بررسی میزان تناسب نظریه عدالت جنسیتی با گفتمان انقلاب اسلامی

عدالت جنسیتی یکی از زیرشاخه های عدالت اجتماعی در جامعه می باشد که عدالت اجتماعی را از منظر تمایز میان جنس زن و مرد بررسی می نماید. در موضوع عدالت جنسیتی یک گفتمان به برابری جنسیتی اشاره دارد. برابری جنسیتی قائل به تمایززدایی میان زنان و مردان به مثابه راه حلی در مقابل بی عدالتی است. یک قرائت دیگر که مذهبی تر و ایرانی تر است به شعار عدالت جنسیتی می پردازد. عدالت جنسیتی، برابری به معنای تمایز زدایی زن و مرد از یکدیگر را انکار کرده و شکلی دیگر از جامعه عادلانه را تقریر و تصویر می کند. بررسی عدالت اجتماعی در گفتمان انقلاب اسلامی می تواند منجر به عادلانه و متعالی شدن روابط میان زنان و مردان در جامعه و ترقی آن جامعه شود.

ضرورت و اهداف پژوهش

یکی از شاخه های عدالت اجتماعی، عدالت جنسیتی است؛ این مفهوم، عدالت اجتماعی را از منظر جنسیت میان زن و مرد توضیح می دهد. امروزه مفهوم «عدالت جنسیتی» نه تنها به عنوان یک مفهوم هستی شناسانه، بلکه به واسطه گفتمانی شدن و قرارگیری در منازعات گفتمانی اهمیتی مضاعف دارد؛ چرا که گفتمان های حوزه جنسیت، تلاش می کنند موضع اندیشه ای و راهبرد عملیاتی خود را در قالب یک مفهوم شعاری معرفی و ترویج کنند. عبارت «عدالت جنسیتی» در سال های گذشته به عنوان دال مرکزی و نیز به مثابه یک شعار و نوعی کنش گفتاری جدی به گفتمان انقلاب اسلامی منتسب شده است. از همین رو تحقیق حاضر در دو نسبت عدالت و جنسیت، نظریه عدالت جنسیتی را بررسی می کند. سطح اول، سطح هستی شناسانه و نشانه شناسانه عدالت و جنسیت است. این سطح، به انواع و لایه های روابط زن و مرد پرداخته و موضوع عدالت را در هرکدام جاری می کند. در سطح دوم بحث، که سطح گفتمانی و زبانی است به این پردخته می شود که عدالت جنسیتی در منازعه گفتمانی چه سابقه ای دارد. در نهایت در هر دو سطح نتیجه گیری می شود که عدالت جنسیتی هم در سطح هستی شناختی و هم در سطح زبانی، فاقد ظرفیت و دقت کافی برای الحاق به گفتمان انقلاب اسلامی در موضوع جنسیت است و در خلال این رویکرد انتقادی، نظریه «تعادل جنسیتی» پیشنهاد و توضیح داده می شود که چطور با این گفتمان سازگاری بیشتری دارد.

بررسی مفاهیم «عدالت اجتماعی» و «تعادل اجتماعی» در گفتمان انقلاب اسلامی

در گفتمان انقلاب اسلامی نگاه به مقوله «جنسیت» بر اساس نوعی جهان بینی زوجیت مدار است که هستی را در یک نظام زوجیتی تکوینی تصویر می کند. در این گفتمان نحوه ارتباط زن و مرد در وضعیت تکاملی، ناظر به یک هستی سوم است که از اتحاد و هویت های فردی دو زوج حاصل می شود. در ساحت فردی، خانواده و در ساحت اجتماعی، جامعه حاصل اتحاد و ترکیب اتحادی زنان و مردان است. لذا در گذار از حقیقت انسان به جنسیت، نوعی حرکت از وحدت به کثرت وجود خواهد داشت. استعدادهای انسانی و فطری در این لحظه به دو گونه و دو صنف کلی مردانه و زنانه متجلی می شود. این ساحت، ساحت تجزیه و جدایی است. در این ساحت لازم است که از تمایزات و حقوق شخصی هر دو جنس سخن به میان آید، اما در یک ساحت بالاتر این کثرت به نوعی وحدت تبدیل می شود. کثرت دو جنس در نظام فردی در قالب خانواده و در نظام اجتماعی در کلیت یک جامعه اتحاد می یابد.

بررسی مفهوم «عدالت جنسیتی»

عدالت جنسیتی بنا به نتایج به دست آمده، تنها در ساحت تجزیه میان زن و مرد قادر به گفتگوست. در ساحتی که بناست از تمایزات و حقوق شخصی سخن گفته شود، عدالت جنسیتی وضعیت مطلوب و حقوق شخصی هر جنس را در قبال جنس دیگری مطالبه کرده و مانع تبعیض ها و ظلم ها می شود. عدالت جنسیتی توضیح می دهد چگونه امکانات میان زنان و مردان به درستی تقسیم شود، بی آنکه حقوق یکی توسط دیگری پایمال شود. این ساحت به نحو طبیعی ساحت قضاوت و داوری است، یعنی حقوق زن را در مقایسه و در مقابل مرد تحلیل می کند؛ اما عدالت جنسیتی در مورد وضعیت ترکیبی و موجودیت سومی که از اتحاد این دو پدیدآمده ساکت است. در واقع ممکن است توجه و تمرکز بیش از حد به این ساحت، موجب خدشه بر پیکره ساحت اتحادی (خانواده و جامعه) نیز بشود. مسئله دیگر این که عدالت جنسیتی خصوصا در قرائت رایج، اساسا جنسیتی نیست. جنسیت بنا به معنای خاصی که در گفتمان انقلاب اسلامی دارد باید به مثابه یک قوه و قابلیت در نحوه جاری شدن عدالت اثرگذار باشد. عدالت جنسیتی در حقیقت فقط همان عدالت انسانی – اجتماعی است که به جای این که مثلا در نسبت با کارگر و کارفرما و بر مبنای نوعی معیار طبقاتی طرح شود میان دو جنس و بر مبنای جنسیت معنا می یابد.

بررسی مفهوم «تعادل جنسیتی»

در مقابل، «تعادل جنسیتی» اساسا در نقطه ترکیب و مشارکت دو جنس کار می کند و به دنبال طراحی وضعیتی متعادل در هستی سوم است. هستی سوم، زمانی وجودی متعادل و پایدار دارد که به میزان درستی از استعدادها و ظرفیت های جنسیتی بهره مند شود. در تعادل نه تنها ساحت تجزیه در نسبت با دو جنس در حد والای آن بحث می شود، بلکه محتوای جنسیتی را به صورت ترکیبی تحلیل می کند. مسئله اساسی در تعادل جنسیتی هم وزنی و موازنه میان قابلیت ها و آثار جنسیتی است. زمانی که زنانگی و مردانگی در بستر یک کلیت به طور طبیعی درست و متناسب اثرگذار شود، محصول وضعیتی پایدار و متعادل خواهد داشت. تعادل در قرائت گفتمان انقلاب اسلامی به عدالت محض تعبیر شده است. تعادل اجتماعی جنسیت نه تنها کمیت جنسی را در نظر می گیرد، بلکه کیفیت جنسیتی زنان و مردان را به مثابه نوعی قابلیت و ظرفیت مورد توجه قرار می دهد. باید توجه داشت که تعادل جنسیتی هرگز به معنای برابری یا تشابه جنسیتی نیست. تعادل امری سیال و اقتضایی است؛ به این معنا که به اقتضاء محیط و شرایط نسبت ها میان زنانگی و مردانگی قابل تغییر و تنظیم است.

ارائه پیشنهاداتی به منظور تثبیت گفتمان «تعادل جنسیتی»

به نظر می رسد مفهوم تعادل جنسیتی بیش از عدالت جنسیتی با نگاه انقلاب اسلامی در موضوع هندسه روابط زن و مرد تناسب دارد و به سطحی مترقی تر از آن اشاره می کند. تعادل جنسیتی ذیل یک طرح کلان از تفاوت، عدالت، تعادل و تعالی به همین ترتیب است و نسبتی روشن تر با مفهوم حرکت اجتماعی دارد. به علاوه باید اضافه کرد که تعادل جنسیتی اگرچه خود مفهومی سیال است، اما قابلیت دارد که گفتمان انقلاب اسلامی را در موضوع جنسیت و جامعه نمایندگی کند. البته لازم به ذکر است که برای هژمون شدن این گفتمان و تثبیت معنای تعادل جنسیتی باید سه موضوع در دستور کار قرار بگیرد. اول آن که به لحاظ گفتمانی باید زنجیره هم ارزی آن را با دال های دقیقی از گفتمان انقلاب اسلامی تشکیل داد. به نظر می رسد این دال ها عبارت باشند از جهاد زنانه، قدرت روحی و عاطفی زن، لطافت بنیه زن، استقلال زن، مرکزیت زن در خانواده، رهبری اجتماعی و… . دوم آن که باید گفتمان به معنای حقیقی کلمه به عرصه عمومی راه یافته و گسترش پیدا کند و مورد قبول و پذیرش آحاد مردم قرار بگیرد و سوم آن که باید شاخص های عینی آن در متن سیاست ها و برنامه ها تدوین و مبنای حکمرانی واقع شود.

جمع بندی

عبارت «عدالت جنسیتی» در سال های گذشته به عنوان دال مرکزی و نیز به مثابه یک شعار و نوعی کنش گفتاری جدی به گفتمان انقلاب اسلامی منتسب شده است. از همین رو تحقیق حاضر به بررسی دو مفهوم «عدالت جنسیتی» و «تعادل جنسیتی» پرداخته است. عدالت جنسیتی بنا به نتایج به دست آمده، تنها در ساحت تجزیه میان زن و مرد قادر به گفتگوست اما در مورد وضعیت ترکیبی و موجودیت سومی که از اتحاد این دو پدید آمده سکوت می کند. در مقابل، «تعادل جنسیتی» اساسا در نقطه ترکیب و مشارکت دو جنس کار می کند و به دنبال طراحی وضعیتی متعادل در هستی سوم (خانواده و جامعه) است. به نظر می رسد مفهوم تعادل جنسیتی بیش از عدالت جنسیتی با نگاه انقلاب اسلامی در موضوع هندسه روابط زن و مرد تناسب دارد و به سطحی مترقی تر از آن اشاره می کند. البته برای هژمون شدن این گفتمان و تثبیت معنای تعادل جنسیتی در مرکز باید سه موضوع در دستور کار قرار بگیرد که تشکیل زنجیره هم ارزی آن با دال های دقیقی از گفتمان انقلاب اسلامی از جمله این موضوعات است.

دیدگاهتان را بنویسید