عاشورای سیاسی و سیاست عاشورا

درگیریهای تاریخی که منجر به جنگ و لشکرکشی و مبارزه در شکلهای مختلف می شود عموماً به دلیل برتری جویی های دنیایی است که با اندکی تأمل و مروری بر تاریخ گذشته می توان ریشۀ اصلی تهاجم و درگیریهای اقوام و ملل را شناخته و با ارائه نمونه های آماری نشان داد که علت اصلی بیشتر این حملات و جنگ ها و استقبال از خطرات، بهره جویی های اقتصادی و تنازع بر سر قدرت سیاسی و خودکامگی بوده است.

در مقابل، جهاد و جنگ هایی است که در راه دین، برای توسعۀ اسلام و در جهت تکامل تاریخ صورت گرفته که از آن جمله و در رأس همۀ مبارزه ها، واقعه عاشورای حسینی و قیام سیدالشهدا – علیه السلام – می باشد.

حال سؤال می شود که چگونه این نهضت الهی می تواند سیاسی فرض شود؟ در ابتدا لازم است از سیاست عاشورا و عاشورای سیاسی و تفاوت آن دو تعریفی داده شود.

سیاست عاشورا – سیاستی است که عاشورا توسط آن می خواست تاریخ را تغییر دهد و آن همان سیاست «خون بر شمشیر پیروز است» بود. منطق آن هم با منطق عمل است. نتیجۀ این سیاست با موضعگیری های آن تمام می شود نه با استدلال.[1] به عبارت دیگر سیاست عاشورا یک نظام موضعگیری عملی را نشان می دهد. البته نه اینکه بخواهد به شکل هنری مانند تعزیه و نمایش وقایع را برای دشمن ترسیم کند که موضعگیری تاریخی در مقابل دشمن چگونه بوده، بلکه خود عملاً می خواهد در مقابل دشمن موضع بگیرد. عاشورای سیاسی – نظام عاشورا در یک جریان تاریخی تصمیم گیریهایی را انجام می دهد که این تصمیم گیریها جزئی از یک جریان است. یعنی حضور عملی و عینی در جریان موضعگیری هایی است که سیاست عاشورا آن را ایجاد کرده و عاشورای سیاسی تبعیت کرده  و به عهده می گیرد. سیاست عاشورا درگیری با خودکامگی ها در جهت تکامل تاریخ است، لذا هیچ انسان شرافتمندی نمی تواند دلبستگی به شرف نداشته باشد و هرکس که به کرامت انسان نظر می دوزد نمی تواند از مصیبتهای عاشورا چون سایر مصائب تاریخ بگذرد. به این دلیل می توان گفت که وظیفۀ عاشورای سیاسی در جریان تکامل تاریخ مشاهده می شود نه به صورت فردی یا گروهی.

مراحل عاشورایی شدن – برای شناخت دقیق تر این واقعۀ عظیم تاریخی و علل موفقیت جهانی آن، و اینکه چگونه تکامل حساسیت ها در جامعه بر محور عاشورا شکل می گیرد، سیر سازندگی را از سه بعد فردی، اجتماعی، جهانی (سازمانی) در سه سطح (مرحله) همدلی، همفکری، همکاری، اختصاراً توضیح می دهیم. [2]

1 – بعد فردی – همراه شدن با عاشورا در بعد فردی مرحله ابتدایی و ارتباط و تولای انسان در سطح خُرد به شخصیت محوری عاشوراست، که دارای ارزش والایی است هر چند در جریان سیاسی تأثیر فعال ندارد.

1 – 1 – همدلی فردی – همدلی یعنی بی تفاوت نبودن به آنچه در قضیۀ عاشورا گذشته است. بی تاب شدن، گریستن، متأثر شدن، عکس العمل الم و ناراحتی را به بروز و ظهور کشاندن، بی قراری کردن، به خود زدن، همه آثار همدلی انسانها با عاشوراست.

شاخصۀ همدلی را در ممهز شدن، حساس برخورد کردن و کلیه حساسیت ها را مرتبط با موضوع عاشورا دیدن، زیارت امام حسین – علیه السلام – را از راه دور خواندن، مصائب حسین – علیه السلام – را شنیدن، دوست داشتن و لذت بردن از تکرار شنیدن این مصائب و دلبستگی به درد و الم شخصیتهای عاشورا می توان جستجو نمود.

به عبارت دیگر مرحلۀ همدلی با عاشورا همان حساس برخورد کردن و محترم شمردن این رفتار است و توجه به اینکه واقعۀ عاشورا از قبیل سایر وقایع و کشته شدنها در تاریخ نیست. همدلی فردی موجب تکامل انسان شده و دارای ارزش خودسازی بسیار بالایی است. تمحض در این واقعه و فرو رفتن در اعماق آن منشأ ستیز با پستی ها می گردد، که این نتیجۀ همان گریستن و بی قراری و خود را زدن (به صورت فردی) است و آغاز آن با همرنگی و شباهت با رهبران عاشورای حسینی (هر چند با نسبتی اندک) در پسند انسان و زیباشناسی او است. و به همین دلیل شایستۀ شفاعت و همراهی می گردد. [3]

2 – 1 – همفکری فردی – پذیرفتن نظام ارزشی عاشورا و هم مکتب شدن با آن، همفکری فرد با واقعۀ عاشوراست. پسندی که در همدلی با پسند عاشورا وجود داشت در این بخش پسند جهت دار شده و تبدیل به نظام پسندها و ارزشها می شود. به عبارت دیگر توجه به خوبی و بدی، زیبایی و زشتی، شایست و ناشایست همه بر محور جهت گیری عاشورا شکل می گیرد و در کلیۀ روشهای خصوصی قابل ملاحظه می شود. طبیعتاً چنین دلبستگی به عاشورا زمینه ساز مراقبت در بیزاری از آنچه عاشورا با آن می جنگید و گرایش به آنچه پیام عاشوراست می شود.

در این بخش خودسری ها و خودکامگی ها منفور شده و در مقابل گرایش به معارف، احکام، و اخلاق الهی (که عاشورا را برای آن به وجود آمده) مطلوب و محبوب می گردد.

 3 – 1 – همکاری فردی – در این مرحله رفتار فردی انسان که انعکاس حساسیت و تفکر ظاهر شده دربارۀ عاشوراست منضبط شده و در جهت عاشورایی شدن تغییر جهت پیدا می کند. انسان بی قرار نسبت به عاشورا اگر دچار اخلاق رذیله ای باشد و آن را اخلاق عملی بداند، در باطن نفس، خود را به دلیل اخلاق رذیله اش توبیخ می کند و آرزومند هم خلق و همفکر و هم رفتار شدن در اعمال فردی خود با رهبران عاشورا می شود.

برای اثبات این امر می توان با نمونه برداریهای عینی نشان داد که در ایام عاشورا انضباط فردی به نسبت قابل توجهی در جهت عاشورایی شدن تغییر شکل می یابد. این مراقبت در رفتار عینی موجب سوق دادن شخص به طرف نظام ارزشی است که در آن رفتار و عملکرد امویان و سایر احکام غیر الهی راهی ندارد. شخص با انتخاب نظام ارزشی عاشورایی، نسبت به خصوصیات رفتاری اموی کراهت پیدا می کند و سعی می کند آنچه از این رفتار در او وجود دارد تغییر دهد.

2 – بُعد اجتماعی – نگرش اجتماعی به حرکت عاشورا، همان اشاعه ارزشهای عاشورا به شکل گروهی و اجتماعی است که در سه سطح قابل ملاحظه است.

1 – 2 – همدلی اجتماعی – از آنجا که همدلی در حوزۀ حساسیت های انسان است، در شکل گروهی اشاعۀ حساسیت و فراهم آوردن زمینۀ اجتماعی است که آثار آن (مانند گریه کردن) از تألمات روحی فردی بمراتب بالاتر است. برقراری مجالس عزاداری و حضور در مجالس محرم حسینی همراه با گریه، الم، و بی قراری و به خود زدن که همدلی در شکل فردی بود، اینک شکل گروهی پیدا می کند. این عبادت دسته جمعی قطعاً دارای آثار پرورشی بیشتری نسبت به مناجات خصوصی و فعالیت روحی فردی است که در آن حضور اجتماعی وجود ندارد.

معاونت بر تقوای سیاسی در این مرحله به معنای گریاندن و گریه عمومی کردن است که اگر عاشورایی باشد می تواند زیبایی شناسی اجتماعی را تحت تأثیر قرار داده و آن را تغییر دهد. به بیان دیگر یک تلاش گروهی برای جهت گیری تکاملی است که آن را به زبان مرثیه ها و با استفاده از تشبیه ها و بلاغت در اشعار توصیف می نماید؛ و جهت گیری عاشورا را در جامعه به مرحلۀ پذیرش و اشاعۀ عمومی می کشاند. اشاعۀ عمومی، همدلی گروهی است که زمینۀ معروف شدن معروف را در جامعه تأمین می کند و در این بخش امکان طرح مناسک فردی و اجتماعی و شایسته های اجتماعی را فراهم می آورد.

در حقیقت آنچه در بخش همدلی فردی گفته شد که زمینۀ خودسازی است، در این بخش بسترسازی برای رفتار اجتماعی است. به عنوان نمونه اگر مراسم اجتماعی و گروهی در نظام باطل مانند جشنها، کاباره ها، شرابخواریها و… را یک رکن در جهت اشاعه و ترویج اخلاق مادی و منشأ تحلیل اجتماعی از مفاسد بشناسیم، در نقطۀ مقابل آن سینه زنی ها، احکام، برقراری مجالس بزرگداشت مذهبی در اصناف، هیئات و سایر گروههای اجتماعی موجب تجلیل اجتماعی و زمینه ساز اقامه عاشورا می گردد.

2 – 2 – همفکری – اجتماعی – همدلی های گروهی زمینه ساز همفکری های اجتماعی شده و حرکت را برای موضعگیری های گروهی هموار می کند. نمونۀ این فعالیت را در سخنرانیها می توان مشاهده نمود. اگر چه سخنرانی در مرحله سازماندهی نیست ولی می توان نقش ترویج آیین حیات فردی و اجتماعی عاشورا را ایفا کند و به گونه ای تفکر جامعه را شکل دهد که تولی به ارزشها، دستورات و شناخت عاشورا در جامعه پذیرش اجتماعی پیدا کند، یعنی ارتکازات اجتماعی را به وجود می آورد. با آشنا شدن فرهنگ جامعه با فرهنگ عاشورا، فرم و شکل پذیرفته شده های عمومی تغییر یافته و عاشورایی می گردد.

3 – 2 – همکاری اجتماعی – تقبیح و تجلیل اجتماعی که در شکل گروهی فرهنگ عاشورا را بسترسازی نموده، در این مرحله به شکل ارتکاز درآمده و رفتار اجتماعی را عاشورایی می کند. آنچه در طول سالیان دراز بین دوستداران حضرت ابا عبدالله(ع) اتفاق افتاده زمینه سازی اجتماعی آن در عاشورا به صورت ارتکاز اجتماعی در خواهد آمد.

همکاری در نیکی ها و کارهای خیر (اعم از امور فرهنگی – سیاسی – یا اقتصادی) نمونه ای از همکاری در این بخش است. به عبارتی، موضعگیری جامعه نسبت به کارهای خوب و بد، به همان نسبتی است که ارتکازات عاشورایی به پذیرش اجتماعی رسیده باشد. لذا، عاشورا در فرهنگ شیعه به عنوان مولد قدرت اجتماعی برای فرهنگ سازی شناخته می شود.

3 – بُعد سازمانی یا جهانی – نگرش به عاشورا در سطح جهانی اقامۀ یک رفتار است. در رفتار گروهی اشاعه یک حرکت مطرح بود. همانگونه که استکبار جهانی سعی در اقامۀ رفتار و افکار فاسد در جهان دارد، در این مرحله رویارویی با دشمن در اقامۀ کلمۀ حق و فرهنگ عاشورایی مطرح می شود. بلوغ همدلی، همفکری، و همکاری در شکل سازمانی زمانی مشاهده می شود که این تعاریف در نظام ولایت و تولای ظهور اجتماعی پیدا کرده و مشارکت تاریخی در تولی به عاشورا، در مقابله با استکبار و مظالم و جریان خوبی ها در جامعه آغاز می شود.

1 – 3 – همدلی جهانی – در این سطح ارتباط با امام حسین – علیه اسلام – از سنخ دیگری است. همدلی به گونه ای است که انسان خود را شعبه ای از لشکر ابا عبدالله(ع) می بیند و حمایتی هم که می شود حمایت فردی نیست. عشق و محبت جوان (که در سطح اول در الگوی حاضر به صورت عبادت و پرستش فردی در پیروی از حسین – علیه السلام تجلی پیدا می کرد) و عواطف او، عواطف حق گرایانه است که با عواطف مستکبرانه فاصله زیادی دارد.

پیدایش محبتهای سازمانی، در جهت درگیری با مظالم اجتماعی و در مقیاس جهانی و همرنگ با عاشورا تجلی پیدا می کند. شعارهای آنان، دوست داشتن دوستان آنها، و دشمن داشتن دشمنان آنها همه در یک جهت تاریخی با عاشورا قرار دارد.

در این بخش دعا خواندن هم با مفهوم قبلی فرق می کند؛ مثل اعلام وفاداری کسی که با دلش اعلام می کند حاضرم با دشمن بجنگم. گریه و ندبه در اینجا انفرادی نیست و با همدلی فردی تفاوت دارد؛ مانند بسیجیان که در جبهه های جنگ به صورت گروهی زیارت عاشورا می خواندند ولی همانند یک واحد حزبی که در مقابل ارباب خود ایستاده اند دعا را  می خواندند؛ چون امام – علیه السلام – را ارباب حقیقی خود می دانستند. ارباب حقیقی باید مرتبه ای از ربوبیت مفوضه به رسول الله(ص) و معصومین(ع) را دارا باشد.

البته حمایت هایی هم که به همین بسیجیان در جبهه ها می شد با حمایت هایی که یک فرد در گریه و تضرع به درگاه حق دریافت می کند از دو منزلت جداگانه برخوردار است. محبتی که دارد همانند محبت افراد یک حزب به سرپرست حزب است که تحت ربوبیت حضرت سیدالشهدا(ع) با بدیها و پلیدیها مقابله می کند. لذا طبیعی است انتظار حمایتی داشته باشد که حضرت برای مدد و یاری او، خود بالای سرش بیایند.

به بیانی روشن تر، همدلی سازمانی همانند ساختن یک سنگر در برابر استکبار والحاد است، که سنگر ساختن به معنای دل سوختن (سطح فردی) یا اشاعۀ (سطح اجتماعی) نیست، بلکه به معنای عاشورای سیاسی در تبعیت از سیاست عاشوراست. همانگونه که در مراکز متعدد از نظر مکانی سنگرهایی برای تبعیت از نظام جمهوری اسلامی ایجاد می شود، از نظر زمانی نیز، تبعیت از عاشورا در سطوح مختلف قابل مشاهده است. [4]

تبعیت یا شباهت در موضعگیری در برابر دشمن به معنای بلوغ است که امری را به عهده می گیرند و نمونه ای همانند آن را هر چند کوچک ایجاد می کنند. این حضور در جریان انقلاب و مقابله با ظلم همان حضور در جریان سیاسی عاشوراست.

عاشورایی که در یک جریان تاریخی در زمان خود و مکان خود و نسبت قدرت و درک و فهم خود تبعیت از سیاست عاشورا می کند، در واقع برای هماهنگ ساختن موضعگیری عینی در برابر استکبار عمل می کند. در این موضعگیری هر چند حساسیت و ادراک و فهم و حرکت عینی تبعیت بیشتری از عاشورا داشته باشد، منزلت عاشورای سیاسی را بالاتر می برد.

2 – 3 – همفکری جهانی (سازمانی) – در این بخش همه افکار در جهت اقامۀ تفکر عاشورایی عمل می کند. مانند همفکری بسیجیان در مقابله با دشمن و همفکری آنها در درگیری با مظالم، و شعارهای آنها، که همه زیربنای دوست داشتن و پیدایش محبت سازمانی و دشمن داشتن دشمنان، و خلاصه همۀ تلاش و تکاپوی آنها در یک جهت یا تلاش عاشوراست.

3 – 3 – همکاری جهانی (سازمانی) – همکاری عملی با سیاست عاشورا را در رفتار مسلمانان و شیعیان لبنان، مسلمانان مبارز فلسطینی در برابر صهیونیستها می توان دید که در جهت عاشورا همکاری با عاشورا دارد. همانطور که محبت بسیجیان در جبهه ها رنگ محبت حسین(ع) را دارد، حرکت عینی آنها نیز رنگ حرکت ابا عبدالله(ع) را پیدا می کند. و نهایتاً محبت، همفکری در درگیری با مظالم و همکاری و ایثار آنها رنگ همدلی، همفکری، و همکاری تاریخی حسین به علی(ع) را پیدا می کند.

خلاصه: در این بخش می توان گفت که عاشورای فردی قبل از انقلاب اسلامی و قیام امام خمینی – رضوان الله تعالی علیه – وجود داشت و صدها سال است که عاشورای گروهی نیز وجود دارد. یعنی سیاست عاشورایی در دو مرحله (فردی و گروهی) قبل از انقلاب در جامعه بوده، لکن بلوغ سیاست عاشورا در شکل سازمانی و در حدی که به درگیری با مظالم بینجامد به دست رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی – قدس سره الشریف – براساس پیام «پیروزی خون بر شمشیر» در جهت تاریخی عاشورا بنا گردید.

این حرکت طبیعتاً توانست در فاصله ای بسیار کوتاه ارتکازات پدید آمده در اقامۀ عاشورا را در شکل رفتارهای گروهی عملاً بستر اولیه قیام 15 خرداد بسازد. بهره وری از حضور مردم در مساجد و حسینیه ها تا بسترسازی به وسیلۀ سازمان دادن اقشار مختلف تحت عناوین گوناگون اجتماعی، آغازی بود که منجر به پیدایش عاشورای سازمانی در مقیاس جهانی گردید. علاقۀ به امام حسین – علیه السلام – در شکل سازمانی همان شباهت تاریخی است.

ادراک از عاشورای سیاسی برای کسانی که منحصراً محبت را در شکل فردی و حداکثر اشاعۀ نظام ارزشی می بینند وجود ندارد و عاشورا به عنوان یک سیاست جاری و تصمیم گیری هماهنگ برای جریان تاریخ نمی شناسند. توسعه یاب بودن جریان تاریخی به این معناست که نه تنها امویان و عباسیان را از پا در می آورد بلکه با هر ظالمی که در مقابل دین ایستاده در عمل مقابله می کند نه در استدلال. به هر میزان که در این جریان تاریخی مشارکت کند و با آن مشابهت داشته باشد منزلت او ارتقا می یابد و موضع او در فهم و عمل عمیق تر می شود.

اصولاً وظیفۀ عاشورای سیاسی را در جریان تکامل تاریخ می توان مشاهده نمود.

در این بخش جدولی از ضرب سه مقیاس (بعد) فردی، اجتماعی، جهانی. در سه مرحلۀ همدلی، همفکری و همکاری را که زیربنای بررسی مقالۀ حاضر است ملاحظه می نمایید.

جدول زیربنای مقاله

سطح

مقیاس

همدلی

همفکری

همکاری

فردی

همدلی فردی

همفکری فردی

همکاری فردی

اجتماعی

همدلی اجتماعی

همفکری اجتماعی

همکاری اجتماعی

جهانی (سازمانی)

همدلی جهانی

همفکری جهانی

همکاری جهانی

 

 منبع: مجموعه مقالات هفتمین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی(س)، ص 133.

پانوشتها:


1. موضعگیری ها به گونه ای، همدیگر را تأیید می کنند تا یک جریان تاریخی ایجاد کنند (یعنی تصمیم گیری) به خلاف استدلال که زمینه ساز تصمیم گیری است. به عبارت دیگر برهان نظری برهانی است که بستر تصمیم گیری را درست می کند ولی برهان عملی (در صورتی که هماهنگ بوده و نظام یافته باشد)جریان تصمیم را در تاریخ درست می کند.

2. در پایان همین مقاله نحوۀ ضرب سطوح و ابعاد در یکدیگر به شکل ماتریسی ارائه خواهد شد.

3. نمونۀ این محبّت و همرنگی را در مورد اویس قرنی می توان یافت که وقتی در جنگ اُحُد (نزدیک مدینه)دندان پیغمبر(ص)شکست، همزمان در یمن دندان اویس قرنی هم شکست.

4. مثلاً شبیه مقاومت و دفاع جمهوری اسلامی در مقابل عراق در جنگ تحمیلی، و در بوسنی و هرزگوین در مقابله با صربها، و حزب الله لبنان در مقابله با رژیم صهیونیسم و موارد دیگر قابل مشاهده است. این شباهت در موضعگیری و تبعیت لزوماً با دستورات رسمی جمهوری اسلامی ایران صورت نگرفته ولی جهت موضعگیری در مقابل الحاد همانند موضعگیری نظام جمهوری اسلامی است. این تبعیت هر چند در سازمانهای سیاسی فوق جریان دارد ولی خود امر تبعیت کار سازماندهی آنها نیست.

دیدگاهتان را بنویسید