ارائه مدل ساختاری تفسیری حل مسائل پیچیده در دوران دفاع مقدس

بهره مندی از تجربیات دفاع مقدس در شناخت و حل مسائل پیچیده و استفاده از آن در عرصه های مختلف

مدل ساختاری تفسیری حل مسائل پیچیده در دوران دفاع مقدس، یک رویکرد شناختی و روان ‌شناسی است که برای توصیف و تفسیر رفتارها و رویدادهای مرتبط با دوران دفاع مقدس استفاده می ‌شود. این مدل بر پایه ایده‌ هایی از روان‌ شناسی مثبت، شناختی و روان ‌شناسی تفسیری توسعه یافته است و به منظور شناسایی عوامل مختلفی که در ایجاد و حفظ وضعیت پیچیده دفاع مقدس نقش دارند، استفاده می ‌شود. این مدل شامل سه مرحله اصلی است که عبارتند از: در مرحله اول، مسئله به شکل دقیق تحلیل شده و عوامل مختلف موثر در آن شناسایی می ‌شوند. در مرحله دوم، تفسیر مسئله انجام می‌ شود و در مرحله سوم حل مسئله انجام می ‌شود که بهترین راه‌ حل‌ ها انتخاب شده و پیاده ‌سازی می ‌شوند.

ضرورت و اهداف پژوهش

کشورهای مختلف با مسائل متعدد و متکثر مواجه هستند که حل آن ها منوط به در اختیار داشتن مدلی برای تعیین اولویت ها، تبیین زوایای مسائل، طراحی راه حل ها و … می باشد. از آنجایی که اقتضائات کشورها با یکدیگر متفاوت است، برای مواجهه با مسائل، نیازمند مدل بومی متناسب با این اقتضائات می باشند. کشور ایران پس از انقلاب اسلامی با اقتضائات نشات گرفته از سه گانه ایرانیت، اسلامیت و مدرنیته با مسائل پیچیده ای مواجه شده که مشابه آن را در کمتر کشوری می توان مشاهده کرد. دفاع مقدس دربردارنده دانشی کارآمد و بومی در شناخت و حل این گونه مسائل پیچیده است. این دانش در وهله اول از جمله دانش های ضمنی محسوب می شود که جهت تبدیل شدن به دانش صریح و قابل عرضه در مجامع علمی نیازمند بررسی، تعمیق و مدل سازی می باشد. پژوهش حاضر به بررسی تجربیات دفاع مقدس در شناخت و حل مسائل پیچیده سعی در مدل سازی الگویی نموده است که کارآمدی آن در مقام اجرا به اثبات رسیده و با تبدیل دانش ضمنی موجود در این عرصه به دانش صریح امکان توسعه استفاده از این الگو در عرصه های مختل از جمله اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و … فراهم می شود.

روش شناسی پژوهش

پژوهش حاضر از نظر پارادایم، تفسیری است و بر اساس تفسیر داده های بدست آمده، الگویی بومی منبعث از تجربه متراکم دفاع مقدس برای حل مسائل پیچیده ارائه می دهد. از نظر هدف، در دسته پژوهش های کاربردی قرار دارد و تلاش نموده چارچوبی مفهومی ارائه دهد. در نتیجه روش پژوهش کیفی و رویکرد آن استقرایی است. شیوه گردآوری داده ها نیز بررسی و تحلیل منابع در دسترس مرتبط با پژوهش است و در تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش شناسی تحلیل مضمون استفاده شده است.

الگوسازی ساختاری تفسیری در حل مسائل پیچیده دوران دفاع مقدس

چیستی «مسئله» و چرایی «مسئله محوری» و چگونگی تحقق آن از جمله دغدغه های اساسی دولت ها محسوب می شود. این اهمیت و اولویت، با گسترش مدرنیته و سیطره تمدن غرب بر جهان بیش از پیش نمایان شد. مدرنیته به واسطه توسعه تکنولوژی، تغییر در علم و فناوری در عرصه های مختلف و گسترش آن ها بدون محدودیت مرزهای جغرافیایی، تغییری ملموس در تمام نظامات اجتماعی جهان اعم از اقتصادی، اجتماعی، مدیریتی، فرهنگی و حتی سیاسی به وجود آورد و این امر با توجه به تلاقی مدرنیته با اقتضائات ملی، بومی و مذهبی کشورها، منجر به ایجاد نظامات التقاطی و در نتیجه پیچیده تر شدن مسائل دولت ها شد. به همین دلیل «مسئله» تبدیل به کلیدواژه ای شد که تعاریف متعدد و متفاوتی از آن صورت گرفت. برخی مسئله را نتیجه وجود یک تضاد، نقض، خلا و… می دانند و برخی دیگر آن را آنچه باید تغییر کند بیان کرده اند. علی رغم تمام تفاوت ها در تعاریف مفهومی متفاهم و مشترک در میان عموم مردم و نخبگان تحت عنوان فاصله وضع موجود تا مطلوب را می توان مهم ترین وجه اشتراک تعاریف از مسئله بیان نمود. البته از این جهت بین مسئله با مشکل، معضل، بحران، فاجعه، تهدید و … نیز مشابهت دیده می شود که تمایز بین این کلیدواژه ها معمولا با بیان ویژگی های خاص هر یک صورت می گیرد. از آنجایی که این پیچیدگی در وهله اول در جوامع غربی یا به تعبیر خودشان کشورهای توسعه یافته به وجود آمد، بحث از الگوهای شناخت مسئله تکنیک های اولویت بندی مسائل مدل های حل مسئله از سابقه بیشتری برخوردار بوده و دانش مدون تری را در اختیار دارد. در این راستا با توجه به تمایز انقلاب اسلامی ایران از جریان تمدن غرب به لحاظ مبنایی تفاوت اقتضائات بومی، تفاوت سنخ و سطح پیچیدگی مسائل، لازم است الگوی شناخت و حل مسائل نیز مناسب با اقتضائات خاص انقلاب اسلامی طراحی و مبنای عملکرد حاکمیت قرار گیرد. انقلاب اسلامی ایران نمونه ارزشمندی از به کارگیری چنین الگویی را در دفاع مقدس تجربه کرده که در خلال آن، مسائل پیچیده در حوزه دفاعی- امنیتی و در ارتباط با مسائل سایر عرصه های اجتماعی، اقتصادی فرهنگی و … را تحلیل و حل نموده است. این الگو در سطح دانش ضمنی، کارآمدی خود را اثبات کرده و منجر به حل مسائل پیچیده شده است، لکن توسعه الگو از سطح دفاعی- امنیتی به الگویی جامع جهت مواجهه با مسائل پیچیده در انقلاب اسلامی ایران و انتقال آن به مدیران مسئولان نخبگان و عموم کنش گران و فعالان عرصه های مختلف، نیازمند تبدیل آن به دانشی صریح می باشد.

بررسی مراحل الگوسازی ساختاری تفسیری

مراحل الگوسازی ساختاری تفسیری عبارتند از:

  • شناخت وضعیت مطلوب: تعیین هدف در دفاع مقدس با حفظ وحدت رویه از منبع واحد، یعنی ولی فقیه صورت می گرفته است. منابع دیگر از جمله تدابیر قرارگاه های عملیاتی و دغدغه های عمومی مردم در امتداد این منبع واحد و به منظور تعیین اهداف خرد و عملیاتی مورد توجه مسئولین تصمیم گیر در دفاع مقدس بوده است؛
  • جمع آوری اطلاعات: تجمیع اطلاعات با ضریب خطای کم و گستردگی بالا نقش مهمی در مدیریت حل مسائل داشته است. در این راستا استفاده از گزارشات مردمی، نقش تعیین کننده ای داشته است. پس از آن راه اندازی شبکه اطلاعات امنیتی در داخل مرزها و شبکه اطلاعات دفاعی در مرزها و خارج از مرزها به منظور جمع آوری اطلاعات، تاثیر شگرفتی در جهت دهی به تصمیمات فرماندهان برای حل مسائل پیچیده داشته است؛
  • تجزیه و تحلیل وضعیت موجود: اطلاعات به دست آمده از شبکه های مردمی دفاعی و امنیتی در فرآیندی تحلیلی، تبدیل به چهار دسته ضعف ها، قوت ها، تهدیدها و فرصت ها شده است که در نتیجه آن گزاره های به دست آمده قابلیت تعیین استراتژی های جنگ را پیدا کرده است؛
  • کشف و شناسایی مسائل: تهیه فهرست مسائل مبتنی بر تهدیدها و ضعف های بالفعل در دوران دفاع مقدس صورت می گرفته است. این مسائل یا مشکلات اولیه با علت یابی و ریشه یابی تبدیل به مسائلی دارای ارتباطات مشخص با یکدیگر می شدند که در نتیجه آن، اولویت بندی مسائل برای تمرکز بر مسائل پیچیده و طراحی راه حل ها مشخص می شده است؛
  • محیط شناسی: تعبیر از محیط شناسی در جنگ به منظور شناخت نهادها و دستگاه های متولی هر مسئله بوده است. به این طریق از موازی کاری جلوگیری شده و تقسیم کار صحیحی بین دستگاه ها و نهادهای مرتبط با مسائل در جنگ صورت می گرفته است؛
  • ایده پردازی: استفاده از ظرفیت جوانان منجر به ایجاد خلاقیت در راهکارها و راه حل ها می شده است و از آنجایی که بیش ترین سازماندهی جوانان در قالب بسیج مردمی شکل می گرفت، محیط روند و بستری مشخص برای ایده پردازی عموم مردم فراهم می شد که در نتیجه آن خلاقیت ها گسترش پیدا می کرد؛
  • برنامه ریزی: اقدام تعریف عملیات های خرد و کوچک ولی مطمئن و موفق، مخصوصا در سال های اولیه جنگ، باعث ایجاد اعتماد به نفس در میان جوانان می شد. در نتیجه امکان تفویض اختیار به فرماندهان جوان فراهم می شد. به این طریق ضمن توجه به ظرفیت های سازمان که از طراحی های غیر واقع بینانه جلوگیری می کرد؛
  • ارزیابی و اثرسنجی: عرصه جنگ به دلیل عینی و ملموس بودن منجر به ارزیابی میدانی و مستمر طرح ها و ایده می شده است. در این زمینه از ظرفیت ارزیابی شانه به شانه به طور حداکثری استفاده می شده است.

پیشنهادات ارائه شده در راستای بکارگیری الگوی حل مسائل پیچیده

در راستای بکارگیری الگوی حل مسائل پیچیده در عملکرد مدیران و فرماندهان و با توجه به یافته های پژوهش حاضر پیشنهادات زیر ارائه می شود:

  • الگوی حل مسائل پیچیده در دوران دفاع مقدس به عنوان الگوی عملیاتی مدیران در سایر عرصه های اجتماعی مورد استفاده قرار گیرد؛
  • شاخص های به دست آمده از این الگو مبنای ارزیابی عملکرد مدیران در برنامه ریزی های حل مسائل پیچیده قرار گیرد؛
  • الگوی به دست آمده جهت آموزش و توانمندسازی فرماندهان نیروهای مسلح مورد بهره برداری و تبدیل به دوره های عرضی تخصصی شود.

جمع بندی

کشورهای مختلف با مسائل متعدد و متکثر مواجه هستند که حل آن ها منوط به در اختیار داشتن مدلی برای تعیین اولویت ها، تبیین زوایای مسائل، طراحی راه حل ها و … می باشد. از آنجایی که اقتضائات کشورها با یکدیگر متفاوت است، برای مواجهه با مسائل، نیازمند الگوسازی بومی متناسب با این اقتضائات می باشند. پژوهش حاضر با بررسی تجربیات زیست فرماندهان دفاع مقدس و نحوه مواجهه ایشان با مسائل پیچیده، با استفاده از راهبرد تحلیل مضمون مدل ساختاری تفسیری را ارائه نموده است. مراحل الگوسازی ساختاری تفسیری شامل شناخت وضعیت مطلوب، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل وضعیت موجود، کشف و شناسایی مسائل، محیط شناسی، ایده پردازی، برنامه ریزی و ارزیابی و اثرسنجی می باشد. در راستای بکارگیری این الگو در عملکرد مدیران و فرماندهان حاضر پیشنهاد می شود که الگوی حل مسائل پیچیده در دوران دفاع مقدس به عنوان الگوی عملیاتی مدیران در سایر عرصه های اجتماعی مورد استفاده قرار بگیرد.

 

محمدحسین علیپور

دیدگاهتان را بنویسید