مردی به وسعت تمام دوران‌­ها

موسی صدر حرکت کم‌نظیری را در لبنان آغاز کرد و توانست به‌سرعت بُعد اجتماعی شیعه را بالا ببرد. البته بیشترین دلیل محبوبیت او مردمی بودنش بود. او در خانه‌ها، مغازه‌ها، مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و مساجد، اسلام را تبلیغ می‌کرد و همواره در تلاش بود تا حس محبت شیعیان را به مردم انتقال دهد. سید موسی صدر، نمونه واقعی و عینی انسانیت، آگاهی، تدین و در یک کلمه «مسلمان واقعی» بود. شاید به همین دلیل، فرد متعصب و خشک‌مغزی مانند قذافی وجود آزاداندیشی، چون موسی صدر را نتوانست تاب بیاورد.

«امام موسی صدر» نامی که نهایتِ شناخت ما از او، محدود به تابلوی خیابان یا کوچه‌های شهر است. مردی که انعکاس صدای او و آثار عملی کارهایش، زمان و مکان را درنوردید و از او شخصیتی بی‌بدیل ساخت که نه تنها در دوران زندگی خویش اثرگذار بود، بلکه نسخه‌ای قابل‌اجرا در تمام طول تاریخ است. شکی نیست که وجود افرادی با منش و سلوک و دیدگاه او، نیاز جامعه امروز ماست؛ بنابراین بر آن شدیم تا تصویر مختصری از این شخصیت بزرگ ارائه کنیم، به این امید که راهگشای نسل جدید در یافتن الگوی مناسب برای زندگی فردی و اجتماعی باشد.‌

 

ای موسی! این بار نیز عصایت را به دریا بزن

سید موسی صدر در سال ۱۳۰۷ شمسی در ایران و در شهر قم متولد شد. نسب خانوادگی او به سید صالح منطقه جبل عامل در جنوب لبنان می‌رسد که از نسل امام موسی کاظم بودند. پدرش، سید صدرالدین صدر از مراجع زمان و مادرش بی‌بی صفیه، دختر حاج‌آقا حسین قمی (از دیگر مراجع شیعیان) بود. او پس از اتمام دبیرستان، تحصیلات حوزوی را در حوزه علمیه قم آغاز کرد. همچنین در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، در رشته اقتصاد به تحصیل پرداخت و فارغ‌التحصیل شد. سپس برای تکمیل تحصیلات حوزوی به نجف رفت و مدتی هم در آنجا مشغول بود. سید موسی صدر پس از ازدواج، در سال ۱۳۳۸ ه. ش با دعوت اهالی شهر صور به لبنان مهاجرت کرد و فعالیت‌های او در لبنان زمینه‌ساز پیشرفت کشور شد. سید موسی صدر در شهریور ۱۳۵۷ شمسی به دعوت معمر قذافی به لیبی رفت، اما در آنجا ناپدید شد و تا الآن از او خبری نیست. از جمله کارهای او در لبنان به این موارد می‌توان اشاره کرد:

ساماندهی وضعیت شیعیان لبنان، تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان، پایان دادن به جنگ داخلی، پایه‌گذاری مقاومت لبنان، گفتگوی ادیان و مذاهب، تأسیس ده‌ها جمعیت خیریه و موسسه که موجب خودکفایی و اشتغال، کاهش بی‌سوادی و رشد فرهنگ عمومی شد؛ از جمله:

– تأسیس «بیت الفتاه» (خانه دختران) به‌منظور آموزش هنرهای دستی به دختران بی‌سرپرست

– تأسیس «آموزشگاه پرستاری» به‌منظور آموزش دختران دیپلمه و معرفی آن‌ها به مراکز بهداشتی و درمانی

– تأسیس موسسه قالیبافی که در آن بیش از ۳۰۰ دختر مشغول یادگیری قالیبافی بودند

– تأسیس مدرسه صنعتی جبل عامل که مسئولیت آن را شهید چمران بر عهده داشت.

– تأسیس جمعیت بِر و احسان

– تأسیس موسسه دارالایتام

– تأسیس موسسه دارالعجزه برای معلولین و درماندگان

– تأسیس مرکز پزشکی «مدینه ­الطب» و…

به خاطر موسی صدر افتخار می­کنیم که شیعه­‌ایم!

بیشترین و سازنده‌ترین فعالیت‌های سید موسی صدر که موجب شهرت وی شد، مربوط به زمانی است که او به لبنان مهاجرت کرد. بر اساس نوشته‌های شهید چمران، وضع شیعیان لبنان در آن زمان بسیار وخیم و ناراحت‌کننده بود، به‌طوری‌که آنان شهروندان درجه سوم (پس از مسیحیان و اهل تسنن) به‌حساب می‌آمدند و در فقیرترین و محروم‌ترین قسمت‌های لبنان زندگی می‌کردند. همین امر موجب شده بود شیعیان نیز احساس حقارت کنند و دلیل بدبختی خود را شیعه بودنشان بدانند. بدین ترتیب موسی صدر حرکت کم‌نظیری را در لبنان آغاز کرد و توانست به‌سرعت بُعد اجتماعی شیعه را بالا ببرد. البته بیشترین دلیل محبوبیت او مردمی بودنش بود. او در خانه‌ها، مغازه‌ها، مدرسه‌ها، دانشگاه‌ها و مساجد، اسلام را تبلیغ می‌کرد و همواره در تلاش بود تا حس محبت شیعیان را به مردم انتقال دهد.

عادل عسیران از بزرگان شیعه جنوب لبنان و سال‌ها رئیس پارلمان و مخالف سرسخت امام موسی صدر بود، اما دختر او که در دانشگاه آمریکایی بیروت تحصیل می‌کرد، از طرفداران موسی صدر بود. یک بار عسیران با دخترش درباره امام موسی صدر مشاجره کرد و به او بد گفت. دخترش چنین پاسخ داد: «پدر! تو چهل سال سیاستمدار شیعه بودی و جز فقر و ذلت چیزی برای شیعه نیاوردی. ما تو دو سال پیش خجالت می‌کشیدیم که بگوییم شیعه‌ایم، ولی امروز به خاطر امام موسی صدر افتخار می‌کنیم که شیعه‌ایم. حالا من وسط دانشگاه روی چهارپایه می‌روم و فریاد می‌زنم که شیعه‌ام و همه من را احترام می‌کنند.»

اندیشه صدر چنین بود که انسان‌ها در سازمان بزرگ اخوت، یکدیگر را معذور می‌دارند؛ به این معنا که لغزش هر انسانی به معنای خارج شدن از دایره همکاری نیست؛ بلکه او نیز همچون دیگران در معرض خطاست و می‌توان او را بخشید و همچنان به او اعتماد داشت

اندیشه صدر چنین بود که انسان‌ها در سازمان بزرگ اخوت، یکدیگر را معذور می‌دارند؛ به این معنا که لغزش هر انسانی به معنای خارج شدن از دایره همکاری نیست؛ بلکه او نیز همچون دیگران در معرض خطاست و می‌توان او را بخشید و همچنان به او اعتماد داشت. امام موسی صدر اعتقاد داشت کمال انسانی جز در جمع و جماعت حاصل نمی‌آید و ادیان الهی همگی رسالتی جز این نداشتند که راه تشکیل چنین جمع و جماعتی را به انسان بنمایانند. رفتار موسی صدر با دارندگان سلایق گوناگون، با دگراندیشان، با منتقدین سیاست‌های ایشان، با مخالفان و حتی با دشمنانش، بر اساس مدارا و مروت، گذشت و چشم‌پوشی در یک سو و اخلاص و محبت و یاری‌رسانی و احترام به شخصیت افراد، در سوی دیگر بود.

شیخ محمدجواد مغنیه (عالم برجسته لبنان) مخالف سرسخت امام موسی صدر بود. او نقل می‌کند، در نشستی با حضور رئیس‌جمهور، نخست‌وزیر، رئیس مجلس و برخی از روسا و رهبران فرقه‌ها و مذاهب مختلف، تریبون را در دست گرفته و با صراحت تمام از حضور موسی صدر در لبنان ابراز تأسف کردم و گفتم: «اگر می‌خواهید لبنان، آرامش و آسایش و امنیت و صلح را به خود ببیند، ناگزیر از اخراج موسی صدر از خاک لبنان هستید». هنگامی‌که نوبت به موسی صدر رسید، گفت: «اگر می‌خواهید عزت و کرامت را در این کشور احیا کنید و دانش‌دوستی و تکریم بزرگان و فرهیختگان را به ملت بیاموزید، باید تصویر علامه شیخ محمدجواد مغنیه را در قاب طلا بگیرید و در هر کوی و برزن نصب نمایید. ما همگی مرهون شیخ جواد مغنیه هستیم». بزرگی، سعه‌صدر، گذشت و تواضع موسی صدر، من را در آن مجلس آب کرد و تمام وجودم را شرمندگی و خجالت فراگرفت. بدون هیچ تأخیر و بی‌اختیار، تریبون را در دست گرفته و گفتم: «من در برابر این کوه عظمت و صبر، و اسوه تواضع و فروتنی سر کرنش فرود می‌آورم و در حضور شما بزرگان و شخصیت‌های سیاسی، علمی و مذهبی با او بیعت می‌کنم.»

 

دین حقیقی پیروانش را منزوی نمی‌کند!

موسی صدر اعتقاد داشت دین به مفهوم حقیقی آن، پیروانش را منزوی نمی‌کند؛ بلکه آنان را به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی فرامی‌خواند و تقرب به خدا در منطق دین از راه خدمت به خلق میسر است

موسی صدر اعتقاد داشت دین به مفهوم حقیقی آن، پیروانش را منزوی نمی‌کند؛ بلکه آنان را به فعالیت‌های اجتماعی و خدمات عمومی فرامی‌خواند و تقرب به خدا در منطق دین از راه خدمت به خلق میسر است؛ همان‌طور که حافظ فرمود:

عبادت به‌جز خدمت خلق نیست / به تسبیح و سجاده و دلق نیست

او معتقد بود اختلاف در جزئیات شعار و احکام اسلامی عامل تفرقه است و با یکپارچه‌سازی احکام دینی، باور، اعتماد کامل و محبت صادقانه بین مسلمانان جاری می‌شود. موفقیت او در پایان بخشیدن به جدال‌های سیاسی احزاب و گروه‌های گوناگون در لبنان و حل اختلافات رهبران سیاسی جهان عرب و اسلام با یکدیگر، نمایانگر وجوه دیگری از اعتقاد او به کرامت انسانی و سلوک مبتنی بر احترام به‌طرف مقابل بود. به اعتقاد او تا زمانی که مردم یک کشور در کنار یکدیگر بوده و وحدت آمال و اعمال داشته باشند از بین نخواهند رفت و خطر تفرقه زمانی بروز می‌کند که تحقیر دیگری و عدم احترام به یکدیگر و نفی رسمیت طرف مقابل، امری رایج شده باشد.

در نظر صدر، دو مبنای «همراهی در آرمان و آلام یکدیگر» و «احترام به دیگران»، تعلق و تعهد خاطر به وطن و هویت ملی را تقویت می‌کند و زمینه برقراری روابطی مبتنی بر اعتماد را میان هم‌وطنان فراهم می‌نماید. موسی صدر معتقد بود وطن بی‌احساس درد و رنج و محبت به دیگران شکل نخواهد گرفت؛ چراکه وطن مشارکت حقیقی در دردها و آرمان‌های یکدیگر است و پیش از جغرافیا و تاریخ، جایی در قلوب و ضمایر ملتی با احساس و عمل مشترک است. در نگرش او زمانی وطن شکل کاملی به خود می‌گیرد که ملت با وحدت، اختلاف را در کوره‌ای ذوب کرده و منسجم و یگانه شوند.

اعتماد، مهم‌ترین امکان اجتماعی حضور بیست ساله امام موسی صدر در کشور متکثر لبنان بود و نقش مؤثری در بازسازی روابط بین طایفه شیعه و تقویت ارتباطات اجتماعی این جامعه با دیگر فرقه‌ها ایفا کرد. امام موسی صدر تکثر مذهبی را عیب نمی‌دانست و معتقد بود جامعه، گلستانی است پر از گل‌های متنوع! او معتقد بود حیات دینی به تنوع وابسته است و اگر بتوانیم این اندیشه‌ها و رنگ‌ها و تجارت متفاوت را کنار هم جمع آوریم و از آن برای تعاون و همکاری بهره ببریم، همان توجه به اصل احترام متقابل است. به عبارتی؛ وجود فرقه‌های مختلف، نقطه آغاز همکاری و دریچه‌های تمدن به روی دستاوردهای میلیاردها انسان در این عصر است. به اعتقاد او وحدت مذاهب مختلف مبتنی بر نزدیک شدن آنان به یکدیگر است.

رئیس‌جمهور لبنان هرسال در ماه مبارک رمضان، شخصیت‌های برجسته مذهبی را به ضیافت افطار دعوت می‌کرد. امام موسی صدر نیز به‌عنوان رئیس مجلس شیعیان به میهمانی می‌رفت. اهل سنت، موقع غروب آفتاب افطار می‌کردند و شیعیان چند دقیقه پس از غروب، و این اختلاف ممکن بود آرامش میهمانی را بر هم بزند. هنگامی‌که آفتاب غروب کرد، امام موسی یک استکان چای برداشت، همه با تعجب به او خیره شدند. امام استکان را در یک دست گرفت و دست دیگرش را بالا برد و شروع به دعا خواندن کرد. دعا خواند و حاضرین آمین گفتند. این کار را آن‌قدر ادامه داد تا وقت افطار شیعیان شد. آنگاه لبخندی زد، دعای افطار را خواند و استکان چای را سر کشید.

گفتگو در نظر موسی صدر بسیار اهمیت داشت. او گفتگو را اساس تقریب و همبستگی مذاهب می‌دانست؛ تعامل و گفتگویی که نه تنها به معنای نادیده گرفتن اصول دین نیست؛ بلکه عین وفاداری به متن دین است

 

گفتگو اساس همه‌چیز است…

گفتگو در نظر موسی صدر بسیار اهمیت داشت. او گفتگو را اساس تقریب و همبستگی مذاهب می‌دانست؛ تعامل و گفتگویی که نه تنها به معنای نادیده گرفتن اصول دین نیست؛ بلکه عین وفاداری به متن دین است. او علاوه بر اینکه آگاه و دلسوز اسلام بود، با فضای بین‌الملل هم آشنایی کامل داشت، به‌نحوی‌که به‌محض ورود به عرصه فعالیت سیاسی و اجتماعی و دینی در فضای بین‌المللی، آوازه‌اش در همه‌جا پیچید. او توانست ارتباطات بین‌المللی را حتی فراتر از جهان اسلام در پی بگیرد و با گفت‌وگو و برقراری روابط انسانی و دینی با جوامع مختلف، حرکت‌های بسیار کارآمد و مثبتی داشت.

موسی صدر در ارتباط با ادیان دیگر، بسیار آزاد فکر می­کرد و دوستان بسیاری در میان مسیحیان و کشیشان داشت. او در اقدامی اعجاب­انگیز، برای خواندن خطبه موعظه آغاز روزه، در کلیسای کبوشیین بیروت حضور یافت و موعظه خود را این گونه آغاز کرد: «خدایا تو را سپاس می­گوییم. پروردگارا!‌ ای خدای ابراهیم و اسماعیل، خدای موسی و عیسی و محمد، خدای مستضعفان و همه آفریدگان… تو ما را خوانده­ای تا در کنار یکدیگر در خدمت به خلق گام برداریم… به سوی درگاهت روی آورده­ایم و در محراب تو نماز گزارده­ایم. برای انسان گرد آمده­ایم، انسانی که ادیان برای او آمده­اند. ادیانی که یکی بوده­اند…». موسی صدر می­خواست بزرگان مسیحیت را برای ایراد خطبه­‌های نماز جمعه دعوت کند، اما به دلیل آغاز جنگ داخلی در لبنان این هدف تحقق نیافت.

او معتقد بود باید با مردم بود و از پایین کار را شروع کرد و با بالا کشیدن مردم و با پشتوانه آنان، سران را به وحدت با یکدیگر و به خیر و صلاح مردم سوق داد و حتی وادار ساخت. بدین منظور به کشورهای گوناگون از شمال اروپا گرفته تا جنوب آفریقا، از شرق تا غرب، خاورمیانه و خاور دور سفر کرد و به آشنایی دقیق با اقوام و ملل گوناگون روی آورد. توفیق او در جامعه لبنان زمانی محقق شد که مقاومت یکسره و متحد مردم لبنان اعم از طوایف هفده­گانه مسیحی و سنی و مسلمان را پشت سر خود داشت و امام محرومان و وجدان لبنان لقب گرفت. حتی زمانی که سازمان نظامی «امل» (امید) را مرکب از جوانان مؤمن شیعه تشکیل داد، هدف آن را حفظ وحدت و یکپارچگی لبنان، دفاع از محرومان و دفاع در برابر تجاوز اسرائیل اعلام کرد. تردیدی وجود ندارد که اگر امام موسی صدر امروز حضور داشت، همین اصول را مبنای وحدت نظر و عمل و انسجام کشورهای اسلامی و نیز دول و ملل منطقه قرار می‌داد و از تمام توان و ظرفیت‌های خدادادی خود در این راه بهره می‌گرفت. جرج جرداق مسیحی می‌گوید: اگر روحانیون مسلمان، اسلام را همچون امام موسی صدر تبلیغ می‌کردند، اثری از مسیحیت و دیگر ادیان باقی نمی‌ماند.

تردیدی وجود ندارد که اگر امام موسی صدر امروز حضور داشت، همین اصول را مبنای وحدت نظر و عمل و انسجام کشورهای اسلامی و نیز دول و ملل منطقه قرار می‌داد و از تمام توان و ظرفیت‌های خدادادی خود در این راه بهره می‌گرفت. جرج جرداق مسیحی می‌گوید: اگر روحانیون مسلمان، اسلام را همچون امام موسی صدر تبلیغ می‌کردند، اثری از مسیحیت و دیگر ادیان باقی نمی‌ماند

هنگامی‌که کلیسای مارمارون (در یکی از مناطق مسیحی­ نشین) به آتش کشیده شد، فضای بسیار مسمومی ایجاد شد و منطقه را متشنج کرد؛ زیرا بر روی تخته‌سیاه مدرسه کلیسا عبارت «لا اله الا الله» نوشته‌شده بود. امام موسی صدر به‌سرعت وارد عمل شد. در محلی که قرار بود مسجد ساخته شود حضور یافت و در میان جمعیت فراوان مسلمانان گفت: پولی که امروز جمع می‌شود، برای ساختن این مسجد و کلیسای مارمارون صرف خواهد شد. این کار هوشمندانه او مرهمی بود بر زخم مسیحیان، و به‌سرعت آرامش را به منطقه بازگرداند.

ماجرای معروف بستنی‌فروش مسیحی و موسی صدر را همه می‌دانند، اما بازگو کردنش خالی از لطف نیست. یک بستنی‌فروش مسیحی در شهر صور به امام مراجعه کرد و از خرید نکردن مسلمانان شکایت داشت. گویا یک بستنی‌فروش مسلمان این‌گونه تبلیغ کرده بود که شرعاً نمی‌توان از بستنی‌های این مسیحی خورد، چون اهل کتاب پاک نیستند. همان روز پس از اقامه نماز ظهر، امام صدر گفت می‌خواهیم جایی برویم. جمعی با او همراه شدند و به بستنی‌فروشی رفتند. امام گفت آمده‌ایم در اینجا بستنی بخوریم. ابتدا موسی صدر و سپس همراهانش، از بستنی‌های آن مغازه خوردند و مردمی که شاهد این ماجرا بودند نیز بستنی خریدند و خوردند، طوری که بستنی‌ها تمام شد و پس‌ازآن همه مردم شهر که اکثریت مسلمان بودند از آن بستنی‌فروش خرید کردند و کاسبی‌اش رونق یافت.

سید موسی صدر، نمونه واقعی و عینی انسانیت، آگاهی، تدین و در یک کلمه «مسلمان واقعی» بود. شاید به همین دلیل، فرد متعصب و خشک‌مغزی مانند قذافی که می‌خواست با بیرون کردن مسیحیان از لبنان، آنجا را به کشوری سراسر مسلمان تبدیل کند، نتوانست وجود آزاداندیشی، چون موسی صدر را تاب بیاورد و سعی کرد او را از میان بردارد؛ اما نمی‌دانست صدای افکار و اعمال موسی صدر چنان پرطنین است که هرگز خاموش نخواهد شد و تا آخرین روز حیات بشر، هر شخصیت حق‌طلبی را به سمت خود جذب خواهد کرد.

دیدگاهتان را بنویسید