بررسی ایده های محوری در تحول آموزش و پرورش

هرچند که سالیان سال است که در زمینه تحول بنیادین آموزش وپرورش سخن گفته می شود اما به زعم بسیاری از کارشناسان و فعالان این حوزه هنوز تحولی در ساختار آموزش و پروش به وجود نیامده است. تحول، تمامی ابعاد یک موضوع را در بر می گیرد. هر قدر این موضوع وسیع تر و ترکیبی تر باشد، ابعاد آن پیچیده تر خواهد بود. به همین منظور، کلان ساختار آموزش و پرورش زمانی که موضوع تحول می شود، از یک سو انسان شناسی و هستی شناسی به عنوان مبانی نظری و از سویی دیگر ساختارهای سازمانی و حکمرانی بر روی این جریان اثر دارند. حتی نحوه ی تامین و ارتقا منابع انسانی، الگوهای تحولی، رسانه و ساختارهای تغییر فهم عمومی و شـبکه سازی ها همگی در جریان تحول موثر خواهند بود.

ضرورت و اهداف پژوهش

تحول بنیادین نظام آموزش وپرورش کشور همواره احساس  شده است اما بسیاری بر این گمان هستند که باوجود دغدغه زیاد مسئولان و نخبگان در این حوزه هنوز تحول و تغییر چشم گیری در نظام آموزش وپرورش به وجود نیامده است. یکی از نکات در فضای آموزش وپرورش کشور ایده های متنوعی است که در زمینه تحول آموزش وپرورش بیان می شود. برای این که  موضوع تحول در این سازمان به خوبی  آسیب شناسی شود باید به هرکدام  از این ایده ها وزن داده شود و سپس آن ها اولویت بندی شوند. پس ازاین گام ها است که می توان جریان تحول را سرعت بخشید. در این پژوهش سعی شده است که ایده های مختلف در زمینه تحول در آموزش وپرورش  با گفت وگو با صاحب نظران بررسی شود و رهیافت های موردنیاز  در این زمینه ارائه شود.

در هر فصل این اثر سعی شده است که یکی از ایده های محوری در زمینه تحول بنیادین آموزش وپرورش معرفی شود. پس از آن مصاحبه هایی از نخبگان و فعالان حوزه آموزش وپرورش آورده شده است که هرکدام از این افراد فعالیت های قابل توجهی را در زمینه آموزش و پروش انجام داده اند. سپس دیدگاه های این صاحب نظران در تحولی بودن ایده و همچنین اولویت آن در روند تحول، مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی شبکه ی ایده های تحولی از دید صاحب نظران، نسبت ایده ها با یکدیگر و خلاهای موجود در اجرای این ایده ها مشخص شد. دستیابی به این نگاه کلان، کمک شایانی به طراحی مسیر تحول خواهد کرد.

ایده های تحولی در آموزش وپرورش

در این نوشتار سعی شده است که هر یک از ایده های مطرح شده به صورت کلی بیان شده و خلاصه ای از نقد و بررسی ها درباره هرکدام از ایده های تحولی آورده شود.

تغییر ساختار حاکمیتی

مطابق با این ایده باید مفاهیم بنیادینی چون مدرسه بازتعریف شوند. این تغییر باید در سه لایه و سطح باشد؛ لایه سیاستگذاری و افراد و نهادهایی کـه ماموریت و نقش سیاستگذاری دارند، لایه دوم، بدنه اجرایی است و افراد و نهادهایی که ماموریت شان برنامه ریزی برای تحقق سیاست های کلان و عملیات و اجرا است
و لایه سوم لایه اجتماعی و فعالان عرصه تعلیم و تربیت که ماموریت و نقش خود را اثرگذاری برساختار موجود تعریف کرده اند. در بازتعریف ایده های بنیادینی در برابر ایدهای چون اسکول (مدرسه) به نظر می آید این نقش به شـوراهایی چون شـورای عالی انقلاب فرهنگی و شـورای عالی آموزش و پـرورش بازمی گردد. اما اندیشکده ها و پژوهشگاه هایی، داخل و یا خارج از آموزش و پرورش، به موازات این شوراها می توانند نقش فعال ایفا کنند و در تعامل با شوراهای عالی باشند.

تربیت نیروی انسانی

برای رسیدن به نیروی انسانی کارآمد می توان به اقدامات بسیاری دست زد. یکی از این اقدامات بازتعریف دانشگاه فرهنگیان است. این دانشگاه باید بتواند علاوه بر افزایش دانش نظری معلمان، آنان را ازنظر شخصیتی و مهارتی نیز آماده کند. از دیگر مواردی که می تواند به بهبود این مؤلفه در آموزش وپرورش بینجامد، برنامه ریزی برای مدل جذب و گزینش و همچنین برنامه ریزی برای مدل ارزیابی، یکی از نقاط مغفول در ساختارهای تربیت معلم، به خصوص دولتی است که نقش بسیار کلیدی در ارتقاء کیفی معلمی خواهد داشت.

ورود علمی و نظری

از دیگر ایده های موردبحث در این پژوهش، ورود به حوزه های علمی و نظری آموزش وپرورش است. هرچند که در این زمینه حرکت هایی صورت گرفته است، اما هنوز راه بسیاری باقی مانده است. در این ایده توجه به نکاتی حائز اهمیت است. تولید علم تربیت ناظر به مبانی اسلامی، یکی از پیش نیازهاست. اما مشکل اینجاست که در روش شناسی و پیش نیازهای تولید علم اسلامی، هنوز انسجام نظری و روش شناختی حاصل نشده است. بخشی از تحول در این حیطه، مربوط به تغییر وضعیت رشـته های علوم تربیتی و تحول در این عرصه است از جمله اضافه شدن گرایشات بین رشته ای، توجه به مطالعات تاریخی و آینده پژوهانه، توجه به مبانی در عرصه تولید علم و به خصوص رجوع به منابع دست اول؛ یعنی قرآن و روایات بدون پیش فرض ها و ساختارهای موجود در رشته های علوم تربیتی. تعریف مدلی برای ارتباط بین علم و عمل در روند تولید علم. یکی از مدل ها، توجه به فعالیت های عملی و ارتباط میدانی با مدرسه است.

الگوسازی
اینجا منظور از الگو، مجموعه هایی است که می خواهند مدلی تحولی ایجاد کنند و معتقد هستند که مدارس دیگر نیز می توانند از این مدل استفاده کنند. در مورد این ایده نیز می توان به چند مورداشاره کرد اما کارآمدی و میزان اثربخشی این الگوها به صورت شفاف ارزیابی نشده است. در این زمینه دانشگاه فرهنگیان یا وزارت آموزش وپرورش می توانند وارد صحنه شوند و این الگوها را ارزیابی کنند. یکی از مشکلاتی که در زمینه الگوسازی وجود دارد، این است که این الگوها نسبت خود را با آموزش وپرورش تعریف نمی کنند. از دیگر نکاتی که در این زمینه شایان ذکر است، بحث اقتصادی الگوسازی است که باید مورد بررسی بیشتری قرار بگیرد.

شبکه سازی

ایده دیگری که در این پژوهش موردتوجه قرارگرفته است، ایده شبکه سازی است. یکی از مشکلاتی این ایده این است که هنوز تعریف مشخص و جامعی در زمینه شبکه سازی وجود ندارد و اولین گام برای استفاده از این ایده، تعریف آن است. در زمینه این روش باید دقت کرد تا بین ساختارهای حاکمیتی و شبکه ها ارتباط به وجود بیاید. نکته دیگر این است که شبکه ها برای استمرار تأثیر خود باید مستقل از ساختارهای سیاسی و رسمی ایجاد شوند. یکـی از مهم ترین عوامل شکل گیری و قوام شبکه، مدیریت انگیزه هاست به گونه ای که افراد و مجموعه ها تمایل به حضور و تعامل داشته باشند. انگیزه هایی از جنس اقتصادی، کسب و کار، هویتی، نقش آفرینی و … .

ارتقا فهم عمومی

بیشتر فعالین این ایده را یک ایده مستقل نمی بینند، بلکه این ایده یکی از الزامات سایر ایده هاست یا ایده زیربنایی که بقیه ایده ها بر روی آن سوار می شود. سه لایه «سیاستگذاری»، «رسانه» و «آموزش عمومی» برای تاثیرگذاری بر فهم عمومی وجود دارد. در لایه سیاستگذاری، یکی از مهم ترین آسیب ها جزیره ای بودن سیاست هاست. عدم وجود یک مرجع یا سندی که همه بخش ها به آن رجوع کنند، موجب تکثر سیاست ها و در برخی موارد، تناقض شده است. در لایه رسانه، عدم اولویت دار بودن آموزش و پرورش برای رسانه یکی از موانع ورود رسانه به این عرصه است. عمده ی مباحث طرح شده در فضای رسانه، لایه های سطحی مربوط به مسائل صنفی و مالی است که نقشی در تغییر فهم عمومی ایفا نمی کند. در فضای رسانه ای با توجه به سه نقطه ی حساس، می توان جریانی ایجاد کرد که مخاطب همراه شود. اول دست گذاشتن بر ترس های عموم، دوم هنجارها و ارزش های جامعه و سوم نقاطی که موجب ایجاد منفعت برای عموم اسـت.

طراحی زمین بازی جدید

نگاه کلی در فعالین و صاحب نظران در این حیطه در چند نکته خلاصه می شود: نسبت به غرب و نهادهای برساخته ی آن مطلقا موضع منفی داشتند. یعنی ایده های منتج از غرب و علم غربی را کاملا مطرود می دانستند. نگاه تمدنی و کل نگر در میانشان بسیار پررنگ بوده و هست. بر همین اساس عمدتا در مدرسـه و یا بحث تربیت خلاصه نشده اند. نیروی انسانی و معلم در مدل هایشان بسیار محوری است. توجه ویژه به خانواده ها و نیروهای مردمی دارند. با توجه به اینکه از ساختارهای رسمی نا امید شده اند، کاملا به ساختارهای غیررسمی
و مردمی روی آورده اند و به مدل های اقتصادی درونزا و مردمی توجه ویژه ای دارند. بسیار صریح و شجاع هستند. همین باعث شده تا دشمنان زیادی داشته باشند.

پشتیبانی-حمایتی

مطابق با این ایده گروه یا سازمان هایی، از مجموعه های آموزشی مطلوب حمایت مالی می کنند. البته این ایده هم دارای مشکلاتی است، از مشکلات آن می توان به عدم شفافیت ضوابط پشتیبانی اشاره کرد. نکته دیگر این است که بهتر است، پیش از تعیین چهارچوب های حمایت از مجموعه های مختلف، ایده های نظری و فکری لازم را داشت .به نظر می رسد، مجموعه های حمایت کننده تاکنون از این ایده های فکری و نظری برخوردار نبوده اند. با ملاحظاتی که بیان شده می تواند این ایده ارتقا یابد و گستره اش بیشتر شود. شبیه همان اتفاقی که در خیرین مدرسه ساز رخ داد و به عنوان یک بال مهم در توسعه ی مدارس عمل کرد، اینجا هم می تواند مجموعه ی حامی بار بزرگی را از روی دوش آموزش و پرورش بردارد. البته ایده ی خیرین مدرسه ساز، بیشتر جنبه ی زیرساختی داشت و چندان به محتوا مرتبط نبود، اما آن قدر پیش رفت که به موازات آموزش و پرورش و سازمان نوسازی، مدرسه های بسیاری را در مناطق مختلف، به خصوص مناطق محروم، برای دانش آموزان بنا کرد.

جمع بندی

همواره نیاز به تحول بنیادین آموزش و پروش حس شده است اما علی رغم تلاش های گوناگون برای رسیدن به این هدف به نظر می رسد که این سازمان به تحول مدنظر نرسیده است. در این پژوهش سعی شده است که از طریق گفت وگوها در گروهی تخصصی مهم ترین ایده های تحولی در زمینه آموزش و پروش یافت شوند و پس ازآن با فعالان و نخبگان حوزه آموزش و پروش در این زمینه مصاحبه هایی صورت گیرد. در این نوشتار سعی شده است که هر یک از ایده های مطرح شده به صورت کلی بیان شده و خلاصه ای از نقد و بررسی ها درباره هرکدام از ایده های تحولی آورده شود. از ایده های موردبحث در این پژوهش می توان به مواردی چون تغییر ساختار حاکمیتی در آموزش وپرورش، تربیت نیروی انسانی، ورود علمی و نظری، الگوسازی و شبکه سازی اشاره کرد.

دیدگاهتان را بنویسید