حجاب فقط «مصونیت» نیست

این ادعای «سیدحمیدرضا میررکنی بنادکی»، محقق و پژوهشگر حوزه اندیشه و علوم‌انسانی است که در گفت‌‌وگو با الف آن را تشریح کرده است.

میررکنی می گوید: حجاب، گرچه از همان ابتدا به عنوان یک عمل عبادی و در ذیل دستورات شرعی اسلام قرار گرفت، اما از همان زمان یک وضعیت نمادین در عرصه جامعه اسلامی داشت. حداقلی‌ترین وجه سیاسی ـ اجتماعی حجاب فرق‌گذاری بین زن مسلمان و زن غیر مسلمان است، تفهیم این قضیه در عرصه جامعه کاملا عملی سیاسی است. بنابراین حجاب از ابتدا به عنوان یکی از لوازم جهت شکل‌گیری جامعه اسلامی تشریع شده است. حجاب در خلوت که معنا ندارد، بلکه در جلوت است که نمایان شده و اساساً موجب شأنیت‌سازی زن مسلمان می‌شود. این تفسیر که حجاب را مصونیت و حفاظت زن بیان کنیم غلط است و تقلیل هدف غایی تشریع حجاب خواهد بود.

وی افزود: طی بررسی‌هایی که انجام داده‌ام این تقریر از حجاب اولین بار در یک برنامه رادیویی در مشهد طی 5 جلسه توسط شیخ محمود حلبی، بنیانگذار انجمن حجتیه بیان شد. متأسفانه درحال حاضر گفتارهای رایج از حجاب و دفاع از آن که بیشتر توجه در ریشه‌های الهیاتی و فقهی حجاب دارند، در آن تقریر شیخ محمود حلبی متولد شدند. درحال حاضر قشر انقلابی و حزب‌اللهی هم بیشتر همان تقریر ظاهرگرایان انجمنی از حجاب را اختیار کردند، درصورتیکه گفتیم هدف تشریع حجاب، یک فرم و قالب برای جامعه‌سازی دینی است و شارع مراد مشخصاً سیاسی از حجاب داشته است. به خاطر همین قدرت ضمنی حجاب است که آن را تبدیل به یک محل نزاع در امور فرهنگی و اجتماعی می‌کند، مثلا در پهلوی اول ما شاهدیم یکی از قدم‌های حکومت برای رسیدن به جامعه مدرن و متجدد، سکولاریسم و دین‌زدایی است و این امر را با ممنوعیت حجاب آغاز کرد، چون حجاب هویتی را بیان دارد از جامعه که با هویت اجتماع مدرن و سکولار رضاخان در تعارض است و او باید این فرم و قالب را از میان ببرد. ممنوعیت هیئات عزاداری هم از این نوع است. در چنین تفسیری کار رضاخان کاملاً درست بوده، چون او یا روشنفکران دربار به خوبی جنبه هویت‌بخش حجاب در عرصه اجتماع را درک کرده بودند.

عضو تحریریه مجله «سوره،» بیان داشت: با این تفسیر از حجاب چه بسا کسی حجاب را رعایت بکند اما با عدم فهم و درک ماهیتش، بی‌حجاب باشد، مثل کسی که نماز می‌خواند اما نمی داند برای کی و با چه غرضی این کار را انجام می‌دهد، برای همین است که نیت واجب است. پس فهم غرض شارع و مراد آن از حجاب بسیار مهم است. تعدادی از افراد که به قانون حجاب خورده می‌گیرند، اساساً این فهم از حجاب را حتی به عنوان یک امر فقهی هم ندارند و متوجه نیستند حکم فقهی ناظر بر مفاسد و مصالح واقعی است، حال در باب امر واقعی حضور زن مسلمان در جامعه کوته‌نظری است که به دنبال شواهد نقلی صرفا باشیم و اعتراض کنیم که قانون حجاب در روایات به شکل کنونی نیامده! چرا که بحث ما یک امر واقعی در سطح جامعه است و امور واقعا قرار نیست همیشه به وسیله روایات و منقولات درباره‌شان تصمیم‌گیری شود. برای همین معتقدم جمهوری اسلامی، با اخذ سیاستی که در باب حجاب گرفت، ماهیت سیاسی و اجتماعی را در آن احیا کرد چیزی که تا پیش از آن چندان مطرح نبود. شاید یکی از جلوه‌های این امر را باید در زنان مبارز انقلابی جست که اساساً حجاب را یک نماد مبارزه در سطح سیاست و اجتماع در برابر شاه تلقی می‌کردند.

میررکنی گفت: امروزه جریانی در بین محجبه‌ها، حتی محجبه‌های حزب‌اللهی مطرح شده مبنی بر مخالفت با قانونی شدن حجاب، این گفتمان و طرح موضوع صرف سیاسی‌زدایی از حجاب نیست بلکه ماهیت و اساس حجاب را زیر سؤال می‌برد، به عبارتی ما یک بخش از حجاب را حذف نکردیم، بلکه اساس حجاب را دگرگون ساختیم چرا که تبیین کردیم مراد شارع از حجاب اساساً جنبه سیاسی و اجتماعی دارد. حجاب دارای یک بار سیاسی است و این قشر نمی‌توانند آن بار سیاسی را تحمل کنند، لذا سعی بر این دارند با سیاست‌زدایی از حجاب این ایده را برای خود موجه سازند.

دیدگاهتان را بنویسید