رژیم اسرائیل در مخمصه‌ اوکراین

تهاجم روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ درحالی رخ داد که در اسرائیل حدود هشت ماه از تشکیل دولت فراگیر ملی با نخست‌وزیری چرخشی نفتالی بنت (حزب راست سکولار یامینا) و یائیر لاپید (حزب میانه لیبرال یش آتید) می‌گذشت.

 تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022 درحالی رخ داد که در اسرائیل حدود هشت ماه از تشکیل دولت فراگیر ملی با نخست‌وزیری چرخشی نفتالی بنت (حزب راست سکولار یامینا) و یائیر لاپید (حزب میانه لیبرال یش آتید) می‌گذشت.

کابینه‌ی نوپا که از ائتلاف شکننده‌ای از اپوزیسیون رنگارنگ نتانیاهو برآمده و برای اولین بار یک حزب عربی را نیز درخود جای داده بود، به زودی با چالش‌های جدی و شکست پی‌درپی لوایح پیشنهادی در کنست مواجه شد. بنت در اواخر ماه ژوئن طرح انحلال مجلس را به تصویب کنست رساند و لاپید از ۳۰ ژوئن تا تجدید انتخابات و تشکیل دولت جدید در ۱۵ نوامبر، به مدت سه ماه و نیم عهده‌دار منصب نخست‌وزیری موقت شد. بنابراین در نزدیک به یک سال و یک ماهی که از شعله‌ور شدن آتش جنگ در اوکراین می‌گذرد، اسرائیل سکان‌داری سه نخست وزیر را تجربه کرده که هر سه در مخمصه‌ی این جنگ گرفتار آمده‌اند.

مجاب اسرائیل را به حمایت از اوکراین

هفتم مارس، بنت اولین رهبر سیاسی خارجی بود که به مسکو سفر کرد و پس از این سفر در گفتگویی تلفنی با زلنسکی از طرف اوکراینی خواست با ملاحظه‌ی جان شهروندان اوکراینی، توافق پیشنهادی پوتین را بپذیرد. این میانجی‌گری به مذاق زلنسکی خوش نیامد و آن را چنین تفسیر کرد که اسرائیل از اوکراین تسلیم برابر دشمن متجاوز را می‌خواهد. همین سرآغازی بود بر سلسله فشارهایی که از آن پس اوکراینی‌ها به اسرائیل وارد آوردند تا اسرائیل را به حمایت از اوکراین مجاب کنند.

فشار لفظی اوکراین و متحدان غربی‌اش با فشار نشریات لیبرال اسرائیل و افکار عمومی داخل که ۷۶٪ حامی اوکراین بودند همراه شد و دراواسط ماه مه اسرائیل اولین محموله‌ی کمک نظامی اش را که تنها شامل ۲۰۰۰ کلاهخود و ۵۰۰ جلیقه محافظ می شد به اوکراین فرستاد. بنت در آخرین ماه تصدی نخست وزیری از یک‌سو تحت فشار بود تا به عرضه‌ی همان اندک تجهیزات دفاعی و فاقد فناوری به اوکراین ادامه دهد و از سوی دیگر با فشار روسیه مواجه بود که با تهدید به تعطیلی سازمان شبه‌دولتی آژانس یهود و توقف روند مهاجرت یهودیان، روی دغدغه‌ی جمعیتی اسرائیل دست گذاشته بود.

لاپید که پیشتر در مقام وزیر خارجه‌ی بنت مواضع تندی علیه روسیه گرفته بود، از ابتدای ژوئیه و به عنوان نخست وزیر موقت، یکباره دست از محکومیت روسیه کشید و درعوض در دیدار با مکرون، ایران را در راس دستورکار خود اعلام کرد. اندکی پس از این سفر، ادعای اینکه ایران قصد دارد به روسیه پهپاد ارسال کند در رسانه‌های غربی مطرح ‌شد و به زودی تمام سرخط های خبری مرتبط با ایران را پر کرد. این موج رسانه‌ای که مصادف بود با برنامه‌ی سفر پوتین به ایران و دیدار با مقام رهبری، برای اولین بار در افکار عمومی مخاطب رسانه‌های غربی ایران را همدست تجاوز به اوکراین تصویر می‌کرد.

در ۲۳ سپتامبر زلنسکی در مصاحبه ی تندی گلایه کرد که اسرائیل هیچ کمکی به اوکراین نکرده و به بهانه‌ی نیاز داخلی به باتری های گنبد آهنین درحالی از تامین این سامانه پدافندی به اوکراین سرباز می‌زند که به فروش باتری‌ها به آمریکا و قبرس ادامه می‌دهد. رسانه های داخلی مثل زمن ییسرائل درمقابل فشارهای کیف، در مقام توجیه برآمده و ادعا کردند اسرائیل غیرمستقیم و از طریق لهستان سامانه ضدپهپاد به جبهه‌ی اوکراینی رسانده است.

تعهد اسرائیل به حمایت از اوکراین

اول نوامبر ائتلاف راست افراطی به رهبری لیکود و نتانیاهو درحالی روی کار آمد که تنش میان اسرائیل و روسیه به سطح بی‌سابقه ای رسیده و مدودف در یک مورد اسرائیل را به قطع تمام روابط بین دو دولت تهدید کرده بود. پوتین دیگر همچون سابق رهبر محبوب راست جهانی و نقطه قوت ایدئولوژیک نتانیاهو به شمار نمی‌رفت و فشار شدید آمریکا هم برای دولت دست راستی چاره‌ای جز بازنگری در روابط با روسیه باقی نمی‌گذاشت.

با این‌وجود، نتانیاهو علیرغم وعده‌ی انتخاباتی‌اش مبنی بر بازنگری در سیاست اسرائیل در قبال اوکراین، چهاردهم نوامبر و در آستانه‌ی تحویل گرفتن قدرت، سه اولویت خود را در سیاست خارجی بر‌شمرد که معطوف به پیمان ابراهیم و مقابله با ایران بود و اوکراین جایی در این میان نداشت.

فشارهای اوکراین و غرب ادامه یافت و پانزدهم نوامبر اوکراین در مجمع عمومی سازمان ملل به قطع‌نامه‌ای علیه اسرائیل رای مثبت داد. در ماه دسامبر، حوالی سخنرانی زلنسکی در کنگره امریکا، میخائیل برودسکی سفیر اسرائیل در اوکراین، دولت متبوعش را در معرض تهدیدهای استثنایی و درنتیجه معذور از اقدام همسان با سایر کشورهای غربی دانست. توجیهات و توضیحات مقامات اسرائیلی برای طفره رفتن از ارسال تجهیزات پیشرفته به اوکراین، به همین شکل تا پایان سال ادامه یافت.

فشارهای جبهه‌ی غرب به اسرائیل که تا اینجا عمدتا از جانب اوکراین وارد می‌شد، ‌در ماه ژانویه وارد مرحله‌ی جدیدی شد و فشار مستقیم آمریکا از این زمان افزایش یافت. هجدهم ژانویه آمریکا ۳۰۰ هزار خمپاره از ذخایر جنگی مستقر در اسرائیل موسوم به  دبلیوآراس‌اِی-آی خود را برداشت و به اوکراین منتقل کرد. درحالی‌که نتانیاهو بابت این برداشت از آمریکا گلایه کرد، رسانه‌های لیبرال اسرائیل و غرب به توجیه این اقدام و همسویی آن با منافع اسرائیل پرداختند و مدعی شدند ارسال ذخایر به اوکراین امکان جایگزینی آن‌ها و دسترسی اسرائیل را به تسلیحات پیشرفته تر فراهم می‌کند.

ضمن اینکه هزینه ذخایر جایگزین و پیشرفته‌تر را دولت‌های عربی در ازای ضمانت دسترسی به این ذخایر در صورت تقابل احتمالی با ایران تقبل خواهند کرد. این تفاسیر دلالت روشنی بر اراده‌ی جدی آمریکا برای بسیج اسرائیل و بلوک عربی در جبهه‌ی اوکراین داشتند. کمی بعدتر و در اوایل فوریه گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی خرید سوخو۳۵ توسط ایران هم به رسانه‌ها راه یافت و این امکان را هم به روسیه و هم به آمریکا داد‌ تا اسرائیل را نسبت به نزدیکی به طرف مقابل بیمناک‌تر کرده و بیشتر در مضیقه بگذارند.

واکنش اسرائیل به این فشارها از سطح دیپلماسی عمومی و تعامل با افکار عمومی غربی فراتر نرفت. در ۱۶ فوریه وزیر خارجه الی کوهن در سفر به کیف از تعهد اسرائیل به حمایت از اوکراین سخن گفت. در ۱۹ فوریه نتانیاهو و نایدس، سفیر آمریکا در اسرائیل، در نشستی به رهبران یهودی آمریکا اطمینان خاطر دادند که اسرائیل همواره بخشی از غرب خواهد بود.

در ۲۰ فوریه دو نماینده کنست از حزب لیکود به اوکراین سفر و از آزمایشگاهی که ادعا می‌شد محل بررسی پهپادهای ایرانی‌ به‌کاررفته در جنگ است، بازدید کردند. به موازات این تقلاهای ناکافی اسرائیل، ادعاها درباره فروش تسلیحات روسی به ایران هم ادامه یافت و این‌بار عمدتا رسانه های غربی و منابع غیررسمی از احتمال دریافت سامانه اس-۴۰۰ خبر دادند که البته ایران با اعلام بی‌نیازی از این سامانه ادعاها را تکذیب کرد.

فشارهای روسیه و آمریکا، حربه‌ی اسرائیل

اسرائیل از زمان جنگ سوریه و به دلیل هراس از افزایش حضور ایران در مرزهایش، درگیر جنگی شد که منابع اسرائیلی از آن با «جنگ در میان جنگها» یاد می‌کنند؛ یعنی جنگ اسرائیل علیه ایران درلابه‌لای جنگ داخلی سوریه. از طرفی نگرانی بابت بروز بحران در روابط با روسیه که متحد ایران در سوریه بود، اسرائیل را برآن داشت تا از طریق ترتیبات نزاع‌زدایی با روسیه به تفاهم برسد که از جانب نیر‌وهای دو طرف تهدیدی متوجه طرف دیگر نشود.

درمقابل روسیه هم با ایران به این تفاهم رسید که همکاری نظامی دو کشور در سوریه شامل مواجهات مستقیم ایران با اسرائیل نباشد و به این طریق پای خود را از «جنگ میان جنگ‌ها» بیرون کشید. این حرکت اسرائیل بر لبه‌ی تیغ حالا اهرم فشاری در اختیار روسیه قرار داده تا درازای حفظ تفاهم‌های موجود، از اسرائیل صرفا بی‌طرف ماندن در جنگ را مطالبه کند. درمقابل این اهرم فشار روسیه، آمریکا قادر است حول چند محور حیاتی از جمله امکانات دفاعی، تسهیل روابط با اعراب، افکار عمومی و ایدئولوژی لیبرالیسم غربی به اسرائیل فشار ‌آورد و با اتکا به این اهرم‌های قدرتمند، در تقاضایش نیز به کم قانع نبوده و حمایت حداکثری از اوکراین، تا حد ارسال گنبد آهنین را مطالبه ‌کند.

اسرائیل تا به این لحظه کوشیده تا از یک‌سو با پرهیز از هر کمک قابل توجه به طرف اوکراینی روسیه را برعلیه خود تحریک نکند و از سوی دیگر با توسل به تقابلی عمدتا گفتمانی، این بی‌عملی را در افکار عمومی طرف اوکراینی و غربی موجه جلوه دهد. حربه‌ی فعلی نتانیاهو برای اعمال این سیاست دوگانه، ایده‌ی قدیمی و البته کارسازِ او در برون‌سپاری تمام مشکلات دولتش از راه آماج قراردادن ایران است.

بازوهای رسانه‌ای و افکارساز نتانیاهو که کمافی‌السابق به اهریمن‌سازی از ایران مشغولند، در این مورد خاص این اهریمن را به عنوان مسئول عمده‌ی ویرانی و مرگ در اوکراین معرفی می‌کنند. در این حربه‌ی گفتمانی، اسرائیل اگرچه هیچ کمکی به نیروهای نظامی اوکراین نمی‌رساند، از آنجا که چنگال در چنگال اهریمن اصلی یعنی ایران انداخته خودبه‌خود در راه آزادی اوکراین دلیرانه به نبرد مشغول است.

اما حتی اگر افکار عمومی غرب بهانه‌های اسرائیل را بپذیرد، بعید است ایالات‌متحده که به قول خبرگزاری فاکس «زیر هر سنگی دنبال سلاح برای اوکراین می‌گردد»، به بهانه‌های رسانه‌پسند اسرائیل رضایت دهد. از سویی سطح وابستگی اسرائیل به آمریکا چنان عمیق است که اگر اراده‌ی جدی در سمت آمریکایی وجود داشته باشد، اسرائیل قدرت پافشاری بر حفظ موضع یک بام و دوهوایش را نخواهد داشت.

البته آمریکا هم امنیت اسرائیل را به خطر نمی‌اندازد و مسلما درقبال کشاندن اسرائیل به جبهه‌ی متحد اوکراین، امتیازات و ضمانت‌های قاطعی به اسرائیل خواهد داد. این امتیازات باید در درجه‌ی اول خنثی کننده‌ی اهرم‌های فشار روسیه باشند و به اسرائیل ضمانت دهند که در «جنگ میان جنگ‌ها» آمریکا دست‌کم از عملیات نظامی اسرائیل پشتیبانی کند و دست‌بالا شاید حتی به واکنش احتمالی روسیه پاسخ دهد. بی‌شک، از بین رفتن تفاهم روسیه و اسرائیل و ورود آمریکا به معرکه‌ی سوریه، به معنی افزایش سطح تنش‌ها و شعله‌ورتر شدن آتش میان ایران و اسرائیل در این معرکه است.

سوالی که باقی می‌ماند این است که افزایش تنش‌ها موازنه را به نفع ایران تغییر می‌دهد یا اسرائیل و یا شاید به ضرر هردو؟

گزارش از محمد جهاد

دیدگاهتان را بنویسید