مانایی انقلاب در گرو مدیریت مدبرانه‌ی تهدیدها

پویندگی اجتماعی یا تحرک اجتماعی از مفاهیم حوزه‌ی علوم اجتماعی است؛ جابجایی فرد یا ملت از یک موقعیت به موقعیت دیگر که گاهی صعودی‌اند و گاهی نزولی. ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ حرکت عظیم «انقلاب اسلامی ایران» به رهبری امام‌ روح‌الله خمینی به پیروزی می‌رسد و نظام پهلوی سرنگونی خود را می‌بیند. انقلابی در قالب حرکت اجتماعی صعودی و خانه‌تکانی عمیق شکل گرفت. وحدت هدف، شخصیت کاریزماتیک امام خمینی(ره)، همگرایی شعارهای انقلاب با توده مردم و فساد دربار از علل پیروزی انقلاب ایران بود؛ اما عدالت اجتماعی، اعتماد به نفس ملی و پشتوانه مردمیِ مستمر مهم‌ترین علل آن بود. در این رابطه تایمز لندن می‌نویسد: «امام خمینی مردی بود که توده‌ها را با کلام خود مسحور کرد‌، وی به زبان مردم عادی سخن می‌گفت و به طرفدارای فقیر و محروم خود اعتماد به نفس می‌بخشید‌، این احساس آن‌ها را قادر ساخت تا هر کسی را که سر راهشان بایستد از بین ببرند. امام به مردم نشان داد که حتی می‌تو‌ان در برابر قدرت‌‌هایی مثل آمریکا ایستاد و نهراسید.» پدیده انقلاب اسلامی معادلات جهانی را برهم زد و پنجره نویی را در عرصه تئوری‌های سیاسی جهان گشود تا جایی که جامعه‌شناس و نویسنده نامدار آمریکایی «الوین تافلر» می‌گوید: «گروه جدیدی، خود را به صحنه جهانی پرتاب می‌کنند و بخش‌های قابل توجهی از اقتداری را که روزگاری تنها در کنترل کشورها بود به چنگ می آورند.»

هرچند انقلاب اسلامی تهدیدی برای زورگویان عالَم شده؛ اما به همان نسبت با تهدیدها و فرصت‌ها روبه‌رو شده است؛ فرصت‌هایی که می‌تواند نگاه جهان را به انقلاب‌های مردم‌سالارِ دینی مثبت کند و تهدیدهایی که می‌تواند جهان را نسبت به این نوع انقلاب‌ها بدبین کند.

این‌‌هنگام چند پرسش اساسی مطرح است: تهدیدها و فرصت‌ها چگونه دریافت می‌شود؟ چه کسانی آن‌ را به‌وجود می‌آورند؟ استراتژی خنثی‌گر کدام است؟ برای پاسخِ پرسش‌ها باید به گفتمان‌‌های نخستین انقلاب بازگردیم تا همان معیارها را شاخص قرار داد.

همان‌گونه که گفته شد، شخصیت جامع امام خمینی که در زندگی‌ و اعتقاد با مردم همانند بود، شعار استقلال و آزادی، گفتمان عدالت اجتماعی و پشتوانه مردمی، همراه با اعتماد به نفس ملی دلایل به ثمر نشستن انقلاب بود. آسیب‌رساندن به انقلاب اسلامی نیز با افول یا تزلزل ارکان یاد‌شده مورد دغدغه دلسوزان است. در این خصوص صورت‌بندی آسیب‌ها و درک پیشگیری از آن بهترین فرصت‌ها محسوب می‌شود.

انقلاب اسلامی در دوره‌ای متولد می‌شود که بافت مذهبی مردم، اسلامی است؛ انگیزه‌ها و انرژی دینی فعال بود و امام خمینی(ره) در اندیشه ایجاد طرح جمهوری اسلامی با محوریت ولایت فقیه برآمد. گمان می‌رود کاهش انگیزه‌های دینیِ مردم، اهداف انقلاب را به حاشیه خواهد برد؛ اما تئوریِ «مسجد جامعه‌پرداز»، افزایش انگیزه‌های دینی و کشف نیروهای انسانیِ کارآمد را به ارمغان می‌آورد.‌ رهبر انقلاب در سخنان نوروزی‌شان می‌فرمایند: «یکی از بزرگ‌ترین فرصت‌های ما مربوط می‌شود به نیروی انسانی کارآمد و مبتکر که در کشور ما بحمدالله به‌وفور و فراوانی، نیروی کارآمد و عمدتاً جوان و دارای ابتکار و روحیّه وجود دارد.» در دست داشتن نهادهای فرهنگی نیز از فرصت‌های دست‌نیافته بود که ناتوانی ایجاد تغییر بلکه ایجاد آسیب‌هایِ فرهنگی «تهدید خودساخته» لقب می‌گیرد. هم‌چنان‌که توجه نداشتن به نظرات کارشناسانِ غیردولتیِ دلسوز و واقع‌گرا، دیدگاهِ تک‌بعدی رقم می‌زند که این دیدگاه در مدیریت جامعه با مقیاس جهانی فعلی، آسیب به همراه دارد.

اما مسأله جدی‌تر‌ پیش رو، نوع تدابیر در مواجهه با خیزش‌هایی درون‌اجتماعی است؛ اگر دولتمردان، تغییرات را دریافت و درک نکنند، بحران‌های احتمالی سرعت انقلاب اسلامی را در رسیدن به تمدن ایرانی اسلامی کند خواهد کرد. در این زمینه رهبر انقلاب در بیانات پادگان دوکوهه سال ۱۳۸۱ این‌چنین می‌فرمایند: «خطر جدّی برای کشور عبارت است از آن مسائلی که ما به دست خودمان به‌وجود آوریم.» بنابراین رسیدگی به دلخوری‌های اجتماعی مهم‌ترین مسأله موجود است. از منظر روانشناسی هنگامی‌که بحران‌های اجتماعی بازه طولانی‌مدت را سپری کند، خشم‌های فردی انباشته‌شده تشکیل می‌شود و اگر این خشم‌های فروخفته‌ی فردی هم‌چنان بی‌پاسخ بماند، تبدیل به عصبیتِ اجتماعی خواهد شد که این عصبیت‌ها در قالب خیزش‌های اجتماعیِ فاقدِ عقلانیت ظهور خواهد کرد. در این مورد درگیر مخاطره امنیت ملی و فشارهای بین‌المللی خواهیم شد.

با این توضیح، بایستی تمام راه‌حل‌های اقتصادی و فرهنگی مورد مطالعه و اجرا قرار بگیرد؛ چرا که برای گذر از بحران‌های احتمالی تغییر لازم است و مطلقِ تغییر‌ بد نیست، باید جنس و منش هر تغییر را دانست تا استقبال از آن برای‌مان ناگوار نباشد. سیاست‌های گذشته با فرض موفقیت در دهه‌های نخستین انقلاب، در دوران فعلیِ جهان و ایران به بازنگری و تغییر نیاز دارند؛ همچنان‌که ریاست انجمن جامعه‌شناسی ایران سید‌حسین سراج‌زاده عنوان می‌کند: «سال‌هاست که جامعه‌شناسان، اهل علوم سیاسی و سیاست‌مداران خیراندیش و علاقه‌مند به سرنوشت کشور و جامعه هشدار می‌دهند که اگر آن اصلاح رویه‌ها به‌موقع و ‌به‌هنگام اتفاق نیفتد، روزبه‌روز شرایط جامعه ما می‌تواند بحرانی‌تر شود. این هشدارها متأسفانه مورد بی‌توجهی و بی‌مهری قرار گرفته است.» انقلاب اسلامی با اعتماد به نفس متولد شد و با اعتماد به نفس تداوم می‌یابد و قدرت ایجاد تغییرات همان اعتماد به نفسی است که در شرایط فعلی جهان و ایران مهم‌ترین عامل بقای حرکت‌های زنده و مردمی است؛ چرا که مدیریتِ مشتریانِ دنیایِ مدرنیته از طریق راه‌حل‌های نو، نیازی فوری و ضروری است. در این موضوع ناامیدسازی و سلب اعتماد عمومی آسیب‌های جدی پیش‌ رو هستند؛ چرا که این دو، عدم همراهی جامعه را نتیجه می‌دهد. در چنین فضایی واقع‌گویی رسانه‌ای به همراه سرعت و دقت خبری، راه‌حلی جهت جان‌بخشی به امید اجتماعی است.

انقلاب اسلامی با گفتمان «عدالت اجتماعی»، «امید به آینده» و «دین‌دوستی» به پیروزی رسید و نباید با ناکارآمدی و اهمال از سوی برخی مسئولان، تحقق گزاره‌های یاد‌شده دچار آسیب شود.

دیدگاهتان را بنویسید