چرا روسیه خواهان جنگ بین اسرائیل و ایران نیست؟

در حالی که روسیه ترجیح می دهد توجه غرب از اوکراین منحرف شود، درگیری مستقیم اسرائیل و ایران آسیب پذیری های آن را در خاورمیانه آشکار می کند.

در حمله هوایی اسرائیل به سفارت جمهوری اسلامی ایران در سوریه، سه مستشار نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و چهار افسر نظامی ایرانی دیگر شهید شدند. همان‌گونه که انتظار می رفت رهبری معظم انقلاب در خطبه های روز عید سعید فطر به این موضوع که “ظرف روزها یا هفته های آینده رژیم صهیونیستی «مجازات» و «از این جنایت پشیمان خواهد شد»” اشاره کردند و این اتفاق هم افتاد و نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بامداد یکشنبه مورخ 26 فروردین ماه سال جاری پاسخی دندان شکن به این ماجراجوئی های اسرائیلی ها با شلیک ده ها فروند موشک و پهپاد به اراضی اشغالی دادند.

در این میان ترس از این که این امر می تواند باعث تشدید درگیری ها شده و به یک درگیری تمام عیار منطقه ای گسترده و حتی یک رویارویی مستقیم بین ایران و رژیم صهیونیستی تبدیل شود، زیاد است. اگرچه گفته شده است که مسکو از هرج و مرج در خاورمیانه سود می برد – چرا که توجه و منابع غرب را از اوکراین منحرف می کند – اگر درگیری اسرائیل و حماس به یک جنگ گسترده تر تبدیل شود، از این منظر ضرر زیادی خواهد کرد.

روسیه دهه گذشته را صرف تقویت نفوذ خود در منطقه خاورمیانه کرده است. بیشترین حضور روسیه در کشور لیبی مشهود بود، جایی که روسیه از جنگ داخلی این کشور برای ایجاد جای پای خود بهره برد و در سوریه، جایی که مداخله روسیه دولت بشار اسد را از سقوط قریب الوقوع از قدرت در سال 2015 نجات داد. سپس روسیه حضور خود را در سوریه گسترش داد و در ارتش این کشور با حضور در پایگاه های نظامی طرطوس و حمیمیم جایگاه دائمی خود را تثبیت کرد.

پس از خروج نیروهای نظامی ایالات متحده از سوریه در سال 2019، روسیه خلأ ایجاد شده از عدم حضور نیروهای امریکائی را پر کرد و به نیروهای دولتی سوریه کمک کرد تا کنترل شمال شرق این کشور را دوباره به دست گیرند. در همان سال، روسیه تمرینات دریایی مشترکی را با مصر برگزار کرد. ساخت یک نیروگاه هسته ای توسط روسیه در مصر در اوایل سال جاری نشان دهنده رشد مداوم روابط بین دو کشور است.

در حالی که روسیه با حضور خود در سوریه و لیبی برای تثبیت جایگاه خود به عنوان یک ضامن امنیت منطقه ای استفاده می کند، در صورت تشدید حملات اسرائیل علیه نوار غزه، در موقعیتی نیست که از مزایای مشابهی بهره مند شود. این تا حدی نشان دهنده اشتغال روسیه به جنگ در اوکراین است.

در اکتبر گذشته، روسیه نتوانست به نمایندگی از ارمنستان، متحد سابق خود در حمله آذربایجان به منطقه نارگنو قره باغ مداخله کند ( آن هم به دلیل جنگ با اوکراین) زیرا نیروهای ارتش آذربایجان بر منطقه قره باغ کوهستانی که دارای قومیت ارمنی است، در یک حمله برق آسا مسلط شدند. این نشان می دهد که روسیه در حال حاضر فاقد ظرفیت عمل به عنوان یک نیروی تثبیت کننده در حوزه پسا  شوروی است، چه رسد به خاورمیانه.

از زمان جنگ روسیه و اوکراین در سال 2022، روسیه مشارکت خود را با ایران در زمینه های گوناگون تعمیق بخشیده است و همکاری دفاعی و اقتصادی بیشتری را با جمهوری اسلامی ایران دنبال کرده است. روسیه همکاری های دفاعی خود را با ایران حتی در سالهای قبل از شروع جنگ اوکراین آغاز کرده بود و این تعاملات در زمینه های دفاعی به زمینه های دیگر نیز توسعه پیدا کرده و باعث شده روسیه در برابر تحریم های بین المللی مقاومت بیشتری از خود نشان دهد.

دوستی فزاینده مسکو با تهران ممکن است نشان دهنده این باشد که نفوذ روسیه در خاورمیانه همچنان قوی است. مسکو برای دستیابی به اهداف استراتژیک بلندمدت خود در خاورمیانه، باید روابط کاری نزدیک با تهران را بیشتر دنبال کند.

تشدید درگیری های کنونی در خاورمیانه می تواند باعث بروز تنش های جدیدی شود. یک درگیری منطقه‌ای وسیع‌تر، به‌ویژه اگر شامل درگیری مستقیم بین اسرائیل و ایران باشد، برای روسیه نگران‌کننده است: یک درگیری گسترده‌ تر در خاورمیانه می‌تواند به چین فرصتی دهد تا به عنوان میانجی عمل کند، همانطور که این نقش را در تنش‌زدایی بین عربستان سعودی و ایران در مارس 2023 بازی کرد. جنگ اوکراین به وابستگی فزاینده روسیه به چین کمک کرده است. در حال حاضر، به نظر می رسد روسیه از یک دستور بازی معین پیروی می کند: اسرائیل را به دلیل نقض حاکمیت سوریه محکوم کرده و نیروهای بیشتری را در منطقه تحت کنترل سوریه در بلندی های جولان مستقر کند. اینکه آیا در روزهای آینده شاهد تشدید قابل توجه تنش ها خواهیم بود یا خیر و آیا روسیه قادر به مدیریت خطرات ناشی از آن خواهد بود یا خیر، باید منتظر بود و نظاره گر شد.

علی رضوانپور

دیدگاهتان را بنویسید