دفن قدرت نرم غرب در غزه

هیچ پدیده‌ای مانند حوادث اخیر غزه مردم غرب را میلیونی به خیابان نکشاند و تقابل مردم-حاکمیت در غرب دیده نشد.

شاید بتوان گفت هیچ پدیده‌ای مانند کشتار زنان و کودکان فلسطینی در غزه پرده از چهره واقعی غرب کنار نزد. اگر جمهوری اسلامی میلیارد‌ها دلار هزینه می‌کرد تا حقیقت این چهره به‌ظاهر اتوکشیده را برملا سازد موفق نمی‌شد. هیچ پدیده‌ای مانند حوادث اخیر غزه مردم غرب را میلیونی به خیابان نکشاند و تقابل مردم-حاکمیت در غرب دیده نشد. در هیچ پدیده‌ای از جهان، سران غرب در صف سفر سراسیمه به یک نقطه قرار نگرفتند. اگر کمک‌های غرب و اولین ارتش دنیا به چهارمین ارتش دنیا برای کشتن زنان و کودکان غزه یا اعضای گروه چریکی حماس به اوکراین داده می‌شد شاید روسیه از خیر جمهوری‌های شرقی اوکراین گذشته بود. به میزانی که مردم در صد‌ها کشور دنیا به میدان آمدند از شعار‌های پرطمطراق غرب اعتبارزدایی شد؛ غربی که گلوی شورای امنیت را گرفته است، غربی که میلوسویچ را به خاطر کوزوو و بوسنی نابود کرد اینجا خود پرچمدار بچه‌کشی بود.

سفر یک هفتگی رئیس جمهور، وزیر خارجه و وزیر دفاع امریکا؛ نخست‌وزیر و وزیر خارجه انگلیس؛ صدراعظم آلمان و رئیس‌جمهور فرانسه به تل‌آویو نشانه چیست؟ نشانه برملا شدن آسیب‌پذیری صهیونیست‌ها بود که با مجوز غرب و واکنش صهیونیست‌ها به طوفان‌الاقصی با قتل عام بیش از ۷ هزار زن و کودک اتفاق افتاد. آنچه قدرت مدعایی غرب را در حقوق بشر، صلح، محیط زیست، بهداشت و حقوق کودک به چالش کشید، صرفاً سکوت غرب در قبال جنایت نبود بلکه همراهی غرب با نسل‌کشی بود و این همراهی از جنس حمایت پشت پرده نبود. کشتن زن و کودک، کادر درمان و بیش از صد کارمند سازمان ملل با حمایت غرب انجام شد. این حمایت هم از طریق قدرت سخت و سلاح و هم تضمین خفه کردن شورای امنیت در قبال این جنایات بود. غزه به معنای واقعی کلمه کارگاه غربشناسی شد و حرکت ملت‌های جهان ابتدا علیه غرب بود و غرب این بدنامی را به جان خرید تا تعهد تاریخی خود را به اثبات برساند. آزادی مدعایی غرب به عنوان یک حربه برای حمایت از غربگرایان در جهان شرق در حوادث غزه به چالش کشیده شد.

فرانسه که نماد تمدن غرب است ابتدا به خاطر حمایت از فلسطینیان ۷۵ هزار یورو جریمه تعیین کرد و سپس احساس کردند این جریمه بازدارنده نیست و وزیردادگستری فرانسه اعلام کرد: «به همه مردم می‌گویم هرکس با مقاومت فلسطین یا جهاد اسلامی همدردی کند به پنج سال زندان محکوم خواهد شد». آیا برای دفن دستاورد‌های نرم تمدن غرب از این جمله بهتر می‌توان یافت؟ آیا برای ترجمه آزادی بیان و اثبات دروغین بودن آن در غرب از این بهتر می‌توان یافت؟ حوادث و کشتار غزه ثابت کرده صهیونیست‌ها چه جایگاهی در نزد حاکمان غرب دارند و در عین حال این جایگاه در نزد ملل غربی چقدر متزلزل است.

فاصله بین مردم و حاکمان در مهد دموکراسی خود نشانه‌ای از نشانه‌های پیچ تاریخی است. غزه مدعیات یک تمدن را به چالش کشیده است و سروری غرب و سیادت آن در تحولات بشری آینده را با چالش مواجه کرده است. غزه گرانیگاه اعتبارزدایی از غرب بود. در حوادثی مانند حمایت از داعش یا کشتن کودکان یمنی، غرب برای توجیه جهان ماسک‌هایی بر چهره خود زده بود. اما داستان غزه متفاوت است. مردم غرب امروز شرمنده جهانیان هستند که نمی‌توانند حکومت‌های خود را در چارچوب‌های انسانی معنا کنند؛ به همان سان که سیل سلاح و هواپیما‌ها و کشتی‌های باری و جنگی به سمت صهیونیست‌ها جاری شد به همان سان از ارزش‌های مدعایی غرب کاسته شد. تخریب بیمارستان، مدرسه، مسجد، کلیسا، خیریه، دانشگاه و منازل مسکونی در غزه با سلاح و اراده غرب انجام شده است و این آورده‌ای از آورده‌های جمهوری اسلامی برای برملا کردن چهره کریه غرب نیز می‌باشد.

اکنون می‌توان این فرهنگ را نهادینه کرد که کت و شلوار و کراوات و اتو و ادکلن و شیک بودن (که نمونه آن را در فرودگاه بغداد در ترور سردار شهید دیدیم) فقط صورت غرب است و سیرت آن در غزه مشاهده و همراه با کودکان غزه همان‌جا دفن شد. غزه قتلگاه کودکان و زنان و همزمان قبرستان اعتبار غرب بود. بیش باد.

 

عبدالله گنجی

دیدگاهتان را بنویسید