میراث شوم غرب برای آفریقا

ریشه کودتای نیجر را نیز همانند اغلب کودتاهایی که در قاره آفریقا رخ می‌دهد باید در میراث استعماری غرب جستجو کرد.

درحالی که چشم همه جهانیان به پیامدهای جنگ اوکراین و روسیه و تاثیرات آن بر سیستم جهانی است، قاره آفریقا وضعیت پرتنشی را پشت سر می‌گذارد. علاوه بر گسترش تحرکات تروریستی در بخش‌های مختلف این قاره از جمله ساحل و استقرار گروه‌های افراطی و تکفیری در آنجا، اوضاع داخلی کشورهای آفریقایی در نتیجه عواملی چون فقر و وابستگی و از همه مهمتر مداخلات خارجی همواره بستر مناسبی برای جنگ داخلی یا کودتا و … بوده‌اند.

بعد از حوادثی که سودان طی ماه‌های گذشته شاهد آن بود و درگیری‌های خونینی که در این کشور اتفاق افتاد و همچنان نیز ادامه دارد، بحث کودتا در کشور نیجر تبدیل به سوژه رسانه‌ها شده‌ است. نیجر یکی از فقیرترین کشورهای آفریقا و کل جهان محسوب می‌گردد و در شاخص توسعه انسانی در میان 191 کشور در رتبه 189 قرار دارد و 73 درصد جمعیت آن در فقر شدید به سر می‌برند.

کودتا در نیجر نیز همانند سودان مسئله تازه‌ای نیست. البته نیجر به اندازه سودان که سرزمین کودتاها نامید می‌شود شاهد جنگ داخلی و تنش‌های این چنینی نبوده است. آخرین کودتا در نیجر به 18 فوریه 2010 برمی‌گردد؛ زمانی که گروهی از عناصر مسلح به کاخ ریاست‌جمهوری این کشور حمله و «مامادو تانجا» رئیس جمهور وقت نیجر را دستگیر کردند.

اما در کودتای جدید نیجر روز پنجشنبه 27 جولای گروهی از فرماندهان نظامی این کشور موسوم به «شورای ملی حفاظت از میهن» اعلام کردند که از طریق کودتا قدرت را به دست گرفته‌اند و علت کودتای آنها وضعین نابسامان اقتصادی و اجتماعی نیجر است. این کودتا ابتدا کاملا آرام و بی‌سر و صدا و بدون درگیری به رهبری سرهنگ «آمادو عبدالرحمن» انجام شد که طی آن گفته می‌شود «محمد بازوم» رئیس جمهوری نیجر برکنار و پارلمان نیز منحل شده است.

همانطور که گفته شد وضعیت داخلی کشوری مانند نیجر به اندازه کافی مستعد شورش یا کودتا هست اما با این وجود نمی‌توان عوامل خارجی در این کودتا را نیز نادیده گرفت. قاره آفریقا به دلیل برخورداری از منابع طبیعی فراوان از جمله نفت و طلا و الماس و مس و .. کانون رقابت‌های بین‌المللی به شمار می‌رود و به ویژه کشورهای غربی و اروپایی رقابت تنگانگی با یکدیگر برای نفوذ در این قاره دارند.

نیجر نیز یکی از کشورهای فقیر آفریقایی است که به دلیل شرایط وخیم داخلی بستر مناسبی برای مداخلات خارجی دارد. نکته جالب توجه آنجاست که نیجر دارای منابع طبیعی و معدنی غنی از جمله نفت و طلا و نقره و زغال سنگ می باشد و چهارمین ذخایر جهانی اورانیوم را نیز در اختیار دارد. اما به جای اینکه مردم نیجر از این منابع بهره‌مند شوند، ثروت‌های آنها مستقیما نیاز کشورهای غربی را تامین می‌کند.

فرانسه به عنوان یکی از کشورهای اروپایی که بیشترین نفوذ را در سطوح مختلف در کشورهای آفریقایی دارد، 30 درصد نیاز خود به اورانیوم را از نیجر تامین می‌کند. بهره‌برداری غرب از سایر منابع طبیعی نیجر نیز به همین شکل است؛ موضوعی که خشم مردم نیجر را علیه غربی‌ها و به طور خاص فرانسه برانگیخته است.

محمد بازوم، رئیس جمهور نیجر که توسط نظامیان این کشور دستگیر شده یکی از سران سیاسی نزدیک به غرب در آفریقا به شمار می‌رود و طبیعتا غربی‌ها نمی‌خواهند سرنگونی وی را ببینند. به همین علت آمریکا و کشورهای اروپایی اولین طرف‌هایی بودند که به کودتای نیجر واکنش نشان داده و خواستار توقف آن شدند.

بازوم از جمله مقامات آفریقایی است که تصور می‌کرد صرف وابستگی به غرب و اروپا می‌تواند ارکان قدرت وی را حفظ کند اما فارغ از اینکه کودتای نظامیان علیه وی چه نتیجه‌ای داشته باشد، این اتفاق ثابت کرد که دست کم ملت‌های آفریقایی متوجه استثمار غرب در این قاره شده‌اند.

آمریکا از سال 2012 بیش از 500 میلیون دلار برای تامین امنیت نیجر هزینه کرده و «انتونی بلینکن» وزیر خارجه ایالات متحده مارس گذشته اعلام کرد که کشورش  کمک‌های انسانی به ارزش  150 میلیون دلار به کشورهای آفریقایی از جمله نیجر اختصای داده است. آلمان نیز آوریل گذشته از تقویت ارتش نیجر خبر داد و اتحادیه اروپا در سال 2022 متعهد به پرداخت 1.3 میلیارد دلار برای حمایت از اقتصاد نیجر شد.

هزینه‌هایی که غرب و آمریکا در این کشور فقیر و البته غنی از منابع طبیعی می‌کنند، قطعا با اهداف بشردوستانه نبوده و بیانگر میزان اهمیت موقعیت نیجر برای آنهاست. در این میان فرانسه، نیجر را آخرین قلعه خود در آفریقا می‌داند و چندین پایگاه نظامی در آنجا دارد. واشنگتن نیز در سال 2014 یک پایگاه نظامی در شمال نیجر تاسیس کرد. بسیاری معتقدند کودتای نیجر قبل از همه موجب نگرانی آمریکا شده؛ چرا که حساب زیادی روی محمد بازوم باز می‌کرد و «جو بایدن» رئیس جمهوری ایالات متحده سال گذشته در اجلاس سران آفریقا، یک صندلی کنار خود به بازوم اختصاص داده بود.

ارزیابی‌ها نشان می‌دهد که پیامدهای کودتای نیجر تنها محدود به داخل این کشور نیست، بلکه می‌تواند محاسبات آمریکایی-اروپایی را در بسیاری از پرونده‌های آفریقا به هم بریزد و بعید نیست که شاهد کودتاهای مشابه در مالی و بورکینافاسو و نیجریه و … باشیم. البته کودتای نیجر خطرات امنیتی زیادی برای کل قاره آفریقا دارد و می‌تواند زمینه قدرت‌نمایی شبه‌نظامیان افراطی و حتی ورود موج بزرگی از تروریست‌ها را به نیجر و سراسر آفریقا فراهم کند.

درواقع فقر شدید و استعمارگری غرب می‌تواند نقطه آغازی برای تحرکات تهدیدآمیز در کشورهای آفریقایی باشد. طی یک دهه گذشته شمار زیادی از عناصر افراطی با گرایش‌های مختلف که عمدتا وابسته به گروه‌های تروریستی-تکفیری القاعده هستند، از مرزهای نیجریه و مالی وارد نیجر شده‌اند و به گفته برخی، همانند یک بمب ساعتی عمل می‌کنند.

جدا از اینکه آینده کودتای نیجر چگونه رقم بخورد، نکته مسلم آن است که ریشه فقر و مصیبتی که مردم آفریقا در آن زندگی می‌کنند، به میراث استعماری غرب برمی‌گردد؛ جایی که حتی کشورهای آفریقایی بعد از استقلال ظاهری نیز نتوانستند از سیطره استعمارگران رها شوند.

تجربه نشان داده که کودتاها در کشورهای آفریقایی به جای اینکه به کاهش مشکلات اقتصادی و اجتماعی کمک کند حتی موجب تشدید آن نیز می‌گردد؛ چرا که کودتاگران نیز اغلب سودای قدرت دارند و چه بسا بعد از به قدرت رسیدن، همانند حکومت‌های سابق، تحت کنترل غرب قرار می‌گیرند.

دیدگاهتان را بنویسید