بحران آفرینی جدید آمریکا در خلیج فارس؟

بدهی دولت آمریکا بعنوان بزرگترین بدهکار دنیا به 31 هزار میلیارد دلار رسیده که 2/1 برابر حجم کل اقتصاد آمریکاست .( کل بدهی در اقتصاد آمریکا به 94 هزار میلیارد دلار رسیده که 6/3 برابر حجم کل اقتصاد آمریکاست . این حجم بدهی بیش از دوبرابر کل ثروت ملی آمریکاست در حالیکه بخش قابل توجه ثروت ملی آمریکا ، موهومی ، غیرواقعی و ناشی از قیمت گذاری های غیر واقعی برندها و شرکت های بورسی است .)
کسری تراز تجاری آمریکا به رقم 1،216 هزار میلیارد دلار رسیده ( که یک سوم آن مربوط به تجارت با چین است ). کسری بودجه دولت به رقم 1،567 هزار میلیارد دلار رسیده که در حدود 34 درصد بودجه دولت است .

دولت آمریکا طی چهار دهه گذشته برای رفع حباب تورمی ( و نیز برای چپاوول ثروت دنیا ) به جای استفاده از سیاست های پولی و افزایش نرخ بهره ، که بدلیل بدهی زیاد دولت ، بیشترین هزینه را به دولت آمریکا وارد میکرد ، با استفاده از ایجاد بحران های سیاسی ، نظامی و اقتصادی ، به اهداف خود رسیده است . در حالیکه در شرایط کنونی علیرغم برنامه ریزی برای ایجاد بزرگترین بحران ها ( جنگ اوکراین و قربانی کردن متحدان اروپایی خود و تحریک چین برای ورود به جنگ و قربانی شدن تایوان ) موفق نشد که بحران اقتصادی خود را برطرف کند. آمریکا ناچار به استفاده از ابزار مهلک افزایش نرخ بهره شد . نرخ بهره به بالاترین حد در چند دهه گذشته رسیده و فدرال رزرو ، افزایش یک چهارم درصدی بیشتری را برای هفته آینده اعلام کرده است . ادامه وضع موجود ، با توجه به شرایط فوق الذکر اقتصادی در آمریکا ، این کشور را بسمت تورم رکودی و بحرانی به مراتب وسیع تر و بزرگتر از بحران 1929 میرساند. بحرانی که مارپیچ سقوط آن در کاهش ارزش و پذیرش بین المللی دلار است و نه صرفا همانند بحران 1929 ، که یک بحران داخلی ، متاثر از کاهش تقاضای کل در اقتصاد آمریکا و تجمع سرمایه ها در قالب سرمایه های غیرمولدی چون طلا ، بروز کرد.

در چنین شرایطی وزیر خارجه دولت سعودی در حاشیه اجلاس داووس ، از آمادگی کشورش در فروش نفت با سایر ارزها ، خبر داد . همانطور که در مقاله مورخ 21/9/1401 با عنوان ” آیا رفتار چین تغییر کرده است ؟ ” پیش بینی کرده بودم ، مبادله نفت با یوآن و مواجه با پدیده پترو یوآن در مقابل پترو دلار ( که تنها پدیده ممکن برای تبدیل چین به اقتصاد اول دنیا و گذر از سد اقتصاد آمریکاست ) قطعا” از تفاهمات پنهان چین و عربستان است. بعبارت دیگر موضع گیری وزیر خارجه عربستان ، اقدامی برای علنی کردن یکی از بندهای پنهان تفاهم نامه این دو کشور است و نه یک مطلب جدید .

به هرحال اهمیت موضوع برای آمریکا خصوصا در شرایط کنونی اقتصادی که از یکسو نیاز به حفظ شیشه عمر خود یعنی پذیرش جهانی دلار دارد و از سوی دیگر برای فائق آمدن به بحران اقتصادی خود ، نیازمند ایجاد یک جنگ و بحران بزرگ منطقه ایی در مرکز انرژی جهان است ، بسیار جدی است  . و بنظر میرسد  که عربستان بعنوان یک طرف این جنگ احتمالی از هم اکنون ، انتخاب شده است تا این دوست مطیع  قدیمی در نقش قربانی جدید آمریکا ، ظاهر شود.

دیدگاهتان را بنویسید