تفاوت زنان و مردان صاحب قدرت در حفاظت از زمین چیست؟

نقش‌های خانوادگی و اجتماعی، نفوذ کلام و انظباط اخلاقی و معنوی نسبی زنان عامل مهمی در پیشبرد اهداف بزرگ با توان اثرگذاری لازم بر جوامع به حساب آمده و از آن به عنوان نوعی راهبرد الهام بخش یاد می‌شود. در تحولات اجتماعی سال‌های اخیر، رابطه جامعه‌شناسی و محیط زیست شهری نزدیک‌تر شده و جامعه‌شناسان در نظرات خود به محیط زیست شهری و ارتباط آن با انسان و جامعه پرداخته‌اند.
یکی از نظریه‌های جامعه‌شناسانه در این حوزه به نام نظریه تقسیم کار، زنان را عامل اصلی انتقال فرهنگ و سواد زیست محیطی به نسل‌های آینده می‌داند و چنانچه فرهنگ زیست محیطی در مادران، درونی شود، به گونه‌ای که قانونمندی اکوسیستم را درک کنند، به خوبی می‌توانند این مفاهیم را به فرزندان خود انتقال دهند.
بنابراین اکنون که محیط زیست مورد تعرض شهروندان قرار گرفته، بهره‌مندی از نقش آفرینی زنان، کار مدیران توانمند و عاقبت نگر است. اگر در گذشته در مورد جایگاه این موضوع تردیدی وجود داشت، امروزه شکی باقی نمانده که توسعه انسان محور بدون حفاظت از محیط زیست ممکن نیست و حفاظت از زیست بوم بدون حضور جدی زنان محقق نخواهد شد.

نظر به اهمیت نقش زنان در رسیدن به توسعه پایدار و حفظ محیط زیست نگارندگان مقاله‌ای با عنوان «نقش زنان در دستیابی و حفاظت از محیط زیست»* کوشیده‌اند در ابعاد مختلف به این مهم توجه کرده و روند ملی اقدامات برای نقش آفرینی زنان در توسعه پایدار را مورد واکاوی و کنکاش خود قرار دهند.

جنسیت و درک محیط زیست

دو جنس مختلف انسان، یعنی زن و مرد تفاوت‌های فکری، رفتاری و ظاهری با یکدیگر دارند. منشا این تفاوت‌ها را محققان و دانشمندان مورد بررسی قرار داده و بر پایه آن دو نوع نظریه ارائه شده است. یک نظریه توسط فروید مطرح شده و مبتنی بر آن است که تفاوت‌های روانی، فکری و رفتاری مردان و زنان دارای منشا زیستی و جنسی است.
اما نظریه دوم که توسط کارول گیلیکان مطرح شده، تاکید دارد که تفاوت‌های جنسی بر اساس تصویرهای ذهنی است که زنان و مردان بزرگسال از خود و دستاوردهای خویش دارند. او تفاوت‌های زیستی را تنها عامل تفاوت رفتارهای مرد و زن نمی‌داند، بلکه بر ریشه‌های روانی، اجتماعی و فرهنگی تاکید می‌کند. بررسی‌ها و تحقیقات گیلیکان نشان می‌دهد که زنان در قضاوت‌های اخلاقی، انعطاف‌پذیرتر از مردان بوده‌اند و مفاهیمی چون قوانین اخلاقی و اجتناب از آزردن دیگران را بیشتر می‌پذیرند. آنها بیشتر پایبند روابط مراقبت‌کنندگی هستند و از برآوردن موفقیت‌آمیز نیازهای دیگران بیشتر خوشحال می‌شوند تا بالیدن به موفقیت‌ها و پیشرفت‌های فردی.

یک فرضیه علمی بر این باور است که زنان اگر بر مسند قدرت باشند، بهتر از مردان می‌توانند از زمین حفاظت کنندتفکر زنان به طور عمده متوجه روابط فردی و همراه با موفقیت و احساس مسئولیت است و بر همین اساس محققان معتقدند زنان سرمایه بزرگی برای پایداری محیط زیست هستند. یک فرضیه علمی بر این باور است که زنان اگر بر مسند قدرت باشند، بهتر از مردان می‌توانند از زمین حفاظت کنند.
اگر چه این فرضیه هنوز به طور قطع به اثبات نرسیده، اما جنبش‌های متعدد و اخیر زیست محیطی نشان داده زنان راهبر در جوامعی که امکان بروز استعدادهای دختران و بانوان وجود دارد، نسبت به زمین و مشکلات آن بسیار حساس‌تر بوده و مسایل زیست محیطی جزئی‌تر از سیستم ارزشی آنها شده است.

توسعه پایدار و سهم زنان

کمیسیون جهانی محیط زیست، توسعه پایدار را فرایند تغییری تعریف می‌کند در استفاده از منابع، هدایت سرمایه‌گذاری‌ها، سمت‌گیری توسعه تکنولوژی و تغییر نهادی که با نیازهای حال و آینده سازگار باشد. در یک تعریف دیگر، توسعه پایدار به معنای پیشرفت کیفیت زندگی و زندگی در ظرفیت تحمل اکوسیستم‌های پشتیبان است. در بطن این تعریف مفاهیم «توسعه» و «محیط زیست» با یکدیگر همراه شده‌اند. اصطلاح توسعه پایدار در اوایل دهه ۱۹۷۰ درباره محیط و توسعه به کار رفت. از آن زمان، سازمان‌های بین‌المللی که خواهان دستیابی به محیطی مناسب و مساعد برای توسعه سودمند بودند، نام خاص و ویژگی آنها در راهبرد توسعه پایدار نمود یافت.
استفاده از واژه«توسعه پایدار» بعد از کنفرانس «ریودوژانیرو» در سال ۱۹۹۲ در محافل علمی فراگیر شد. حاصل این کنفرانس که به کنفرانس زمین شهرت دارد، بیانیه ریو و دستور کار ۲۱ بود که در آنها زنان به عنوان «گروه اصلی» در توسعه پایدار شناخته شدند و مقررات ویژه‌ای برای بهبود موقعیت ایشان در نظر گرفته شد.

 

تفاوت زنان و مردان صاحب قدرت در حفاظت از زمین چیست؟

 

روند ملی اقدامات برای نقش آفرینی زنان در توسعه پایدار

در دهه‌های اخیر نقش زنان در حفظ محیط زیست و توسعه پایدار در چارچوب اقدامات ملی پیگیری شده است که از جمله آنها می‌توان به عضویت زنان در هیات دولت و کمیسیون‌های ذیربط در سمت‌های عالی مرتبط با حفاظت محیط زیست، عضویت زنان در شورای عالی سلامت، شورای عالی برنامه ریزی، حضور زنان در شوراهای شهر و روستا در سراسر کشور، تدوین برنامه توسعه مشارکت‌های اجتماعی و فرهنگی زنان، راه‌اندازی مرکز مطالعات و تحقیقات زنان در دانشگاه‌ها، تهیه بانک اطلاعات زنان پژوهشگر، لحاظ نگرش جنسیتی در برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی کشور و تاکید بر محورهای زیست محیطی، تعادل منطقه‌ای، آمایش سرزمین و مواردی از این دست اشاره کرد.

گزارش یونسکو نیز در مورد پیشرفت‌های ایران در زمینه آموزش برای توسعه پایدار که توسط کمیسیون ملی یونسکو در سال ۱۳۸۹ منتشر شد، بیانگر این است که در بخش اجرای برنامه‌ها، فعالیت نهادها در زمینه آموزش برای توسعه پایدار در سطح ملی قابل توجه بوده است. از جمله توسعه کمی آموزشی، ارتقای دسترسی به آموزش، حذف تفاوت‌های جنسیتی در آموزش و متنوع سازی روش‌ها، ساختارها و محتوای آموزشی، توسعه مهارت‌های شغلی در آموزش و ارتقای ترویج فرهنگ زیست محیطی.

 

تفاوت زنان و مردان صاحب قدرت در حفاظت از زمین چیست؟

 

مشارکت زنان در مدیریت شهری

زنان به مثابه نیمی از کنشگران اجتماعی، همواره در وجوه و ابعاد گوناگون به عنوان یکی از محورهای مناقشه متخصصان علوم اجتماعی مطرح بوده‌اند. نقش تربیتی و اثرگذار زنان در خانواده می‌تواند مبنای بسیاری از اصلاحات در مدیریت شهری قرار گیرد. نسلی که در دامن مادران تحصیل کرده و متعهد نسبت به سلامت جامعه و محیط زیست همشهریان بزرگ می‌شود، نسلی مسئول خواهد بود.

علاقه به مشارکت در امور عمومی و عام المنفعه نیز بسیار متاثر از تربیت خانوادگی بوده، چنانچه سایر خصوصیات اکتسابی این چنین است، اما میزان تاثیرگذاری زنان در مقام مادری به توانمندسازی و آموزش‌های رسمی و غیر رسمی بستگی دارد. زیرا فرهنگ سنتی ما وظایف زن را بیشتر در قالب خانواده دانسته و امروز برای گذر از این محدوده باید به ابزار آگاهی و توانمندی مجهز شد.

نقش تربیتی و اثرگذار زنان در خانواده می‌تواند مبنای بسیاری از اصلاحات در مدیریت شهری قرار گیرد. نسلی که در دامن مادران تحصیل کرده و متعهد نسبت به سلامت جامعه و محیط زیست همشهریان بزرگ می‌شود، نسلی مسئول خواهد بودهمچنین مقوله نگاه محله‌ای و شهری، مقوله‌ای فراخانواده بوده و مرزهای نوینی را در مقابل زنان ما گسترده است. بنابراین اگر خواهان سهم مناسب زنان برای حفظ سلامت و محیط زیست هستیم باید توانمندسازی و آموزش از سوی مسئولین امر جدی تلقی شده و فراتر از شعار به ایجاد سازوکارها و نهادینه ساختن آن اقدام شود.

سخن نهایی: سهم زنان در مدیریت زیست محیطی

امروزه تجربه‌ها، خواست‌ها، علایق، ذائقه‌ها، احساسات و زبان زنانه به طور گسترده‌ای در حال توسعه است. این مساله تنها محدود به مناسبات درون خانواده نیست و مناسبات بیرون خانواده را نیز در بر می‌گیرد. باید تاکید کرد که مصرف در خانواده امروزی از عواملی است که زن را در جایگاه تعیین کننده‌تری قرار می‌دهد؛ زیرا خانواده‌های کنونی بر اساس تولید بنا نشده و فعالیت عمده خانواده بر اساس مصرف است. در چنین شرایطی زنان تصمیم گیرنده و تعیین کننده مصرف به شمار می‌آیند.
این توسعه زنانگی با اشکال گوناگون آن بر گفتمان‌های خانواده ایرانی چه گفتمان‌های مدرن و چه گفتمان‌های مذهبی تاثیر گذاشته است. این در حالی است که خانواده همواره بهترین ابزار آموزش ارزش‌های فرهنگی بوده و وظیفه انتقال آنها را به نسل‌های بعدی بر عهده داشته است.
پر واضح است که این آموزش‌ها و ارزش‌های فرهنگی اینک می‌بایست شامل اهمیت حفظ محیط زیست و راهکارها برای اعمال آن باشد و زنان به عنوان مادران و همسران نقش بسزایی در انتقال و ارایه آن دارند. به علاوه اصل ۵۰ قانون اساسی ایران تصریح می‌کند که حفاظت از محیط زسیت وظیفه عمومی تلقی می‌گردد و با هر نوع طرز تفکری نسبت به محدوده حضور اجتماعی زنان، شامل آنان نیز می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید