یک وکیل و حقوقدان در گفتگو به خبرآنلاین گفت: نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغانها به اروپا به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر جریان مهاجرت است و تصمیمات و سیاستهای ایران در زمینه کنترل مرزها، میزبانی پناهندگان افغان، و مشارکت در مذاکرات منطقهای میتواند تأثیرگذار باشد و توجه جامعه بینالمللی به مسأله مهاجرت افغانها را تحت تاثیر قرار دهد.
هرچند که در سال های گذشته مسئولان اتحادیه اروپا براساس قوانین حقوق بشری این اتحادیه از پذیرش پناهجویان استقبال می کردند اما روند ورود پناهجویان در سال های اخیر و موفقیت نه چندان بسیاری از آنها در تطابق با فرهنگ و قوانین کشور میزبان، اتحادیه اروپا را بر آن داشته تا با ایجاد موانع بیشتر سعی درکنترل ورود پناهجویان به این اتحادیه را داشته باشد. با نگاهی به آمار و ارقام در سال گذشته می توان این نگرانی ها را بررسی کرد. براساس آخرین آمار اداره پناهجویان آلمان )بامف( درخواست پناهندگی در این کشور نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد ۷۷ درصدی داشته است، بطوریکه از ژانویه تا آگوست سال ۲۰۲۳ بیش از ۱۷۵ هزار درخواست پناهندگی دراین کشور به ثبت رسیده است. از این تعداد بیش از ۶۰ هزار سوریه ای، حدود ۳۲ هزار پناهنده از افغانستان، ۱۴ هزار پناهنده از کشور ترکیه و حدود ۵ هزار درخواست پناهندگی از کشور ایران به ثبت رسیده است. در واقع روند کاهشی رشد جمعیت در اتحادیه اروپا و به خصوص آلمان یکی از مهمترین دلایلی است که سیاستمداران این کشور را بر آن داشت تا پذیرش پناهجویان را در کشور تسریع کنند اما آمارها نشان می دهد که این موضوع تاکنون نتوانسته نیازهای بازار کار آلمان را پوشش دهد، چرا که اغلب این پناهجویان به صورت بالقوه دانش کافی برای ورود به بازار کار را ندارد و از سویی دیگر نداشتن دانش کافی و عدم فراگیری زبان آلمانی آنها را در ادغام با جامعه و فرهنگ جدید با مشکل مواجه می کند. افزایش مهاجران افغان در ایران نیز از سوژه های داغ این روزها به شمار می رود که موضوع ساماندهی و سیاست گذاری در رابطه با آن به دغدغه بسیاری از مردم تبدیل شده است.
در این رابطه گفتگویی را با دکتر شهرام ایرانبومی وکیل و حقوقدان ایرانی در کشور آلمان انجام دادیم که در زیر مشروح آن را می خوانید:
آلمان کشوری مهاجر پذیر است و مهاجران زیادی از فرهنگ های مختلف این کشور را به عنوان مقصد خود انتخاب می کنند. با این وجود گاهی در میان جریان های راستگرایی نوعی نگاه ستیزه جویانه نسبت به مهاجران وجود دارد، ریشه این نگرش در چیست؟ آیا این یک سیاست داخلی و کوشش برای جمعآوری رای در انتخابات توسط احزاب است؟
روند افزایشی ورود پناهجویان به آلمان به خصوص در سال های اخیر منجر به افزایش موج خارجی ستیزی در این کشور شده است. منتقدان دولت را متهم می کنند که مالیات و خدمات اجتماعی که به شهروندان این کشورتعلق دارد را برای غیرآلمانی ها هزینه می کند اما تاکنون نتایج مورد انتظار سیاستمداران برآورده نشده است. این در حالی است که مشکلاتی که مهاجران در بدو ورود به آلمان با آن دست و پنجه نرم می کنند در این انتقادها مورد توجه قرار نمی گیرد. در واقع ریشههای نگرش مهاجرستیزی در آلمان، موضوعی پیچیده است که از عوامل گوناگون متاثر میشود. برای درک این نگرشها، باید به عوامل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی توجه کرد که به برخی از عوامل کلیدی اشاره خواهم کرد.
در دهههای اخیر، آلمان تجربه مهاجرت بسیاری از افراد از کشورهای مختلف را داشته است. مهاجران از کشورهای مختلف از جمله کشورهای ترکیه، مراکش، افغانستان و سوریه به آلمان آمده اند. این مهاجران معمولاً به دنبال بهبود شرایط زندگی خود هستند، اما این تغییرات دموگرافیک میتواند نگرشهای مهاجرستیز را در کشور میزبان ایجاد کند.
براساس آمار فدرال (Destatis) در سال ۲۰۲۲، بیش از ۲۰ میلیون نفر با سابقه مهاجرت در آلمان زندگی می کردند که این میزان ۶.۵ درصد یا ۱.۲ میلیون بیشتر از مدت مشابه سال قبل در سال ۲۰۲۱ بوده است. در واقع این افراد شامل مهاجرانی می شوند که از سال ۱۹۵۰ مهاجرت کردند و فرزندان آنها که نسل دوم مهاجران را تشکیل می دهند.
این آمارها باعث نگرانی راستگرایان در آلمان شده است زیرا آنها معتقدند که افزایش تعداد مهاجران بافت جمعیتی را در آلمان تحت تاثیر قرار می دهد و در آینده تعداد آلمانی های اصیل کاهش پیدا می کند. ضمن اینکه حضور فرهنگ های گوناگون در یک کشور نیاز به تنظیم سیاست ها و برنامه های جدید اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی دارد که اصولا راست گرایان با وجود فرهنگ های جدید به خصوص خاورمیانه ای در آلمان مخالف هستند.
از سوی دیگر موضوع بازار کار و وضعیت اقتصادی از دیگر عواملی است که به راستگرایان این فرصت را می دهد تا آلمانی های بیشتری را با خود همسو کنند. آنها معتقدند که مهاجران تبدیل به رقیب کاری برای آلمانی ها در بازار کار شده اند و این مبحث به خصوص در قشری از آلمان که تحصیلات آکادمیک ندارند، تاثیر زیادی را گذاشته است و منجر به مهاجرستیزی دراین طبقه از اجتماع شده است. در سال های اخیر به خصوص پس از بحران کرونا و جنگ روسیه و اوکراین، بازار اقتصادی این کشور با رکود و مشکلات شغلی مواجه شده است که این هم یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار بر خارجی ستیزی در میان آلمانی ها است.
همچنین رویدادهای سیاسی و سیاستهای دولت میتواند بر ایجاد این موج تأثیرگذار باشد. برای مثال، تصمیمات دولت در زمینه پناهندگی و مهاجرت، نگرشهای عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد. تصمیماتی مانند افزایش یا کاهش تعداد پناهندگانی که در آلمان پذیرفته میشوند، میتواند نگرشهای مهاجرستیز را تشدید یا تضعیف کند که از جمله آنها می توان به خدمات اجتماعی و حمایت های مالی دولت از پناهجویان اشاره کرد.
تفاوتهای فرهنگی و هویتی میان اقلیتهای مهاجر و جامعه میزبان ممکن است منجر به تنشها و نگرشهای منفی شود. عواملی مانند تبلیغات ناهنجار و افکار عمومی ممکن است نگرشهای مهاجرستیز را تشدید کنند. از سوی دیگر تاثیر رسانهها در شکلگیری نگرشهای مهاجرستیز را نمی توان نادیده گرفت. گزارشهای منفی یا تحریفی در مورد مهاجران و مهاجرت ممکن است تأثیر منفی بر نگرشهای عمومی داشته باشند بطوریکه در برخی از گزارش های خبری سعی می شود تا اسمی از کشور مبدا برده نشود. اما رسانه هایی هستند که به محض وقوع جرم ، شخص مجرم را با کشور محل تولد معرفی می کنند.
به طور کلی، نگرشهای مهاجرستیز در آلمان، همانند سایر کشورها، نتیجه عوامل متعددی است. افراد مختلف ممکن است دیدگاههای متفاوتی نسبت به مهاجران داشته باشند و این مسئله به تاریخچه و تجربیات شخصی افراد بستگی دارد. اما این موج همیشه در زمان انتخابات افزایش می یابد. معمولا سیاستمداران سعی می کنند برروی موج منفی خارجی ستیزی سوار شوند و با دادن وعده های انتخاباتی مبنی بر جلوگیری از ورود پناهجویان به آلمان، رای های بیشتری را به دست آورند. به تازگی یکی از نامزدهای انتخاباتی استان بایرن در جنوب آلمان اعلام کرده که باید کالابرگ جایگزین پول برای پناهندگان شود. همچنین مرزهای این استان باید با شدت بیشتری کنترل شوند تا پناهجویان امکان ورود به آلمان را نداشته باشند.
به تازگی هم مطرح شده است که اتحادیه اروپا به دنبال تصویب قانون جدیدی است تا براساس آن روند پناهندگی در این اتحادیه را با محدودیت های بیشتری مواجه می کند. براساس این قانون، اتحادیه اروپا اجازه دارد پناهندگان را به مدت ۴۰ هفته در ابتدای ورود به مرز اروپا در کمپ های بسته نگاه دارد و این قوانین شامل حال تمامی پناهجویان از جمله ایران وافغانستان می شود. این در حالی است که تا پیش از این پناهجویانی که از کشورهای ناامن مانند افغانستان وارد اتحادیه اروپا می شدند، با سرعت بیشتری در کشور مقصد پناهندگی می گرفتند.
باوجود روند کند تصویب قوانین در اتحادیه اروپا اما مسئولان این اتحادیه به دنبال این هستند تا قبل از انتخابات این پارلمان در سال آینده میلادی این قوانین را تصویب کنند. همچنین براساس این بسته جدید، اتحادیه اروپا موظف به ساخت کمپ های پناهندگی جدید درکشورهایی مانند یونان است تا ظرفیت اقامت پناهجویان را در مرزهای اتحادیه اروپا افزایش دهد.
دولت آلمان برای پذیرش پناهجویان از چه سیاست هایی پیروی می کند؟
آلمان یکی از کشورهای عضو کنوانسیون ژنو است که این کنوانسیون مسائل مربوط به پناهجویان را بررسی کرده و حقوق پناهندگان را تعریف میکند و آلمان به عنوان یکی از کشورهای مقصد مهاجران، به تبعیت از قوانین این کنوانسیون متعهد است. پناهجویان پس از ورود به آلمان و معرفی خود به پلیس یا اداره های مربوطه وارد پروسه درخواست پناهندگی می شوند که در این راستا باید مصاحبه هایی را مقامات اداره مهاجرت آلمان BAMF – Bundesamt für Migration und Flüchtlinge)) داشته باشند که این مصاحبه ها به منظور ارزیابی اعتبار درخواست پناهندگی و شناخت بهتر وضعیت پناهندگان انجام می شود. پس از پذیرش پناهندگی، آلمان به پناهندگان حق اقامت می دهد و مسائل مربوط به آموزش، مراقبتهای پزشکی، و تامین نیازهای اساسی معیشتی را تامین می کند.
آلمان تلاش میکند تا به پناهندگان امکانات آموزشی و آموزش مهارتهای اجتماعی و شغلی ارائه دهد تا آنها بتوانند به جامعه محلی یک عضو مثبت تر و مستقل تر تبدیل شوند. همچنین این کشور تلاش میکند تا پناهندگان به تدریج به بازار کار معرفی شوند و به اندازه کافی حمایت شوند تا بتوانند شغلی پیدا کنند و در اقتصاد کشور مشارکت داشته باشند. این اصول نشان از تعهد آلمان به پذیرش پناهندگان و رعایت حقوق آنها دارد. با این حال، ممکن است تغییرات در سیاستها و مقررات مهاجرتی آلمان در طول زمان رخ دهد.
بیشترین جرم و جنایت در میان کدام اقلیت مهاجر در آلمان اتفاق می افتد و چه دلایلی را ریشه این رفتار می دانید؟
مطالعات و اطلاعات رسمی در مورد اقلیتهای مهاجر و نرخهای خشونت و خرابکاری در آلمان به تفکیک اقلیتها به صورت عمومی منتشر نمیشوند، و اطلاعات در این زمینه باید با دقت و احتیاط مورد بررسی قرار گیرند زیرا موج نفرت از خارجی ها را افزایش می دهد و ارائه تصویر منفی از یک اقلیت آن را تبدیل به عامل خشونت بر علیه آنها می کند. بنابراین آمار دقیقی وجود ندارد که کدام یک از اقلیت ها بیشترین جرم و جنایت را مرتکب می شوند اما براساس آمار سال ۲۰۲۲، در مجموع حدود ۲.۱ میلیون مظنون در آمار جنایات پلیس آلمان به ثبت رسید که از این حدود یک سوم «غیر آلمانی» بودند که رقمی در حدود ۸۰۰ هزار نفر را شامل می شود. البته باید به دو سوم باقیمانده مهاجرتبارها را هم اضافه کرد که شهروندی آلمان را دارند.
اما خبرهایی که از منابع غیررسمی به گوش می رسد نشان می دهد که تعداد زیادی از این مظنونان را افغان ها تشکیل می دهند که به دلیل جرایمی مانند دزدی، زد و خورد یا حتی قتل توسط پلیس بازداشت می شوند. بنابراین اهمیت مهاجران و اقلیتهای مختلف در جامعه آلمان امری بسیار پیچیده است و نیازمند مطالعه دقیق و گسترده از زوایای مختلف است.
همانطور که می دانید در دو سال اخیر افغان های زیادی هم به ایران مهاجرت کردند که این موضوع موجب بروز تنش هایی میان افغان ها و ایرانی ها شده است. عدم رواداری در تحمل دیگری میان افغانستانی ها و ایرانیانی که واکنشهای ستیزه جویانه نشان می دهند، از کجا ناشی می شود؟
عدم تحمل یکدیگر و وجود تنش بین افغانها و ایرانیان ممکن است از عوامل متعددی ناشی شود. توجه داشته باشید که این مسائل پیچیده و چندبعدی هستند و نمیتوان آنها را تک بعدی و بدون بررسی عوامل مختلف بررسی کرد. معتقدم که در سال های گذشته ایران میزبان یک تعداد قابل توجهی از پناهندگان افغانستانی است که به دلایل مختلف، از جمله تداوم جنگ در افغانستان و بحرانهای دیگر، به ایران پناه آوردهاند. این مهاجرتها به خصوص در ۲۰ سال گذشته منجر به کاهش فرصت های شغلی در بازار کار ایران شده است و از آنجایی که رکود و بحران های اقتصادی در سال های گذشته در ایران افزایش یافته است، کاهش فرصت های شغلی در بازار برای ایرانی ها می تواند یکی از مهمترین عوامل بروز تنش در جامعه باشد.
افغان ها در برخی صنایع و کارهایی مانند کشاورزی، کارگری ساختمانی و خدمات مشغول به کار هستند که این میتواند رقابت در بازار کار و کاهش دستمزد را برای ایرانی ها به وجود آورد. همچنین نمی توان از مسائل فرهنگی و اجتماعی چشم پوشی کرد. تفاوتهای فرهنگی، زبانی و اجتماعی ممکن است منجر به تنشها و سوءتفاهمات میان دو ملت شود. برخی از ایرانی ها ممکن است حضور افغان ها را تهدیدی برای هویت ملی خود بدانند، ضمن آنکه اختلافات فرهنگی میان مردم دو کشور در سال های گذشته منجر به حوادث تلخی شده است.
از سوی دیگر باید سیاستهای دولت ایران در قابل پناهجویان افغان در سال های گذشته را در ایجاد این تنش در نظرگرفت. در مواقعی، دولت ایران محدودیتهایی برای پناهندگان افغان اعمال کرد که منجر به ایجاد نگاه بالا به پایین به افغان ها شده است. هرچند که به نظر میرسد در سال های اخیر این رویه بهبود پیدا کرده است.
نشانه های وجود دارد که معلوم می سازد بخشی از مهاجران افغان از مسیر ایران به اروپا وارد می شوند. گاه سالها این مهاجرت طول می کشد اما وقتی به اروپا می آیند در آن جامعه ادغام نمی شوند، دلیل این ناکامی چیست؟
عدم ادغام در جامعه میزبان به عوامل مختلفی بازمی گردد اما یکی از مهمترین آنها داشتن تصوری غیرواقعی از جامعه میزبان است. همانطور که می دانید یکی از مهمترین کلیدهای موفقیت در هرجامعه ای امکان برقراری ارتباط با آن جامعه است. متاسفانه برخی از افغان ها که امکان تحصیل در افغانستان را نداشتند و حتی سواد خواندن و نوشتن ندارند، وارد کشوری مانند آلمان می شوند و باید زبان آلمانی را فرابگیرند. دشواری یادگیری زبان آلمانی در نهایت منجر به این می شود که آنها سرخورده شده و کلاس های درس را رها کنند و به دنبال بازار کار بروند. اما همین نبود زبان مشترک با آلمانی ها فرصت های موفقیت در بازار کار را هم از آنها می گیرد و در نهایت مجبور به انجام کارهای سخت با ساعات کاری زیاد هستند. ساعت های طولانی کار به آنها اجازه ارتباط با جامعه میزبان را نمی دهد و آنها به ارتباط با دیگر افغان ها ادامه می دهند و از فرهنگ و زبان کشور میزبان دور می مانند. بنابراین با گذشت سال ها همچنان در جامعه ادغام نمی شوند و فرصت های مناسبی را هم در کشور میزبان به دست نمی آورند. در واقع تصورات غیرواقعی از زندگی در اروپا در حالیکه حداقل های آن را نمی دانند می تواند منجر به ایزوله شدن در جامعه جدید شود.
با توجه به اینکه ایران در مسیر مهاجران افغان به اروپا قرار دارد، چه نقش استراتژیکی را می تواند در این خصوص داشته باشد؟
نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغان ها به اروپا به عنوان یکی از کشورهایی که افغانها به طور عمده از آن عبور میکنند و یا در آن مهاجرت میکنند، بسیار مهم است. ایران به عنوان کشوری همسایه با افغانستان دارای تأثیر بالقوه بر تراکم و جریان مهاجرین افغان به سوی اروپا است. ایران به عنوان کشوری که افغانستان را به عنوان همسایه سرزمینی دارد، به عنوان یک مسیر اصلی برای مهاجران افغان به سوی اروپا عمل میکند. بسیاری از افغانها از ایران به عنوان مسیر عبور استفاده میکنند تا به ترکیه و سپس به کشورهای اروپایی بروند.
همچنین ایران به دلیل دارا بودن مرزهای مشترک با افغانستان، میتواند تأثیرگذار در کنترل این مرزها و مهاجرت افغانها به اروپا باشد. تصمیمات ایران در مورد کنترل مرزها و ورود مهاجران تأثیر مستقیمی را بر تراکم مهاجرین به اروپا دارد.
از سوی دیگر ایران به عنوان میزبان بزرگی برای پناهندگان افغان می تواند نقش زیادی در صلح و امنیت افغانستان ایفا کند. تعیین سیاستها و تصمیمات در این مذاکرات میتوانند تأثیر بر توجه به مهاجرت افغانها به اروپا داشته باشند.
در کل، نقش استراتژیک ایران در مهاجرت افغانها به اروپا به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار بر جریان مهاجرت است و تصمیمات و سیاستهای ایران در زمینه کنترل مرزها، میزبانی پناهندگان افغان، و مشارکت در مذاکرات منطقهای میتواند تأثیرگذار باشد و توجه جامعه بینالمللی به مسأله مهاجرت افغانها را تحت تاثیر قرار دهد.
نگاه اروپایی ها نسبت به موج مهاجران افغانستان چیست و چقدر سیاستهای ۲۰ سال اخیر خود را در این زمینه موثر می بینند. آیا این تصور را دارند که آنها هم در بروز شرایط کنونی و بازگشت طالبان نقش داشتند؟
کشورهای اروپایی دارای سیاستهای مهاجرتی متفاوتی هستند. برخی از کشورها به مهاجرت افغانها رویآورده و پناهندگی برای آنها فراهم میکنند، در حالی که دیگر کشورها سیاستهای سختگیرانهتری دارند و به تعداد پناهندگان محدودی اجازه ورود میدهند. نگاههای عمومی به مهاجرت افغانها ممکن است متفاوت باشد. برخی از افراد و جوامع اروپایی ممکن است مهاجرت افغانها را به عنوان یک فرصت و افزایش تنوع فرهنگی دیده و تأیید کنند، در حالی که دیگران ممکن است این مهاجرت را به عنوان یک تهدید به امنیت و اقتصاد ملی مشاهده کنند. برخی از مهاجران افغان میتوانند با مشکلاتی مانند بیسرپناهی، بیکاری و تبعیض مواجه شوند. همچنین تحولات داخلی کشورهای اروپایی مانند تغییرات در سیاستها و انتخابات میتواند به تغییر سیاق مهاجرت و نگرشهای جامعه اروپایی نسبت به مهاجرت افغانها منجر شود. اما اینکه تا چه حد دولتمردان اروپایی خود را در وضع کنونی افغانستان دخیل می دانند، موضوع چندان ساده ای نیست. البته شاید استقبالی که در ابتدای حضور طالبان در افغانستان از پناهندگان شد بی دلیل نباشد، ضمن آنکه روند پذیرش پناهندگی افغان ها هم در کشوری مانند آلمان افزایش پیدا کرد. در هرصورت خروج یکباره ناتو از افغانستان بدون اینکه سازوکارهای لازم برای آن فراهم شده باشد و عدم حمایت از دولت اشرف غنی شاید از دلایل مهم روی کارآمدن طالبان در افغانستان باشد که این از نگاه رسانه ها دور نمانده است و در برنامه های مختلف خبری به آن پرداخته شد اما درنهایت پس از گذشت ماه ها این اتفاق هم مانند دیگر جریانات سیاسی به فراموشی سپرده شده است ضمن آنکه جنگ اوکراین باعث شد که نگاه ها از افغانستان و خاورمیانه به سمت اروپا کشانده شود و موج جدید پناهجویان از سمت اوکراین به آلمان بیایند. بنابراین باید به این نکته توجه داشت که هرکدام از دولت ها به دنبال اجرای سیاست های خود هستند و سعی می کنند تا بیشترین منافع را در ابتدا برای کشور خود داشته باشند.
ابوالفضل خدائی