ارزیابی حکمرانی مسائل و آسیب های اجتماعی در ایران

این گزارش با اتخاذ رویکرد واقع گرایی انتقادی تلاش کرده است نحوه مواجهه نظام حکمران در حوزه مسائل و آسیب های اجتماعی را در معرض داوری و ارزیابی قرار دهد.
بررسی های به عمل آمده نشان می دهد؛ در سطح قانون اساسی (نه اصل) و سیاست های کلی (در حدود 26مورد) رویکرد فراگیر و نسبتاً جامعی در مواجهه با مسائل و آسیب های اجتماعی اتخاذ شده است؛ لکن، در حوزه قوانین برنامه توسعه و بودجه، ضعف رویکرد سیاست اجتماعی جامع و نظریه سیاستی راهگشا، مشهود است و عمدتاً به صورت اقتضایی با مسائل و آسیب های اجتماعی برخورد شده است. به نظر می رسد برای ایجاد انسجام و هماهنگی میان سیاست ها و ارائه یک نظریه واحد از سیاست اجتماعی در نظام خط مشی گذاری در کشور ضرورت ایجاب می کند؛ سیاست های کلی حوزه اجتماعی در یک منظومه رویکردی یکپارچه دیده شوند و از نگاه تک بعدی و منفک به آنها پرهیز شود؛ درواقع این رویکرد بر این نظر است که قلمروهای نظام اجتماعی باید از قابلیت لازم برای کنترل سیاست ها و برنامه های دیگر دستگاه ها و بخش های اقتصادی و سیاسی کشور برخوردار باشند. باید توجه داشت که هرگونه انقطاع و گسست در فرایند کنترل و مدیریت مسائل اجتماعی، بنا به ماهیت پویای پدیده های اجتماعی، به منزله هدرروی اقدامات و مداخلات گذشته و بازتولید مسائل اجتماعی است. ازاین رو، تأخیر و پراکندگی در برنامه ها تا حصول نتیجه نهایی، منطقی و توجیه پذیر نیستند. در این راستا یکپارچه سازی رویکردی سیاست های کلی اجتماعی در راستای هم نوایی و هماهنگی میان آنها در جهت تقویت نگاه فرابخشی حوزه اجتماعی در عرصه های سیاستگذاری و تقویت ضمانت در اجرای پیوست اجتماعی پیشنهاد می شود.

دیدگاهتان را بنویسید