چین از نفوذ ناتو جلوگیری کنیم. هرچند صحبت با آنها و ایجاد فهم مشترک خیلی کمککننده است ولی این ظرفیت در جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
ما به علت دفاعی که از تمامیت ارضی ارمنستان کردیم، محبوبیت داریم. بسیاری از فعالان اقتصادی آنها میخواهند با ما کار بکنند. در مجموع این ظرفیت برای ایران وجود دارد. البته ما باید به ارمنستان هشدار دهیم و به آنها بگوییم در روابطشان با ناتو باید حد نگه دارند و ما از این مساله خرسند نیستیم. ولی بهنظرم تعادل و انصاف را هم نباید از دست بدهیم. به هر حال باید توجه بکنیم ارمنستان کشوری است که با مجموعهای از دشمنانش محاصره شده است. به غیر از ما دوستی در کشورهای همسایهاش ندارد. حتی گرجستان هم بیشتر در پازل غرب و ناتو بازی میکند و بیشتر با ترکیه و باکو همراه است. بهخصوص اینکه خط لوله نفت باکو تفلیس جیحان از این کشور میگذرد، ترکیه و باکو هم بسیار گرجستان را به خودشان وابسته کردهاند. با توجه به این شرایط وقتی که این همه دشمن دارد، سعی میکند بازیگران دیگری را هم که به هر دلیلی تمایل به حضور در این کشور دارند و حتی کمک و حمایت ظاهری از این کشور میکنند را به نفع و به سمت خودش جلب کند. لذا ما ضمن اینکه دغدغه خودمان را درمورد ناتو باید به این کشور منتقل بکنیم، باید از اینکه ارمنستان را از خودمان برانیم و با یک رویکرد افراطی باعث شویم آنها بیشتر به دامان ناتو و غرب بیفتند، پرهیز بکنیم. این ظرافتها را اخیرا رعایت میکنیم و بهخاطر رعایت همین ظرافتهاست که هم دبیر شورای امنیت ملی ارمنستان و هم نخستوزیر این کشور در مورد اهمیت روابط با ایران صحبت کردند و تصریح هم کردند که روابط با ناتو باعث نمیشود که ارمنستان طوری رفتار کند که منافع و امنیت ایران به خطر بیفتد و میان اینها تمایز قائل میشود و فاصلهگذاری میکند و دغدغههای ایران را درنظر میگیرد. درواقع اینکه ما نباید طوری رفتار بکنیم که هشدارمان به ارمنستان، عملا در پازل ترکیه و آذربایجان معنا شود؛ آنها نباید بتوانند ما را علیه ارمنستان تحریک کنند. ما باید دغدغههایمان را منتقل کنیم و در عین حال روابط حسنهمان با این کشور را حفظ کنیم که این کشور را هم نگه داریم تا ترکیه و ناتو ترکی، بهطور کامل شکل نگیرد.
روسیه به دلیل جنگ اوکراین تضعیف شده و به همین میزان قدرتش در قفقاز نیز کمرنگ شده است. با اینحال چین که دارای قدرت قابل توجهی است، با برخی از طرحهای منطبق بر سیاستهای ناتو و پانترکها همراهی کرده است. این همراهی را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما خیلی برای اینکه چینیها را توجیه کنیم فعالیت خاصی نداشتیم. یعنی دستگاههای فعال ما در حوزه سیاست خارجی در حوزه مسائل نظامی و سیاسی امنیتی و حتی فرهنگی چینیها را توجیه نکردند که وابستگی بیش از حد اینها به کریدور میانی ترانس خزر در آینده میتواند چه خطراتی برایشان داشته باشد. صدای ما خیلی به گوش اینها نرسیده است، بنابراین وقتی نمیدانند، طبیعتا نمیتوان انتظاری هم داشت. چینیها نگران محاصره دریایی توسط کمربندی هستند که هند و آمریکا با همراه کردن کشورهای آسیای جنوب شرقی و استرالیا میخواهند به دورشان عملیاتی کنند. مسیر دریایی انتقال کالای چین، امنیت کافی ندارد. یعنی غرب میتواند امنیت این مسیر را به چالش بکشد. روسیه که مسیرش بهخاطر تحریم بسته است. یک مسیر برایشان مانده و آن هم مسیر آسیای مرکزی است. از آن طرف هم باید توجه داشته باشیم ما به فرض هم بخواهیم اینها مسیرهای کریدوری زمینیشان را از طریق ایران طراحی بکنند و پیریزی کنند، باید به این توجه داشت که ما مسیرهایمان کامل نیست. مثلا چینیها به فرض بخواهند از مسیر افغانستان یا ترکمنستان وارد ایران شوند. آیا شبکه ریلی ما کامل است؟ آیا ظرفیت برنامه ما برای بارگیری مناسب است؟ آیا ما بنادرمان در دریای کاسپین را لایروبی کردهایم؟ آیا از هرات به داخل ایران یا از مرز اینچهبرون به داخل ایران مسیر ریلی ما کامل است؟ یا ریلهای قدیمی ما غیر از حمل مسافر، ظرفیت حمل بار در ابعادی که چینیها میخواهند را دارد؟ یا ما لوله برای انتقال نفت و گاز داریم؟ ما وقتی ظرفیتسازی نکردیم، نمیتوانیم چینیها را با خودمان همراه کنیم. در واقع کشورهای آسیای مرکزی مثل چین نیازهایی در حوزه اقتصادی دارند ولی ما نمیتوانیم نیازهایشان را برطرف کنیم. پس نمیتوانیم اینها را همراه بکنیم. وقتی نتوانیم نیازهایشان را برطرف کنیم چارهای ندارند جز اینکه بروند به سمت استفاده از کریدور ترانس کاسپین. واشنگتن این کریدور را با هدف اینکه از طریق این کریدور به مرزهای چین برسند و امنیت ملی آنجا را به خطر بیندازند و از اویغورها برای تجزیهطلبی استفاده کنند و نبض اقتصادی چین را در دست بگیرند، طراحی کرد. با این کریدور، آمریکا هر وقت خواست میتواند چینیها را از منظر اقتصادی تحت فشار بگذارد. لذا ما باید با چینیها کار کنیم؛ توجیهشان کنیم و همراهیشان را جلب کنیم و واقعیت را بهشان بگوییم. اگر این کار را نکنیم، از آن طرف اگر چینیها برای سرمایهگذاری در ایران مشکل داشته باشند، قاعدتا نمیتوانیم امیدوار باشیم که آنها بیایند در زمینی بازی کنند که به نفع ما و خودشان نیست. حل این مشکلات همراهی و همدلی جدی را میطلبد. لازم است دستگاههای مختلف ما هماهنگ بشوند و فهم مشترک پیدا کنند. ما از این دور هستیم و تا وقتی که در این زمینه فکر اساسی نکنیم امیدی به حل مشکلات فعلی وجود ندارد.
فاطمه بریمانی