از گذشته تاکنون خبرهای افشاگرانه مورد توجه افکار عمومی بوده و با توجه به ذات این گونه اخبار، ممکن است عموم جامعه تحت تاثیر چنین خبرهایی قرار گیرند؛ اما در این میان دو جبهه وجود دارد که هنگام انتشار چنین اخباری و در ردیف اول تقابل تشکیل میشود: نخست مشاوران و حامیانی که سعی دارند با نرم کردن خبر و بیان پشت پردههای چگونگی و نیت انتشار آن از حساسیت افکار عمومی به اصل موضوع بکاهند و از سوی دیگر، افشاگرانی هستند که قصد خود از چنین کاری را شفافیت و عدالت بیان میکنند، اما ممکن است این گونه نباشد!
چند قشر از جامعه هستند که عملکرد آنان زیر ذره بین توجه افکار عمومی است؛ حکمرانان و مسئولین، هنرمندان، ثروتمندان و قشرهای خاص مانند روحانیت یا پزشکان و… از آن جمله هستند و اخبار افشاگرانه درباره این گونه افراد به قولی ضریب خورده و تاثیر چندبرابری خواهد داشت. بعضی از اخبار افشاگرانه ممکن است دارای بعد محلی و استانی و برخی دیگر ابعاد ملی و حتی جهانی داشته باشند.
اینکه «عرف» و جمع بندی عموم مردم در مورد یک خبر افشاگرانه بسیار تعیین کننده است،انکار ناشدنی و کتمان ناپذیر است و قطعا با توجه به گسترش دسترسی به فضای مجازی و توسعه اطلاعات فردی در جامعه، قضاوت کردن نسبت به اخبار از کیفیت بالاتری برخوردار شده است و عموم جامعه میتواند به اخبار افشاگرانهای که توسط «خبرنگاران تحقیقی» و موثق و در قالب فعالیتهای خبری و تلاشهای متمادی آنان تهیه شده اند اطمینان نمایند و تصمیمات آینده خود را بر چنین اطلاعاتی استوار کنند.
اما برخی اخبار افشاگرانه، مبتنی بر اطلاعاتی هستند که عموم جامعه نسبت به آنها دسترسی نداشته و در قالب روندهای غیر شفاف و غیر مطمئن و حتی با نیتهای غیرصادقانه منتشر میشود و ممکن است به نیت حذف حریف و یا تسویه خرده حسابهای سیاسی یا اقتصادی انجام شده باشد. اینگونه افشاگریها معمولا از جنجال بیشتری برخوردارند، چون جبهه افشاگر به کمک پشتیبانی حامیان خود سعی دارند پروژه افشاگری را تا حذف کامل حریف خود به پیش برده و یا در نهایت با گرفتن امتیازاتی به سمت کاهش تنش رفته و فضا را تلطیف نمایند.
باید خاطرنشان کرد، برای افکار عمومی در وهله نخست نیتها و پشت پردههای افشاگری از اهمیت چندانی برخوردار نبوده که شاید در حالت منصفانه هم چنین برخوردی درست باشد، چون برای عموم مردم تفاوتی ندارد پردهای که برافتاده و حقیقتی عیان شده، چرا و توسط چه کسی بوده و بیشتر نادیده و ناشنیدهای مهم است که در معرض دیدگان عموم جامعه قرار گرفته است. اما واقعیت این است که اخبار افشاگرانهای که در قالب رانتهای اطلاعاتی و با نیتهای خاص منتشر میشود، اهداف دو اصل قابل احترام یعنی «عدالت» و «شفافیت» را تحقق نمیبخشند.
اما چاره چیست؟
شاید یکی از مهمترین کارهایی که باید در این زمینه رخ دهد توسعه روندهای شفافیت زا در هر حوزهای باشد که متوجه عموم مردم است؛ مثلا در قشر حکمرانان سامانههای مخارج و حقوق افراد و نظرات و تصمیمات آنها یکی از اقدامات موثر باشد. همچنین دسترسی آزاد به اطلاعات در قالبی سهل الوصلتر رخ دهد که همگان به راحتی به بسیاری از اطلاعات دسترسی داشته باشند.
قدم بعد رفتار یکسان با افراد افشاگر است و به گونهای نباشد که برخی از افراد که مورد توجه برخی از نهادها یا جناحها هستند از حاشیه امنیت خوبی بردار باشند، اما افراد عادی و به خصوص «خبرنگاران تحقیقی» تلاشگر و موثق از چنین حمایتی برخوردار نباشند و نسبت به آنان سختگیری شود.
دیگر آنکه عموم مردم باید نسبت به شناسایی مشاوران و حامیان و مخالفان آگاه باشند، زیرا ممکن است آنها که سعی دارند در قالب دریافت امتیازات مادی یا معنوی در فضای مجازی «له یا علیه» افرادی و نسبت به اخبار افشاگرانه اعلام موضع نمایند و این سوال را در پس ذهن خود داشته باشند که ممکن است پس از این اتفاق چه جامعه ذینفعانی تشکیل میگردد و آنها چگونه منتفع خواهند شد؟!
و در آخر باید خاطرنشان کرد، افرادی که مورد عملیات افشاگری قرار گرفته اند، متوجه باشند در دنیای امروز «کتمان» و «فریب اطلاعاتی» عواقب سهمگینی دارند و تکذیب و عذرخواهی و حتی مظلوم نمایی دیگر فایدهای نداشته و بهتر است چنین افرادی پیشگام روندهای شفافیتزا باشند و مسئولیت مادی و معنوی اقدامات خود را صادقانه بپذیرند و به دنبال این باشند که این گونه امور را طراحی دشمن خارجی و دسیسه جلوه دهند و این ضرب المثل را نصب العین خود قرار دهند که «تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها»