آنچه اسرائیل در مورد جنگ افروزی علیه نوار غزه نگفت

در روزها و ماه های اخیر، حجم بحران ها و شکاف های سیاسی و اجتماعی در اراضی اشغالی به حدی رسیده که نتانیاهو عملا به این باور رسیده که اگر یک اقدام جدی صورت نگیرد و تا حدی انسجام در داخل اراضی اشغالی ایجاد نشود، به احتمال فراوان دولت وی سقوط خواهد کرد

رژیم صهیونیستی در نخستین ساعات بامداد روز نهم مای مِی، با بهره گیری از 40 جنگنده، به مناطق مختلفی از رفح، غزه و خان یونس در نوار غزه حمله کرد. تهاجمی که یوآف گالانت وزیر جنگ اسرائیل و همچنین نخست وزیر این رژیم بنیامین نتانیاهو آن را ترورِ هدفمند فرماندهان نظامی جنبش جهاد اسلامی فلسطین توصیف کردند.

این ماجراجویی جدید نظامی صهیونیست ها علیه نوار غزه، موجب به شهادت رسیدن تنی چند از فرماندهان جهاد اسلامی فلسطین و البته شماری از غیرنظامیان فلسطینی که عمدتا زن و کودک بودند، شد. مساله ای که نشان می دهد تا چه اندازه ادعاهای صهیونیست ها مبنی بر انجام حملاتی هدفمند علیه نوار غزه که صرفا غیرنظامیان را هدف قرار می دهند، دروغ و بی اساس است. با این حال، تنها اندکی پس از حملات نامشروع رژیم اسرائیل به نوار غزه، اتاق مشترک عملیات جریان مقاومت فلسطین از آمادگی کامل خود برای مواجهه با دشمن صهیونیست خبر داد و در همین راستا، ده ها موشک و راکت به سمت اراضی اشغالی شد. جالب اینکه سامانه گنبد‌آهنین نیز از بیش از دو هزار موشک که به سمت اراضی اشغالی شلیک شد، تنها توانست حدودا یک سوم را مهار کند.

در ادامه، شدت وگستردگی پاسخ مقاومت به قدری بالا بود که بنا بر آنچه برخی منابع خبری اعلام کرده اند، اسرائیلی ها در تعامل با برخی طرف های منطقه ای نظیر مصر و قطر و سازمان ملل متحد، خواستار برقرار آتش‌بس شدند. آتش‌بسی که بالاخره برقرار شد با این حال جریان مقاوت حتی تا چند دقیقه قبل از آغاز رسمی آتش بس نیز ده ها راکت را به سمت اراضی اشغالی شلیک کرد.

در این فضا، بسیاری از ناظران و تحلیلگران، دیدگاه های مختلفی را در مورد دلایل جنگ افروزی اخیر صهیونیست‌ها علیه نوار غزه مطرح می سازند. با این همه، اینطور به نظر می رسد که در این رابطه به طور خاص می توان به 4 دلیل و محرک عمده اشاره کرد.

یک: رژیم صهیونیستی و نیاز مبرم و فوری به صدور بحران های خود به خارج
سال هاست که دولت های مختلف در اراضی اشغالی، وقتی با چالش های جدی داخلی رو به رو می شوند، از یک قاعده تکراری استفاده کرده و سعی می کنند با جنگ افروزی و تنش‌زایی علیه ملت فلسطین، به نوعی بر مشکلات و بحران های خود سرپوش بگذارند و نوعی انسجام داخلی ولو به صورت ظاهری و سُست را برقرار کنند. در این رابطه، باید اذعان کرد که پس از 18 هفته اعتراضات و اعتصابات متوالی علیه دولت نتانیاهو و افراطیون متحد وی در قدرت به دلیل اصرارهای آن ها برای پیشبرد اصلاحات در نظام قضایی اسرائیل که عملا راه را برای دیکتاتوری آنها هموار می سازد، نتانیاهو هیچ راهی جز تمسک به به کلک قدیمی رهبران اسرائیلی که همان تنش‌زایی و جنگ افروزی علیه ملت فسلطین است، پیش پای خود ندیده است.

به بیان ساده تر، حجم بحران ها و شکاف های سیاسی و اجتماعی در اراضی اشغالی به حدی رسیده که نتانیاهو عملا به این باور رسیده که اگر یک اقدام جدی صورت نگیرد و تا حدی انسجام در داخل اراضی یاشغالی ایجاد نشود، به احتمال فراوان دولت وی سقوط خواهد کرد و بایستی بار دیگر انتخابات زودرس در اراضی اشغالی برگزار شود.

البته که جنتگ افروزی او علیه نوار غزه نیز دستاوردهای چندانی را برای وی به همراه نداشت و نتوانست شعله‌های مخالفت شهروندان صهیونیست علیه وی و دولتش را خاموش کند و هنوز هم اعتراضات جدی در اراضی اشغالی علیه او و دولتش وجود دارد.

دو: رژیم صهیونیستی و هراس از تضعیف معادله بازدارندگی‌اش در مواجهه با مقاومت فلسطین
یکی دیگر از دلایل و محرک‌های اصلی که رژیم اشغالگر قدس و به طور خاص دولت نتانیاهو را به جنگ افروزی اخیر آن ها علیه ملت فلسطین و جریان مقامت در نوار غزه تشویق کرده، به خطر افتادن جدی پایه های معادله بازدارندگی است که صهیونیست ها سال ها آن را برای خود در رابطه با فلسطینی ها تعریف کرده اند. در این راستا، اسرائیل همواره این باور را داشته که دست برتر را در مواجهه نظامی با جریان مقاومت فلسطین دارد و قدرت ادعایی و متصور آن مانع از این می شود که جریان مقاومت دستورکارهای خود را بدون توجه به این مساله پیش برد.

با این حال، در روزها و ماه های اخیر وقوع اتفاقات و رویدادهای مختلف نشان داد که اساسا جریان مقاومت فسلطین به این مساله بی توجه است و در موقع مقتضی در راستای منافع حقیقی ملت فلسطین علیه اسرائیل دست به اقدام می زند. شاید عینی ترین نمونه این مساله همین چند روز قبل و پس از شهادت “خضر عدنان” از رهبران جریان مقاومت فسلطین در زندان های رژیم اشغالگر قدس قابل مشاهده بود. رویدادی که مقاومت اسلامی فلسطین نیز با شلیک چند موشک به اراضی اشغالی به آن واکنش نشان داد. جالب اینکه دولت نتانیاهو نیز به این دلیل که با فشارهای جدی از سوی صهیونیست ها رو به رو شد، تنها چند منطقه خالی از جمعیت در نوار غزه را هدف قرار داد و مدعی شد که آن ها کارگاه های تولید سلاح مقاومت اسلامی فسلطین بوده اند.

بدتر از همه اینکه افشا شد در همان زمان دولت نتانیاهو از طرف های بین المللی خواسته تا مقاومت فلسطین از راکت پراکنی علیه اراضی اشغالی دست بردارد. از این رو، جنگ افروزی جدید صهیونیست ها علیه نوار غزه نیز تا حد زیادی با این تصور انجام شده تا بار دیگر معادله بازدارندگی که اسرائیل برای خود در مواجهه با مقاومت فلسطین قائل بوده است، برقرار شده و احیا گردد.

معادله ای که البته مدت هاست منسوخ شده و مواجهه صهیونیست ها با حجم قابل توجهی از موشک های جریان مقاومت در مجاورت مرزهای جنوبی، شرقی و شمالی خود، که البته صرفا بخشی از توان نظامی مقاومت را نمایندگی می کند، نمودی عینی از این مساله است. کافی است توجه داشته باشیم که پاسخ 5 روزه جریان مقاومت در بحبوحه درگیریهای اخیر با اسرائیل سبب شد که 12 هزار اسرائیل آواره شده و از خانه های خود فرار کنند.

سه: رژیم صهیونیستی و دستورکار ایجاد شکاف در جریان مقاومت فلسطین
یکی دیگر از محرک های اصلی جنگ افروزی اخیر اسرائیل علیه مقاومت فلسطین، ایجاد شکاف در جریان مقاومت فلسطینی بوده است. در این راستا شاهد بودیم که رژیم اسرائیل و شخص نتانیاهو تاکید کردند که دور تازه حملات آن ها به نوار غزه صرفا معطوف به جنبش جهاد اسلامی فسلطین است و اگر حماس و یا دیگر گروه‌های فسلطینی بخواهند وارد میدان شوند، با واکنش اسرائیل رو به رو می شوند و تل آویو اقدام به ترور رهبران ارشد آن ها نیز خواهد کرد.

در این راستا، صهیونیست ها سعی داشته اند جدای از اینکه جنگ افروزی و اقدامات غیرقانونی خود را معطوف به یک گروه خاص فلسطینی می کنند، به نوعی به تصور خود فشارهای افکار عمومی فلسطینی را علیه جهاد اسلامی متمرکز سازند. با این حال، نکته قابل تامل این بوده که هم افکار عمومی فلسطینی و هم دیگر گروه های مقاومت، قویا از جهاد اسلامی حمایت کردند و اتاق عملیات مشترک گروه های مقاومت فسلطین نیز تئوری ایجاد نفاق صهیونیست ها علیه جریان مقاومت را به تئوری شکست خورده تبدیل کرد.

چهار: حمله به غزه و کنشگری محوری افراطیونِ دولت نتانیاهو
در نهایت باید گفت که جنگ افروزی اخیر رژیم اشغالگر قدس علیه نوار غزه را بایستی پرده ای جدید از تنش‌زایی‌ها و اقدامات غیرمنطقی افراطیون حاضر در دولت نتانیاهو علیه جریان مقاومت و ملت فلسطین دانست. البته که این طیف پیشتر نیز در قالب انجام حملات مکرر علیه نمازگزاران فسلطینی در مسجد الاقصی و یا حمله به خانه و کاشانه فلسطینی ها در کرانه باختری و تشدید بازداشت و درگیری های خود علیه ملت فلسطین و البته طرح مواضع عجیب نظیر اینکه اساسا چیزی به اسم تاریخ و هویت فسلطینی وجود ندارد، جلوه های عینی از رویکردهای غیرمنطقی و تجاوزکارانه خود را علیه ملت فلسطین به نمایش گذاشته بودند و اکنون با جنگ افروزی علیه جریان مقاومت در نوار غزه، سعی داشتند تا مرحله ای تازه را در زمینه سرکوب ملت فسلطین به پیش برند.

در این راستا، کنشگری های محوری افرادی نظیر بزالل اسموتریچ وزیر دارایی و همچنین ایتامار بن گویر وزیر امنیت داخلی اسرائیل علیه ملت فلسطین، از اهمیت فراوانی برخوردار هستند. البته که آن ها حداقل در جنگ‌افروزی اخیر خود علیه نوار غزه نتوانستند به آن نتایج ملموسی که دنبال می کردند برسند و جریان مقاومت بار دیگر هزینه های سنگینی را به ویژه در بُعد نظامی به طرفِ اسرائیلی تحمیل کرد. مساله ای که حتی رسانه‌های اسرائیلی نیز به آن اذعان داشته اند و حاکی از این است که با اسرائیل جز با زبان زور نباید سخن گفت.

دیدگاهتان را بنویسید