ضعف در آموزش بهانه‌ای برای چند سال بهره‌کشی!

اساسا آموزش و توانمندسازی نیروی کار اولویت آخر طرح «استاد-شاگردی» هم نیست زیرا آموزش ظرف چندماه انجام می‌شود و نه چند سال بهره‌کشی!

طرح مسئله استاد-شاگردی در اصلاحیه کمیسیون تلفیق مجلس بر برنامه هفتم توسعه دوباره این مسئله را در عرصه‌ی عمومی مطرح کرد که «دولت و کارفرمایان چرا محتاج چنین موضوعی هستند و این چنین به آن تاکید دارند»؟ در میان نیت‌های عمده مطرح شده، آنچه که خود طرف کارفرمایی و نمایندگان دولت از آن صحبت می‌کند، آماده‌سازی کارگران برای ورود به بازار کار و آموزش است؛ اما واقعا متولی حوزه آماده‌سازی و تربیت نیروی کار در کشور کیست و این طرح در چه شرایطی مطرح شده است؟

تجربه جهانی از آموزش نیروی کار

آموزش مهارت و کار تربیت نیرو در هر بخش از بازار کار، پدیده‌ای طبیعی و جهانی است. از زمان روی کار آمدن دبیرکل جدید و آفریقایی تبار سازمان جهانی کار، بحث آموزش مهارت فنی و حرفه‌ای به ویژه در کشورهای جهان سوم که نیروی کار در آن‌ها تمایل به مهاجرت داشته یا از کار شایسته برخوردار نیست- اهمیت دو چندانی یافته و بیشتر اهتمام این سازمان به این بخش معطوف شده است. از این رو برگزاری کارگاه‌های ادواری مربیان مورد تایید سازمان جهانی کار در کشورهای مختلف عضو این سازمان، امروزه به یکی از برنامه‌های روتین این نهاد بین المللی در حوزه روابط کار بدل شده است.

در ایران نیز البته سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای از دیرباز تاسیس شده و در ابتدای کار؛ نهادی پویا و فعال بوده است. اما استانداردهای جهانی آموزش نیروی کار قبل از ورود به کارگاه در سطحی‌ست که به نظر نمی‌رسد ایران هنوز هم به آن نقطه رسیده باشد.

یکی از دلایلی که مدارک سازمان‌های آموزش فنی در جهان اعتبار بین‌المللی دارد این است که نیروی کار در سطح جهانی بتواند در بین کارگاه‌ها جابه جا شود. بسیاری از کشورهای جهان بدون برخورداری از چنین مدارکی که در حوزه مرتبط شغلی باشد، اقدام به استخدام نمی‌کنند. برخی دیگر از شرکت‌ها خود یک نهاد آموزش فنی و حرفه‌ای و واحد آموزش دارند و طبق پروتکل‌های وزارت‌های کار و اشتغال خودشان، واحدها ملزم به داشتن چنین بخشی هستند.

یک دانشجوی ایرانی رشته اقتصاد در فرانسه می‌گوید: «فرانسه در حوزه فنی و کارگاهی برای تربیت نیرو، مدارک و آکادمی‌های فنی دارد که فرد بین شش ماه تا یک سال (بنا به سختی کار) در آن‌ها کار کرده و آموزش می‌بیند. افراد برای ورود به این آکادمی‌ها علاوه بر کار حتی ممکن است مبلغی نیز بپردازند اما می‌دانند که با داشتن مدرک فنی از آن آکادمی قطعا در بهترین شرکت‌ها و از ابتدا با درجه‌ی فنی و حقوقی مناسب استخدام خواهند شد. برخی از این آکادمی‌ها خود برای مهارت جویان کاریابی می‌کنند.»

وی می‌افزاید: «هرچند بعضی مهارت جویان این مراکز خودشان به چندماه بهره کشی در این مراکز آموزشی که در سطح کارخانجات و کارگاه نیز برگزار می‌شود، اعتراض دارند اما همین نهاد برای نیروی کار مهاجر بسیار اهمیت بیشتری دارد.»

در کانادا نیز مسئولیت تربیت نیروی کار با وزارت کار و استخدام این کشور بوده و این یعنی دولت متولی این حوزه است. در واقع، به جز مشاغل بسیار ساده و گاه مشاغل سیاه (و سایر حوزه‌های اشتغال مثل کار در رستوران‌ها و خدمات شهری و سایر مشاغل ساده که نیاز به مهارت خاصی ندارد)، سایر موقعیت‌های شغلی نیازمند تایید فنیِ همراه با مدرک است و افراد صرفا با «تجربه و شاگردی» نمی‌توانند وارد یک موقعیتِ استخدامی خاص شوند.

عمده دوره‌های آموزش و کارآموزی در کشورهای توسعه یافته بین سه ماه تا حداکثر یکسال است. این درحالی‌ست که در ایران دوره موسوم به استاد و شاگردی بیش دو یا سه سال (برای هر سطحی از شغل و برای هر کارگاهی) عنوان شده است. 

آموزش نیروی کار در ایران

در ایران البته آموزش فنی و حرفه‌ای دچار خلاء فراوان است. جدا از آنکه مشکل پرداخت حقوق و حمایت معیشتی از مربیان سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای باعث گسیل این نیروها به آموزشگاه‌های آزاد شده است، مشکل در زمینه گسترش آموزش کارگاهی به حدی‌ست که با وجود آموزشگاه‌های آزاد بخش خصوصی نیز کفایت آموزش صورت نمی‌گیرد.

درحالی که بسیاری از کارفرمایان کشور یکی از دلایل کمبود نیرو در کارگاه‌های خود به ویژه در شهرک‌های صنعتی را کمبود نیروی کار با مهارت و فقدان نیروی کار نیمه ماهر در برخی استان‌ها عنوان می‌کنند، سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای به عنوان متولی این بخش با طرح استاد-شاگردی عملا مسئولیت را از سر خود باز کرده است.

«سجاد. ش» کارگر خیاط؛ زمانی که می‌خواست وارد این شغل شود، مشکلات زیادی تحمل کرد. وی می‌گوید: «من کارگر بخش بار یک کارخانه تولید لبنیات در تهران بودم و شدت این کار به کمرم آسیب جدی وارد کرد. به این دلیل تصمیم گرفتم وارد حوزه خیاطی شوم، اما نه آموزش‌های رایگان فنی و حرفه‌ای دیدم و نه پول آن را داشتم که در کارگاه‌های مراکز آزاد آموزش فنی در این حوزه شرکت کنم. به همین دلیل چندین ماه یا شاید نزدیک به یک سال شاگردی کردم و واقعا استثمار شدم.»

گران بودن آموزش‌های فنی در آموزشگاه‌های آزاد برای کارگران در کنار عدم پوشش بسیاری از حوزه‌های فنی صنایع کشور در این کارگاه‌ها، در شرایطی است که بهترین مربیان مجرب متعلق به خود سازمان دولتی آموزش فنی و حرفه‌ای کشور است؛ سازمانی که خود در امر آموزش گاهی فورمالیته عمل می‌کند. یکی از این حوزه‌ها، آموزش فنی و حرفه‌ای به سربازان وظیفه است.

«رضا. الف» که در سال ۱۴۰۰ سرباز پلیس راهور در تهران بوده است، در این زمینه می‌گوید: «در زمان ما این دستورالعمل و بخشنامه صادر شد که سربازان باید دو دوره فنی و حرفه‌ای بگذرانند. این دوره‌ها بیش از ۲۰ ساعت (طبق پروتکل بود) اما در مورد یکی از کارگاه‌های آموزشی در حوزه بسته بندی، ما یک دوره یک‌ساعته در یک سالن کنفرانس بدون اجرای عملی واحد (در صورتی که جزء پروتکل آموزشی بود) گذراندیم و استاد صرفا از انواع بسته‌بندی مواد غذایی صحبت کرد و یک کارگاه برق ساختمانی که دو واحد دوساعته آموزش داشتیم.»

او می‌افزاید: «در پایان در حوزه بسته‌بندی از ما آزمونی اخذ نشد. در حوزه کارگاه برق ساختمانی نیز آزمونی تستی آن هم در شرایطی که خود مربی کلید سوالات را به ما داد، برگزار شد و من مدرک هر دو حوزه را گرفتم. اما وقتی به صورت تصادفی و برای کنجکاوی برای چند شرکت در همین دو حوزه با مدرک فنی و حرفه‌ای رزومه فرستادم، مسئول جذب و کارفرما به این مدرک خندیدند و گفتند «بدون سابقه کار به این شغل فکر نکن!»؛ سابقه‌ای که نمی‌دانم باید از کجا و به چه روشی شروع کنم و احتمالا باید مدت‌ها کار رایگان انجام دهم!»

به نظر می‌رسد این میزان ضعف در آموزش فنی و حرفه‌ای کشور خود به بهانه‌ای برای طرح شیوه‌ها و مباحثی مثل استاد-شاگردی شده و راه را برای هرنوع بهره کشی (به نام آموزش) باز کرده است.

متولیان آموزش به وظیفه خود عمل نمی‌کنند

در این زمینه فتح الله بیات (رئیس اتحادیه کارگران قراردادی و پیمانی و دبیر اجرایی خانه کارگر شرق تهران) با اشاره به مشکلات مطرح شده در بحث استاد-شاگردی، به استدلال‌های مدافعان این طرح پرداخته و می‌گوید: «واقعیت این است که بحث استاد شاگردی از دو دهه پیش مطرح است و در ابتدا طرف کارفرمایی در شورای عالی کار آن را مطرح کرد اما وقتی با مخالفت گروه کارگری مواجه شد، از دریچه دیگری که قانون و برنامه باشد، پیشنهاد خود را مطرح کرد.»

به اعتقاد او؛ «بحث استاد-شاگردی ربطی به آن بهانه‌ای که عده‌ای می‌گویند، ندارد. یعنی مسئله اصلا فقدان آموزش نیروی کار نیست»

این فعال کارگری می‌گوید: «طرف کارفرمایی همان زمان می‌گفت که صاحبان سرمایه و کارآفرین نیاز به انگیزه دارند و برای افزایش بهره‌وری تولید و به راه افتادن چرخه کار و افزایش استخدام و جذب نیرو، باید مدتی افراد در چهارچوب استاد-شاگردی فعالیت کنند. لذا اساسا آموزش و توانمندسازی نیروی کار اولویت آخر این طرح هم نیست زیرا آموزش ظرف چندماه نیز انجام می‌شود و نه طی چند سال بهره‌کشی!»

وی می‌افزاید: «سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای موظف است آنچه نیاز صنعت و کارگاه‌ها در اقتصاد کشور است، از نظر نیروی انسانی برای کار آماده‌سازی کند. این وظیفه ماهوی این سازمان در کنار مراکز دانشگاهی علمی-کاربردی است تا نیاز به طرح‌هایی از جنس کارورزی و استاد-شاگردی نباشد. کارفرمایان در حین کار و در حین جذب نیرو می‌توانند از سازمان فنی حرفه‌ای جهت آموزش نیروی خود استفاده کنند و همچنین سازمان فنی حرفه‌ای موظف است با کارگاه‌ها و کارفرمایان در جهت آموزش قبل از ورود نیروی کار و حین جذب و استخدام کارگر آموزش مرتبط ارائه کند.»

دبیر اجرایی خانه کارگر شرق تهران تاکید می‌کند: «دوره‌های تکمیلی مهارتی با هزینه دولت و کارفرما از طریق سازمان استاندارد و سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای باید برای کارگران برگزار شود. ما در آموزش جوار کارگاهی می‌توانیم نسبت به اعلام نیاز کارفرما نیروی ماهر تربیت کنیم و نیازی به سوءاستفاده مزدی و بیمه‌ای از کارآموز و شاگرد نیست.»

وی با بیان اینکه وجود قرارداد موقت کارگران و همچنین حق التدریسی شدن مربیان فنی و معلمان آموزش و پرورش مخالف آموزش درست به نیروی کار است، اضافه می‌کند: «اعتبارات کافی برای تامین نیروی مربی مجرب و همچنین تجهیزات و ابزار آموزشی به سازمان فنی و حرفه‌ای اختصاص داده نمی‌شود و این سازمان در این زمینه نیز در مضیقه قرار دارد. نیروهای باتجربه سازمان بازنشسته شدند و این وضعیت عینا درباره آموزش و پرورش با بازنشست شدن نسل‌های قدیمی رویت می‌شود. بدون وجود این آموزش‌ها کشور از نظر اقتصادی آسیب خواهد خورد و طرح‌های انحرافی مانند استاد و شاگردی، نیروی کار کشور را توانمند نخواهد ساخت.»

 

 رضا اسدآبادی

دیدگاهتان را بنویسید