جنگ سیاسی در خانه؛ آیا آمریکا می‌تواند از انتقال مسالمت آمیز قدرت محافظت کند؟

در طول تاریخ تعدادی از روسای جمهور آمریکا از شرکت در مراسم تحلیف جانشینان شان خود خودداری کرده اند. جان آدامز، جان کوئینسی آدامز و اندرو جانسون همگی از حضور در مراسم تحلیف جانشینان شان خودداری کردند عمدتا به این دلیل که این روسای جمهور یک دوره‌ای شخصا از مردانی که آنان را شکست دادند بیزار بودند. با این وجود، تا زمان ترامپ هیچ رئیس‌جمهوری در تاریخ ایالات متحده تلاشی برای جلوگیری از انتقال قدرت پس از شمارش آرای انتخابات انجام نداده بود.

تیموتی نفتالی، استاد دانشگاه نیویورک و مورخ ریاست جمهوری امریکا است. این مورخ کانادایی – امریکایی چهار کتاب نوشته که دو کتاب اش درباره بحران موشکی کوبا و نیکیتا خروشچف بودند. او به عنوان مورخ دوره‌های ریاست جمهوری امریکا در برنامه‌های شبکه خبری “سی ان ان” به طور منظم شرکت می‌کند. حوزه مورد تمرکز نفتالی تاریخ مبارزه با تروریسم و جنگ سرد بود. او پیش از مدیریت کتابخانه و موزه فدرال ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، دانشیار دانشگاه ویرجینیا بود. نفتالی به عنوان مشاور کمیسیون ۱۱ سپتامبر خدمت کرد کمیسیونی که به او مأموریت داد تا تاریخ طبقه بندی نشده سیاست ضد تروریسم آمریکا را بنویسد. نتیجه پژوهش‌های او در سال ۲۰۰۵ میلادی به صورت کتابی تحت عنوان “نقطه کور: تاریخ مخفی ضد تروریسم امریکا” منتشر شد که با استقبال زیادی همراه شد. او از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ میلادی کتابخانه و موزه ریاست جمهوری ریچارد نیکسون را مدیریت کرد. بزرگترین وظیفه او در کتابخانه ارائه تصویری عینی‌تر و بیطرفانه‌تر از رسوایی واترگیت بود کاری که در مارس ۲۰۱۱ میلادی تکمیل شد زمانی که گالری جدید واترگیت کتابخانه افتتاح شد و با پوشش خبری گسترده‌ای مواجه شد.

سیاست امریکا مدت هاست که به بیرحمی شهرت داشته، اما تاکنون هیچ گاه درگیر توطئه‌ای از سوی کاخ سفید برای لغو نتایج انتخابات ریاست جمهوری نبوده است. همان طور که دو کیفرخواست اخیر علیه ترامپ رئیس جمهور پیشین امریکا نشان می‌دهد، پس از شکست وی در انتخابات سال ۲۰۲۰ میلادی اتفاق کیفی متفاوتی رخ داد. ترامپ اکنون با چهار کیفرخواست جنایی شامل ۹۱ اتهام جنایی در چهار حوزه قضایی مواجه است، اما این دو کیفرخواست اخیر هستند که به تلاش‌های او برای سرقت نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ و در نتیجه حمله به قلب دموکراسی آمریکایی می‌پردازند.

هیئت منصفه فدرال در تاریخ اول آگوست ترامپ را به چهار اتهام از توطئه برای فریب دادن ایالات متحده و توطئه برای ایجاد مانع در روند رسیدگی رسمی متهم کرد. این کیفرخواست ۵۴ صفحه‌ای ذکر می‌کند که چگونه ترامپ و همدستان ادعایی او تلاش کردند تا نتایج انتخابات را در ماه‌های منتهی به حمله ۶ ژانویه ۲۰۲۱ میلادی به ساختمان کنگره آمریکا لغو کنند. بخشی از توطئه مستند شده در کیفرخواست شامل کارزار فشار بر مقامات انتخابات ایالتی برای تغییر نتایج در ایالت‌های شان بود.

تلاش‌های ترامپ برای تغییر نتیجه انتخابات در جورجیا اکنون مبنای کیفرخواست جدیدی از هیئت منصفه بزرگ در آتلانتا است جایی که ترامپ با ۱۳ اتهام جنایی مواجه است. این کیفرخواست گسترده هم چنین ۱۸ متهم دیگر از جمله “رودی جولیانی” شهردار سابق نیویورک که به تیم حقوقی ترامپ پیوست و “مارک مدوز” نماینده سابق جمهوری خواه کنگره که به عنوان رئیس دفتر ترامپ در کاخ سفید خدمت می‌کرد را شامل می‌شود.

تاریخ جهان مملو از نمونه‌هایی از حاکمانی است که با از دست دادن فرمانروایی مردم حاضر به واگذاری قدرت نشدند. با این وجود، بسیاری از آمریکایی‌ها و تحسین کنندگان خارجی ایالات متحده تصور می‌کردند که این کشور به نحوی از مواجهه با این مشکل مصون است. این باور از ایمان دیرینه به “استثناگرایی آمریکایی” سرچشمه می‌گرفت این ایده که نظام سیاسی ایالات متحده و ارزش‌های آمریکایی منحصر بفرد هستند و الگویی برای سایر کشور‌ها می‌باشند. این دیدگاه، اما پس از شکست ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ میلادی برهم خورد. ترامپ در آن زمان هنجار دموکراتیک انتقال مسالمت آمیز قدرت را در معرض آزمون قرار داد. اکنون این کیفرخواست‌ها و محاکمه‌هایی که احتمالا در پی آن برگزار خواهند شد مسئولیت پذیری رئیس جمهور به شکلی که پیش‌تر سابقه نداشته را در محک آزمون قرار خواهند داد.

انتخابات ۲۰۲۰ اولین دوره گذار پرمخاطره ریاست جمهوری در ایالات متحده نبود. در مارس ۱۸۶۱ میلادی در حالی که هفت ایالت پیش‌تر جدا شده بودند دولت مستعفی “جیمز بیوکنن” رئیس جمهور وقت به ارتش ایالات متحده دستور داد تا در پایتخت کشور گشت زنی کنند تا از کشته شدن “آبراهام لینکلن” رئیس جمهور منتخب آن زمان توسط جدایی طلبان جلوگیری شود.

شاید بحث برانگیزترین انتقال قدرت در امریکا ۱۵ سال پس از آن رخ داد و این بار محصول صلح ناآرام پس از جنگ داخلی امریکا بود. در انتخابات ۱۸۷۶ میلادی “ساموئل جی تیلدن” دموکرات در برابر “رادرفورد بیرچارد هِیز” جمهوری خواه قرار گرفت. دموکرات‌ها و جمهوری خواهان هر دو در شمارش آرا دخالت کردند. نخبگان دموکرات در فلوریدا، لوئیزیانا و کارولینای جنوبی از حربه ارعاب استفاده کردند تا از رای دادن رای دهندگان سیاهپوست که تازه حق رای را کسب کرده بودند جلوگیری کنند. در پاسخ به تلاش‌های برتری طلبان سفید پوست در آن ایالت‌ها که همگی هنوز تحت اشغال ارتش ایالات متحده بودند مقام‌های جمهوری خواه آرای قانونی دموکرات‌ها را کنار گذاشتند. در بحبوحه این آشفتگی چهار ایالت فهرست‌های رقیب از انتخاب کنندگان را به کنگره ایالات متحده فرستادند. کنگره در حالی که فلج شده بود قانون کمیسیون انتخابات سال ۱۸۷۷ را تصویب کرد کمیسیونی که هدف آن حل و فصل اختلافات بود. پیروز واقعی انتخابات تا چند روز قبل از مراسم تحلیف مورد مناقشه باقی ماند.

پس از تقریبا ۱۲۵ سال انتقال نسبتا آرام قدرت انتخابات سال ۲۰۰۰ میلادی رخ داد که به دلیل شمارش آرا در فلوریدا هفته‌ها در حالت تعلیق باقی ماند. این تعلیق تا یک ماه پیش از ادای سوگند “جورج دابلیو بوش” رئیس جمهور ادامه داشت. اگرچه تصمیم دادگاه عالی برای مداخله به منظور جلوگیری از ادامه بازشماری در فلوریدا با استدلال محدود و انتقادات گسترده‌ای همراه بود، اما بازنده انتخابات یعنی ال گور از حزب دموکرات که آرای مردمی در سطح ملی را کسب کرده بود نتیجه انتخابات را پذیرفت و حامیان اش بدون بروز هیچ گونه حادثه‌ای از تصمیم او پیروی کردند.

تعدادی از روسای جمهور آمریکا از شرکت در مراسم تحلیف جانشینان خود خودداری ورزیده اند. جان آدامز، جان کوئینسی آدامز و اندرو جانسون همگی از حضور خودداری کردند عمدتا به این دلیل که این روسای جمهور یک دوره‌ای شخصا از مردانی که آنان را شکست دادند بیزار بودند. با این وجود، تا زمان ترامپ هیچ رئیس جمهوری در تاریخ ایالات متحده تلاشی برای جلوگیری از انتقال قدرت پس از شمارش آرا انجام نداده بود.

برای بسیاری چنین تاریخی باعث می‌شد تا ایالات متحده متمایز از سایر کشور‌ها به نظر برسد. ایالات متحده اولین کشوری بود که در دوران مدرن دارای یک رئیس دولت منتخب بود اگرچه این رئیس دولت باید توسط هیئتی از انتخاب کنندگان هر ایالت انتخاب می‌شد و نه از طریق رای مستقیم مردم.

“ما شواهدی در اختیار نداریم”

کیفرخواست مربوط به انتخابات که توسط وزارت دادگستری ایالات متحده در اوایل ماه اگوست ارائه شد اقدامی بی سابقه بود. این اولین باری است که دولت فدرال یک رئیس جمهور سابق را به خاطر اعمالی که در زمان ریاست جمهوری انجام داده متهم می‌کند. با این وجود، اهمیت واقعی پرونده و کیفرخواست تازه در جورجیا در ماهیت جنایی آن نهفته است. اتهامات علیه ترامپ نه تنها در مورد مرز بین ظالم سیاسی و جنایتکار در یک دموکراسی بلکه در مورد توانایی دستگاه قضایی در برابر قدرت بسیار زیاد مقام ریاست جمهوری پرسش‌هایی را ایجاد می‌کند.

کیفرخواست فدرال داستان تصویری بزرگ از رویکرد چند جانبه تیم ترامپ برای براندازی نتایج انتخابات را بیان می‌کند. تنها چند روز پس از انتخابات تیم کارزار ترامپ به رئیس جمهور وقت توضیح داد که اگر آریزونا، جورجیا یا ویسکانسین که آرای آن مناطق هنوز تایید نشده بود را از دست بدهد در انتخابات متحمل شکست خواهد شد. یک هفته بعد در تاریخ ۱۳ نوامبر وکلای ترامپ در دادگاه پذیرفتند که او آرای مردمی را در آریزونا از دست داده است. اعضای ستاد انتخاباتی ترامپ فهمیدند که رئیس جمهور دوباره انتخاب نشده است، اما ترامپ به جای پذیرش حقیقت سخت باخت اش در انتخابات تبانی با جولیانی و افرادی دیگر را برای مقابله آغاز کرد.

اولین نقطه حمله آریزونا بود جایی که گفته می‌شود ترامپ و جولیانی با “راسل باورز” رئیس جمهوری خواه مجلس نمایندگان آریزونا تماس گرفتند تا اصرار کنند که دولت آریزونا تصمیم خود را مبنی بر این که بایدن پیروز شده است با ادعای بروز تقلب لغو کند. وقتی باورز متعاقبا از جولیانی خواست تا شواهد خود مبنی بر بروز تقلب را در اختیار وی قرار دهد جولیانی پاسخ داد:”ما شواهدی نداریم، اما تئوری‌های زیادی داریم”.

دادستان‌ها می‌گویند زمانی که آریزونا تلاش کرد در را به روی آن‌ها ببندد توطئه گران بر میشیگان، پنسیلوانیا و جورجیا متمرکز شدند و ترامپ به طور خصوصی برخی از قانونگذاران اصلی جمهوری خواه در آن ایالت‌ها را تحت فشار قرار داد و در عین حال به طور علنی وجود تقلب در انتخابات را تایید کرد ادعایی که او نیز مانند جولیانی می‌دانست حقیقت ندارد.

ترامپ در جورجیا صرفا مقام‌های دولتی را تحت فشار قرار نداد. او حداقل یکی از آنان را تهدید کرد و مشابه ماجرای نیکسون صدایش ضبط شده بود. ترامپ در تاریخ ۸ دسامبر ۲۰۲۰ میلادی با “کریس کار” دادستان کل جورجیا تماس گرفت تا او را وادار به امضای دادخواستی مبنی بر بروز تقلب در چندین ایالت با هدف لغو نتیجه انتخابات از طریق دادگاه عالی ایالات متحده کند. کار با توضیح اینکه هیچ مدرک قانونی‌ای دال بر بروز تقلب در شمارش آرای جورجیا وجود ندارد درخواست ترامپ را رد کرد. ترامپ در تاریخ ۲ ژانویه با “برد رافنسپرگر” وزیر داخلی ایالت جورجیا تماس گرفت و او او خواست تا آرای جورجیا را تغییر دهد. او نیز از پذیرش درخواست ترامپ خودداری ورزید. ترامپ رافنسپرگر را تهدید کرد و گفت که او با گزارش نکردن تقلب انتخاباتی قانون را نقض می‌کند. ترامپ گفت:”شما نمی‌توانید اجازه دهید این اتفاق بیفتد. این یک خطر بزرگ برای شما و وکیل تان خواهد بود”.

ضبط این تماس مبنایی به منظور متهم کردن ترامپ برای طرح درخواست غیر قانونی شده است. با شکست تلاش برای تهدید مقام‌های دولتی توطئه ترامپ و یاران اش در جبهه جدیدی صورت گرفت. ترامپ و نزدیک‌ترین متحدان اش در اوایل دسامبر رویکردی را ارائه کردند که نشان دهنده درک مبهم از چگونگی پیروزی هیز در انتخابات رقابتی سال ۱۸۷۶ میلادی بود.

ترامپ و جولیانی متحدانی را در کنگره پیدا کردند از جمله سناتور‌های جمهوری خواه “تد کروز” و “تامی توبرویل” تا جنجالی ساختگی در مورد زیر سوال بردن مشروعیت انتخاب کنندگان بایدن در هفت ایالت آریزونا، جورجیا، میشیگان، نوادا، نیومکزیکو، پنسیلوانیا و ویسکانسین ترویج کنند. هدف نهایی ترامپ تیم او و متحدان جمهوری خواه آنان در کنگره ایجاد شرایطی بود که در آن کنگره نتواند تصمیم بگیرد که کدام لیست انتخاب کنندگان معتبر هستند. این بحران منجر به توقف کنگره در صدور گواهینامه انتخابات در ۶ ژانویه می‌شد مشابه آنچه پس از انتخابات ۱۸۷۶ اتفاق افتاد. سپس کنگره می‌توانست یک کمیسیون انتخاباتی برای یافتن راهی به منظور خروج از آشفتگی که به نوعی منجر به ماندن ترامپ در قدرت می‌شد تشکیل دهد. با این وجود، تفاوت این بود که در سال ۱۸۷۶ میلادی یک بن بست واقعی وجود داشت.

مشاوران ارشد ستاد انتخاباتی ترامپ از حمایت از این طرح خودداری ورزیدند. یکی از مدیران آن ستاد که نخواسته تا نام اش فاش شده این طرح را یک “برنامه دیوانه وار” خواند و یکی از مشاوران ارشد ناشناس دیگر آن را “تایید آراء غیر قانونی” توصیف کرده بود. ترامپ به دلیل عدم دریافت حمایت از جانب متخصصان کارزارش به توطئه گران خارجی برای تحقق برنامه اش تکیه کرد.

برای آن که طرح انتخاباتی عمل کند این توطئه هنوز برای اثبات اتهامات ترامپ درباره تقلب در انتخابات نیاز به کسب مشروعیت داشت. از آنجایی که هیچ دادگاهی در ایالات متحده تایید نمی‌کرد که تقلب صورت گرفته توطئه گران به دنبال منبع دیگری برای کسب مشروعیت بودند. پس از این که فهرست رای دهندگان قلابی آرای جعلی خود را در ۱۴ دسامبر به صندوق انداختند ترامپ تلاش کرد تا وزارت دادگستری را با خود همراه کند تا تایید کند که تقلب در رقابت‌های ریاست جمهوری در این هفت ایالت رخ داده است. با این وجود، مقام‌های ارشد وزرت دادگستری حاضر به امضای خواست او مبنی بر وقوع تقلب در انتخابات نشدند.

ترامپ به طور مکرر از “جفری روزن” دادستان کل ایالات متحده درخواست کرده که صرفا فقط بگوید که انتخابات “فاسد” بوده و بقیه کار را به ترامپ و نمایندگان جمهوری خواه کنگره بسپارد. زمانی که روزن و معاون اش تسلیم نشدند ترامپ هر دو نفر را به اخراج تهدید کرد. ترامپ به تیم خود در کاخ سفید گفت که روزن جایگزین خواهد شد. اگر همه چیز طبق خواست ترامپ پیش می‌رفت روزن احتمالا اخراج می‌شد و تصمیم مورد امضا قرار می‌گرفت.

با این وجود، وزارت دادگستری به ترامپ هشدار داد که در صورت اخراج روزن او با استعفای دسته جمعی در وزارت دادگستری مواجه خواهد شد. ترامپ در مواجهه با شورش در وزارت دادگستری بر پنس تمرکز کرد. ایده مطرح شده در مورد پنس این بود که اصطلاحا بایدن را از هفت ایالت بیرون کند و انتخاب کنندگان جعلی را بپذیرد یا حداقل موضوع را به ایالت‌ها بازگرداند. در کیفرخواست مطرح شده علیه ترامپ آمده که در پایان دسامبر او به دروغ به پنس که در دیدار با روزن شرکت نداشته گفته بود که وزارت دادگستری در حال “پیدا کردن تخلفات بزرگ” است. تلاش ترامپ برای همراه کردن پنس نیز با شکست مواجه شد. با امتناع پنس از تبعیت نظر او ترامپ از کارزار انتخاباتی اش در شب ۵ ژانویه بیانیه‌ای علنی صادر کرد که برای ارعاب پنس طراحی شده بود: “من و معاون رئیس جمهور کاملا موافق هستیم که معاون رئیس جمهور قدرت عمل دارد”.

در صبح روز ۶ ژانویه ترامپ همچنان امیدوار بود که مخالفت پنس با ارتکاب تقلب تحت فشار شخص رئیس جمهور از بین برود. با این وجود، زمانی که نمایندگان رئیس جمهور سعی کردند برگه‌های انتخاباتی جعلی را به پنس تحویل دهند تیم معاون رئیس جمهور از پذیرش آن خودداری ورزید. ترامپ پس از سخنرانی در نزدیکی کاخ سفید دوباره با پنس تماس گرفت و سعی کرد او را وادار کند نظرش را تغییر دهد. شاهدان می‌گویند ترامپ در آن تماس پنس را ترسو خطاب کرد و به او گفت که به اندازه کافی سرسخت نیست. او صبح همان روز به جمعیت هواداران اش گفت: “اگر مایک پنس کار درست را انجام دهد ما در انتخابات پیروز خواهیم شد”.

بعد از ظهر همان روز با ورود آشوبگران به ساختمان کنگره ترامپ در توئیتی نوشت: “مایک پنس شهامت انجام کاری را که باید برای حفاظت از کشور و قانون اساسی ما انجام می‌داد نداشت”. علیرغم کشته شدن هفت نفر و مجروح شدن افراد زیادی به همراه آسیب وارد شدن به ساختمان کنگره ترامپ و جولیانی به تلاش‌های خود برای جلوگیری از شمارش آرا تا پایان آن روز ادامه دادند. آنان که از پنس ناامید شده بودند سعی کردند سناتور‌های جمهوری خواه را دوست ترامپ بخوانند. تماس‌های آنان، اما از سوی سناتور‌ها پاسخ داده نشد و توطئه از بین رفت.

این بار متفاوت است

آن چه ترامپ و همدستان اش انجام دادند چیزی کمتر از نوعی جنگ سیاسی نبود که به طور سنتی با عملیات‌های مخفی همراه بود. از زمان جنگ جهانی دوم روسای جمهور آمریکا برای دستکاری در برخی رقابت‌های دموکراتیک در خارج از کشور بر این تاکتیک‌ها تکیه کرده بودند مانند کاری که “هری ترومن” در ایتالیا در سال ۱۹۴۸ و “جان اف کندی” و لیندون جانسون پیش از انتخابات ۱۹۶۴ میلادی در گویان بریتانیا و شیلی انجام دادند.

با این وجود، با اقدام ترامپ این اولین باری بود که یک رئیس جمهور ایالات متحده تلاش کرد تا یک انتخابات را در داخل کشور لغو کند. ترامپ در تلاش برای دستکاری در نتیجه انتخابات ۲۰۲۰ بسیار فراتر از ریچارد نیکسون که تا آن زمان پارانوئیدترین رئیس جمهور امریکا محسوب می‌شد عمل کرد. نیکسون و متحدان اش تلاش کرده بودند تا آن چه را که به عنوان یک انتخابات دزدیده شده در سال ۱۹۶۰ تلقی می‌کردند معکوس کنند و اثبات کنند که کارزار کندی درگیر تقلب بوده است.

“دیوید گرینبرگ” مورخ می‌گوید متحدان نیکسون نتایج را در ۱۱ ایالت زیر سوال بردند. “کمیته بازشماری” نیکسون منطقه کوک در شیکاگو پایگاه “ریچارد دیلی” شهردار دموکرات که تصور می‌شد ۲۷ رای الکترال ایالت را به کندی داده هدف قرار داده بود. با این وجود، پس از بازشماری آرا در شیکاگو هیچ گونه شواهدی مبنی بر بروز تقلب مشاهده نشد اگرچه ۹۴۳ رای اضافی برای نیکسون به دست آورد. با این وجود، این آرا برای غلبه بر برتری کندی با ۴۵۰۰ رای کافی نبود. متحدان نیکسون که تمایلی به تسلیم شدن نداشتند سپس از هیئت انتخاباتی ایلینوی که تحت تسلط جمهوری خواهان بود درخواست کردند تا فهرست رقیب رای دهندگان طرفدار نیکسون را بپذیرد. هنگامی که هیئت مدیره از تایید صلاحیت آن انتخاب کنندگان خودداری کرد تلاش متوقف شد. در آن زمان نیکسون و مشاوران نزدیک اش ایده ایجاد یک فهرست موازی از انتخاب کنندگان دروغین از ایلینوی را رد کرده و در دستور کار قرار ندادند.

طرح‌های پیاپی ترامپ برای ماندن در قدرت با شکست مواجه شد نه بدان خاطر که رئیس جمهور نظرش را تغییر دهد بلکه بدان خاطر که مقام‌های فدرال و رهبران ایالتی خارج از توطئه او و یاران اش این اقدامات را متوقف کردند.

به طرز غم انگیزی تنها چیزی که آنان نتوانستند جلوی آن را بگیرند خشونت ۶ ژانویه بود. در آینده زمانی که مورخان رویداد‌های خارق العاده ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ را مرور خواهند کرد به روحیه قانونگذاران جمهوری خواه در بسیاری از ایالت‌ها که هدف توطئه ترامپ و اطرافیان اش قرار گرفتند توجه خواهند کرد. مقام‌های ایالتی در آریزونا، جورجیا، میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین نه تنها برنامه‌های رئیس جمهور را پیچیده کردند بلکه در خنثی سازی آن نقش داشتند.

دو کیفرخواست مطرح شده در ماه جاری یکی فدرال و دیگری ایالتی بر اساس شجاعت افرادی مانند باورز، کار، رافنسپرگر و رایان کمپ فرماندار جورجیا برای تقویت ستون‌های شگفت انگیز شکننده دموکراسی آمریکایی شکل گرفته اند. آمریکایی‌ها و هم چنین جهان نظاره گر آن چه در آینده خواهد آمد از جمله کیفرخواست ها، شواهد، دفاعیات، احکام خواهند بود و خواهند دید که که آیا این اقدامات قضایی الهام بخش مسئولیت پذیری بیش‌تر و توطئه کم‌تر در انتخابات بعدی به خصوص انتخابات ۲۰۲۴ امریکا خواهد بود یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید