آمریکا خاورمیانه را به چین باخته است

پایگاه خبری-تحلیلی «اوراسیا ریویو» در یادداشتی با نگاهی انتقادی به نقش آمریکا در منطقه غرب آسیا، آن را رو به افول دانسته و مطرح کرد که کشورهای منطقه به ضرورت برقراری نظمی منطقه‌ای بدون نقش «سلطه‌گرا و اخلال‌گر» واشنگتن پی برده‌اند.

پایگاه خبری-تحلیلی اوراسیا ریویو در یادداشتی درباره نفوذ رو به افول آمریکا در غرب آسیا نوشت: در مدت دو دهه گذشته، مداخله نظامی آمریکا و خروج شتاب‌زده آن موجب به بار آمدن بی‌ثباتی و خشونت در خاورمیانه شد. سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه ویرانی به بار آورده و منجر به برخی فاجیع، از جمله سلطه طالبان بر افغانستان پس از سقوط‌ دولت تحت حمایت آمریکا، افول وضعیت امنیتی عراق، بحران انسانی سوریه، دور شدن ترکیه از ناتو و پیگیری خواسته‌های منطقه‌ای توسط آن، توسعه برنامه هسته‌ای ایران، بن‌بست سیاسی و فروپاشی اقتصادی لبنان، جنگ یمن و فاجعه انسانی آن، همچنین اشاعه تروریسم و افراطی‌گری تهدیدکننده امنیت منطقه‌ و جهان شد.

اوراسیا ریویو در ادامه می‌نویسد: افزون بر این، آمریکا نفوذ و رهبری خود را در خاورمیانه به چین واگذار کرده است که از طریق تجارت، سرمایه‌گذاری و دیپلماسی، حضور اقتصادی و راهبردی خود را در منطقه گسترش داده. این تحولات اعتماد رهبران منطقه را به آمریکا تضعیف کرده و آن‌ها را واداشته که به دنبال ائتلاف‌ها و تدابیر جایگزینی برای حفاظت از منافعشان بگردند. این نشان می‌دهد که آمریکا در حال از دست دادن نقش موثر و کارآمد خود در منطقه است.

آمریکا از هیچ گونه حق انحصاری برای مداخله در خاورمیانه برخوردار نیست اما غرب‌ از زمان فروپاشی امپراتوری عثمانی، پیشینه‌ای طولانی در مداخله در الگوهای حکمرانی منطقه دارد. مداخلات غرب از مرزبندی‌ کردن برای منطقه فراتر رفته و اغلب شامل سرنگونی حکومت‌هایی می‌شد که با منافعشان سازگار نبودند. بنابراین، اصلی‌ترین نگرانی کاخ سفید توان حکومت‌ها برای خدمت کردن به منافع غرب و تضمین سلطه یگانه آمریکا در خاورمیانه بوده است. این عامل در حال حاضر، به خطر افتاده است و کشورهای منطقه را وا می‌دارد که به دنبال تدابیر جدیدی برای امنیت، اقتصاد و سیاست‌هایشان باشند. این تدابیر هدف حل‌وفصل اختلافات داخلی، حفظ ثبات منطقه‌ای و کاهش وابستگی‌شان به آمریکا به عنوان قدرتی مزاحم را دنبال می‌کنند. این اقدامات در نهایت منجر به گوناگون‌سازی شرکای امنیتی، اقتصادی و سیاسی در خاورمیانه می‌شود.

اصلی‌ترین عاملی که خاورمیانه را به مطالبه استقلال از آمریکا سوق داده است، بحران اعتماد به واشنگتن است. این بحران اعتماد از مسائل گوناگونی مانند کاهش تعداد نظامیان در منطقه خلیج فارس، خروج از عراق، سپس از افغانستان، خروج از توافق هسته‌ای ایران، تضعیف نقش ترکیه به عنوان یک متحد در حوزه‌های مختلف و انجام دادن توافق ابراهیم بدون مشورت با کشورهای خاورمیانه نشات گرفته است.

افزون بر این، ناتوانی در حل‌وفصل مسئله داعش، جنگ سوریه و در قدرت ماندن اسد، بحران امنیت در عراق، تسلیم شدن دولت ملی افغانستان به طالبان در پشت پرده مذاکرات قطر و شکست در پاسخ دادن به حملات علیه شرکت نفتی آرامکو در سال ۲۰۱۹ در عربستان سعودی و شکست در پایان دادن به جنگ‌های بی‌پایان منطقه‌ای، به ویژه در یمن، موجب کمرنگ شدن اعتماد کشورهای خاورمیانه به آمریکا شد.

در ادامه یادداشتی که در اوراسیا ریویو منتشر شده، آمده است: آمریکا در مدت حضور بی‌رقیبش در منطقه خاورمیانه، نه‌تنها نتوانست تدابیر جدیدی برای رسیدگی به مسائل منطقه‌ای و بهبود وضعیت نابسامان در منطقه بیندیشد، بلکه به بخشی از درگیری‌ها تبدیل شد تا به بهای به ویرانی کشاندن و آواره کردن ملت‌های منطقه، منافع خودش را پیش ببرد. کشوری که در برهه‌ای تلاش کرد شکل عراق را به نمونه‌ای از نوسازی و دموکراسی تغییر دهد و در پی آزمودن ملت‌سازی لیبرال در افغانستان بود، نه‌تنها به اهدافش نرسید، بلکه وضعیت را بدتر از پیش کرد. واشنگتن که همواره برای اجرایی کردن برنامه‌هایش با رقبای منطقه‌ای روبه‌رو می‌شد و کنار می‌آمد، حتی نتوانست روابط میان کشورهای آن را تسهیل کند.

اصلی‌ترین عاملی که خاورمیانه را به مطالبه استقلال از آمریکا سوق داده، بحران اعتماد به واشنگتن است

بحران در روابط شورای همکاری خلیج فارس با قطر، روابط پرتنش میان تهران و ریاض و تلاش‌های ترکیه برای ظهور به عنوان یک قدرت، از مواردی است که می‌توان به آن‌ اشاره کرد. بنابراین، آمریکا نه‌تنها نتوانست ناجی منطقه باشد و تدابیری قانونی برای مصالحه در منطقه بیاندیشد، بلکه به بازیگری آسیب‌زا و طردکننده تبدیل شد که نمی‌تواند نقش سازنده‌ای در دهه‌های آتی ایفا کند. حالا، در وضع موجود، کشورهای خاورمیانه پی برده‌اند که باید هر چه زودتر و با کنار گذاشتن آمریکا، به فکر تدابیر امنیتی جدیدی باشند و اگر در این روند موفق نشوند، عملا به کانون دعوا در بحران رقابت نظم جهانی میان چین و آمریکا تبدیل خواهند شد.

نقش چین در مناقشه ایران-عربستان سعودی و بلندپروازی آن در تبدیل کردن خاورمیانه به بخش مهمی از ابتکار یک جاده-یک کمبرند که دربرگیرنده سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی بزرگی می‌شود، سیگنال‌هایی را درباره خروج آمریکا از منطقه می‌فرستد که پس از دو دهه جنگ، فساد و مداخله‌جویی، دستاوردهای اندکی داشته است.  کشورهای منطقه پی برده‌اند که باید در شرکای خود تنوع ایجاد کنند و در نظم نوین جهانی، نیروی نیابتی آمریکا محسوب نشوند. این به معنی اتکا به چین یا هر قدرت دیگری نیست،‌ بلکه بیشتر به معنی ایجاد نظمی منطقه‌ای است که به جای رقابتی یک‌جانبه، دشمنی و خصومت آمریکایی، مبتنی بر همکاری باشد؛ نظمی که در آن دیگر به آمریکا اعتمادی نیست و نقشی سلطه‌گرانه و اخلال‌گر نخواهد داشت.

دیدگاهتان را بنویسید