آرایش اقتصادی در دوره دوم ترامپ

درخصوص بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، برخی از تحلیلگران برآنند که اقتصاد ایران تا حدی به پیشواز این اتفاق رفته و بخش زیادی از تبعات منفی بازگشت وی در اقتصاد ایران پیش‌خور شده است.انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، تداعی‌گر رویکرد متفاوت وی در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده است.

ترامپ در دوره اول نشان داد در حوزه سیاست خارجی به شدت فردی غیرقابل پیش‌بینی، با سیاست‌های نامتعارف بوده و در حوزه اقتصاد نیز سیاست اقتصادی وی آمیزه‌ای از آموزه‌های ناسیونالیستی با لیبرالیسم و به عبارت بهتر، «ناسیونالیسم اقتصادی» است.با این حال، طیف دیگری نیز معتقدند چنین تصوری ساده‌اندیشانه بوده و با بازگشت ترامپ باید منتظر موج رو به گسترشی از تغییر و تحولات بود. کارشناسان و فعالان اقتصادی در گفت‌وگو با روزنامه فرهیختگان می‌گویند نه باید ساده‌سازی کرد و نه باید بزرگ‌نمایی کنیم.

به اعتقاد آنها، شرایط بین‌المللی و وضعیت ایران و قدرت اعمال مخاطرات ترامپ علیه ایران در این دوره نسبت به زمان خروج از برجام متفاوت بوده و در صورت آرایش اقتصادی دولت، ایران در دوره دوم ترامپ می‌تواند از آسیب‌های سیاست‌های وی دور باشد.

۴ شرط مواجهه قدرتمندانه با آمریکا

مجید شاکری، پژوهشگر مالیه حکمرانی درباره سیاست‌های مالی آمریکا از دهه ۹۰ به بعد اظهار داشت: «درباره وضعیت داخلی آمریکا باید گفت شکل کلی رفتار دولت‌ها از دهه ۹۰ به بعد در آمریکا به این صورت بوده که دولت‌های دموکرات رویکرد کاهش کسری بودجه را داشتند و دولت‌های جمهوری‌خواه کسری بودجه را افزایش می‌دادند.»

گرچه اولویت‌های استراتژیک سطح بین‌الملل آمریکا ازجمله نسبت به تحولات خاورمیانه معمولاً با جابه‌جایی رئیس‌جمهور تغییرات اساسی نمی‌کند اما برای ایرانی‌ها دولت ترامپ بیش از هر چیزی، تداعی‌گر فشارهای اقتصادی تهاجمی در سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ است.

درخصوص بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، برخی از تحلیلگران برآنند که اقتصاد ایران تا حدی به پیشواز این اتفاق رفته و بخش زیادی از تبعات منفی بازگشت وی در اقتصاد ایران پیش‌خور شده است.البته این افزایش معمولاً از زاویه معافیت‌های مالیاتی و بودجه انبساطی بود. همچنین در مقابل دولت‌ها برای کنترل کسر بودجه نیز سراغ محدود کردن خدمات اجتماعی و رفاهی و امثالهم می‌رفتند. در دوره اخیر علی‌رغم اینکه دولت قبلی دولت دموکرات بوده نه‌تنها کسر بودجه کاهش پیدا نکرده، بلکه به ارقام تجربه‌نشده‌ای در تاریخ آمریکا رسیده است. در حال حاضر فارغ از اینکه چه کسی در این دوره رئیس‌جمهور آمریکا شده، می‌توان گفت یک اجماع دوحزبی بر مسئله کنترل کسری بودجه وجود دارد.

این را باید درکنار سیاست‌های اقتصادی ترامپ و شعارهای انتخاباتی که شامل اعمال معافیت‌های مالی ثروتمندان و هم برای کارگران انعام‌بگیر است، قرار دهیم و البته این را هم به یاد داشته باشیم ترامپ پیش از این گفته بود که به دنبال حذف مالیات مستقیم تا جای ممکن و حرکت به سمت افزایش درآمدهای ناشی از تعرفه‌های وارداتی است. اینجاست که می‌فهمیم این جابه‌جایی نمی‌تواند عملا به‌سرعت اتفاق بیفتد. بنابراین بحث کسری بودجه مهم‌ترین محرک و مانع سیاست‌های ترامپ به‌صورت بین‌المللی و اولین مسئله‌ای است که دولت ترامپ با آن روبه‌رو است. در این شرایط هم سیاست‌های امنیتی خاورمیانه، هم سیاست‌های مربوط به اوکراین تحت‌تأثیر این عامل حیاتی است.کنترل تنش در اوکراین

در سال ۲۰۲۵ زمان اجرای بسیاری از معافیت‌های مالیاتی در آمریکا به اتمام رسیده و قوانین و سیاست‌گذاری‌های مربوط به آن نیاز به تمدید دارند و این خود گفت‌وگوی جدیدی در ستاد داخلی ترامپ فراهم می‌کند. البته این موضوع در مقابل بحث انتقام‌کشی ترامپ از عوامل شکست قبلی و خانه‌تکانی در دولت آمریکا قرار دارد. اینها در حالی است که ترامپ در حال حاضر در آمریکا با محدودیت‌ها و شکاف‌های عمیقی نسبت به دوره قبلی روبه‌رو است. البته نباید به اشتباه فکر کنیم ترامپ نسبت به دوره قبلی نرم‌خوتر و متعادل‌تر می‌شود و آماده تعامل، مذاکره و معامله است. تنها جایی که می‌توان در حوزه سیاست خارجی به ترامپ اطمینان کرد، این است که ترامپ سیاست بایدن برای تبدیل چین و روسیه به یک بلوک و صف‌آرایی شرق و غرب در مقابل آنها را لزوما ادامه نخواهد داد؛ احتمالا ما شاهد یک نوع کنترل تنش در اوکراین خواهیم بود.

ایران کار با چین را جدی بگیرد

شاکری معتقد است منظور از کنترل تنش در اوکراین این نیست که روابط روسیه و آمریکا به دوران پیش از جنگ بازگردد اما به‌هر حال شکلی از کنترل تنش وجود خواهد داشت. حتما در کنترل تنش موضوع مهار چین، به‌عنوان گزینه روی میز مورد بحث روسیه و آمریکا خواهد بود. روسیه برای مذاکره با آمریکا یک‌سری کارت دارد؛ یکی از آنها محدودسازی واردات انرژی چین از روسیه است که البته به این معنا نیست که روس‌ها خواهان کاهش صادرات خود به چین باشند یا اقدام تخاصم‌آمیزی را به چین داشته باشند. درحقیقت خود معافیتی که به طرف روس در معامله با آسیای شرقی داده شود باعث بالارفتن دست روس‌ها نسبت به چین در مذاکرات می‌شود و امروز که چینی‌ها به شدت بابت عدم رسیدن رشد مدنظر خود تحت‌فشارند و رشد برای چین به یک سوال امنیتی تبدیل شده تا صرفا اقتصادی، آن وقت ابزار محدود کردن دسترسی در چانه‌زنی حوزه انرژی به‌عنوان مکانیسمی بزرگ علیه رشد اقدام می‌کند. مانوری از این موضوع را روس‌ها با بایدن در آذر ۱۴۰۱ نشان دادند. واکنش چینی‌ها در آن زمان این بود که به‌سرعت میزان خرید خود از ایران را افزایش دادند. درنهایت ثبات نسبی شرایط اقتصادی ایران از انتهای ۱۴۰۱ تا به امروز، مدیون افزایش فروش نفت و افزایش سهمیه است.در نگاه مخاطب، احتمالا اولین واکنش چینی‌ها اکنون نسبت به این موضوع گسترش روابط خود با طرف ایرانی باشد، حتی سهمیه نفت را افزایش داده و اقداماتی را برای ایمن کردن صادرات نفت خود از ایران انجام دهند، صرفا برای اینکه این کارت بازی را در مذاکره از روس‌ها و آمریکا سلب کنند، اما این موضوع یک موضوع بالقوه است و بالفعل نیست. وقتی بالفعل می‌شود که طرف ایرانی هم خواهان این باشد، اما اگر طرف ایرانی بخواهد در کانال‌های آمریکا به چین نفت صادر کند یا اگر چیزی موجب اثر مثبتی بر صادرات و وارداتش با چین شده، اراده آمریکاست نه اراده مشترک ایران و چین؛ به طور طبیعی دلیلی ندارد که این نظریه به فعلیت برسد.

روس‌ها در آینه ترامپ

شاکری می‌گوید آمریکا برای جبران کسری بودجه به‌دنبال محدود کردن اروپا خواهد رفت که اروپا برای این موضوع عمیقا ناآماده است. می‌بینیم که اروپا حتی در حوزه دفاع ضدموشکی پس از جنگ اوکراین، چقدر ناهماهنگ عمل کرده است. آینده برای اروپا به نسبت تاریک‌تر و برای روس‌ها به نسبت روشن‌تر به‌نظر می‌رسد. برای چینی‌ها یک بازه وسیعی از اتفاقات ممکن است رخ دهد؛ از معاملات بزرگ‌تر با آمریکای ترامپ تا تنش بیشتر با آمریکای ترامپ! هرچند در بلندمدت، مسئله اساسی مهار چین است و گزینه سومی وجود نخواهد داشت.مشخص نیست طرف ایرانی چه می‌خواهد

شاکری درباره آینده ایران با بازگشت ترامپ به کاخ سفید تصریح کرد: «درباره ایران، تماماً این موضوع به رفتار ایران بازمی‌گردد. اگر تفکر طرف ایرانی این باشد که ترامپ کاسب است و با مذاکره می‌توان به نتیجه رسید و ناچاریم با ترامپ در هر شرایطی به توافق برسیم؛ چنین اتفاقی ما را به هدفی آسان و حلقه‌ای ضعیف‌تر برای نمایش پیروزی خارجی توسط ترامپ تبدیل می‌کند که به وسیله آن بر ناملایمات داخلی تا حدی فائق بیاید. اگر این شرایط را فرصت جدیدی برای خنثی‌سازی تحریم‌ها ببینیم، هم در روابط با چینی‌ها، هم روس‌ها، هم هند و حتی در نوع مذاکره با آمریکا نیز کاملا امکان دارد. ما نیز جزء برندگان این بازی باشیم، یعنی تهران است که در شرایط کنونی باید تصمیم بگیرد کدام طرف این ترازو بایستد.»

شاکری تکمیل کرد: «من در این باره چند موضوع را از هم جدا می‌کنم؛ یک: آیا ما از دفعه قبل باتجربه‌تریم؟ بله. دو: آیا کانال‌های آمریکا برای فشار حداکثری به ایران به تنوع سال ۹۷ است؟ خیر به هیچ‌وجه. سه: آیا کانال‌های باقی‌مانده آمریکا برای فشار به ایران بی‌اهمیت است؟ خیر به هیچ‌وجه. اما ما فرصت این را داریم که قبل از اینکه دیر شود این کانال‌ها را ایمن کنیم؛ چه در حوزه فروش نفت، چه در نحوه تصفیه و چه در حوزه درک ما از جهان و پرونده اروپا و حتی منطقه. اما فعلا به نظر نمی‌رسد طرف ایرانی چه می‌خواهد بکند.»ساده‌انگاری ممنوع

این پژوهشگر مالیه حکمرانی درباره استراتژی پیشنهادی خود برای ایران اظهار داشت: «ابتدا باید به این درک برسیم که پرونده مواجهه با آمریکا یک پرونده دوجانبه نیست و چندجانبه است، به این معنا که این موضوع کاملا تحت‌تأثیر روابط آمریکا با روسیه و چین است، تحت رقابت‌های داخلی با این مثلث است. اگر به این درک برسیم آن‌وقت به این سمت می‌رویم که با هریک از این کشورها روابط دوجانبه ایجاد کنیم که تا حد ممکن از رقابت با قدرت‌های بزرگ ایمن باشد، یعنی در این‌صورت رفتار خود با هریک از این کشورها را ذیل روابط بین الملل تعریف نخواهیم کرد، حتی رفتار آمریکا را ذیل مذاکرات مبهم، پیرامون موضوعات مبهم رفع تحریم که هنوز مشخص نیست چه مبنایی دارد، قرار نمی‌دهیم. این نوع نگاه سخت نیست و زمان زیادی هم نمی‌خواهد اما تجربه نشان داده که وابستگی به مسیر قبلی آنقدر زیاد است که زمان‌های طولانی‌تر نیز برای تغییر این نگرش کافی نیست. براین اساس همه‌چیز به خودمان برمی‌گردد؛ اگر نشان دهیم در بین پرونده‌های خارجی آمریکا، ضعیف‌ترین و سهل‌الوصول‌ترین پرونده‌ایم طبیعتا طرف آمریکایی فشار بیشتری علیه ایران اعمال خواهد کرد. باید از تجربه چهارساله مواجهه با ترامپ الگو بگیریم و در گیرودار بازی‌های رسانه‌ای جدید او نیفتیم، خود را نبازیم و دچار خوشحالی کاذب نشویم. باید تصمیم بگیریم رویکرد و نگرش خود را تغییر دهیم و تجارت با تمام جهان و کشورهای اطراف را جدی بگیریم، در این صورت شانس گفت‌وگو هم ایجاد خواهد شد.»نااطمینانی هدیه ناسیونالیسم اقتصادی ترامپ به جهان

یکی از موضوعات مهم درخصوص آمدن ترامپ، تبعات و پیامدهایی است که سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ (ناسیونالیسم اقتصادی) بر اقتصاد جهانی می‌گذارد. این اتفاق هم تهدیدها و هم فرصت‌هایی برای اقتصاد ایران خواهد داشت که زهرا فتوره‌چی، اقتصاددان و استاد دانشگاه به تشریح آن‌ها پرداخته است. فتوره‌چی می‌گوید با انتخاب مجدد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا، اقتصاد جهان در وضعیت عدم اطمینان قرار خواهد گرفت؛ چراکه شخصیت او همواره غیرقابل پیش‌بینی بوده و بنابر تجربه ریاست‌جمهوری قبلی، سیاست‌های وی غیرقابل پیش‌بینی، غیرمنتظره و هیجانی خواهد بود. درحقیقت هیچ‌گاه ترامپ بین صفر و یک نبوده است.سازمان تجارت جهانی معنای خود را از دست خواهد داد

فتوره‌چی در ادامه درخصوص تبعات سیاست‌های اقتصادی دولت جدید ترامپ می‌گوید به نظر می‌رسد اولین سیاست دونالد ترامپ این است که یک ضربه سنگین و چکشی بر فرایند پروژه جهان‌سازی گلوبال‌ها بزند. در این فرایند انتظار می‌رفت که ورود و خروج کالا، ورود و خروج نیروی کار، کارگر و کارفرما و تجارت آزاد باشد؛ چراکه قرار است ترامپ سیاست‌های حمایت‌گرایانه و انزواطلبانه را اجرا کند، بنابراین انتظار تشدید تجاری وجود خواهد داشت و اگر شدت این جنگ‌ها از حد خاصی تجاوز کند، جنگ نظامی هم دور از انتظار نیست. دیدگاه من این است که با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سازمان تجارت جهانی معنای واقعی خودش را ازدست خواهد داد.

خطر تعرفه‌های سنگین علیه اقتصاد چین و اروپا

این کارشناس با اشاره به اینکه ترامپ درصدد است تا سیاست‌های کینزی را مجدداً اجرا کند، اظهار داشت: «الگوی سیاست‌های ترامپ، الهام‌بخش سیاست‌های اقتصادی کینزی است؛ سیاست‌هایی که از ۱۸۹۷ تا سال ۱۹۰۷ در آمریکا اعمال شد. او همواره این سیاست‌ها را تایید می‌کند و معتقد است برای بازگشت به زمان اوج اقتصاد آمریکا، دوران آمریکای بزرگ، باید سیاست‌های حمایت‌گرایانه را مجددا اعمال کنیم. در همین راستا طبق گفته ترامپ یکی از این اقدامات اعمال تعرفه ۶۰ درصدی بر کالاهای چینی خواهد بود و بر کالاهای غیرچینی، اروپایی، کانادایی و اروپایی تعرفه ۱۰ الی ۲۰ درصدی اعمال می‌شود. این به این معناست که خرید کالاهای خارجی در جهان کاهش پیدا خواهد کرد و کشورهایی که رشد اقتصادی آن‌ها متکی بر صادرات است، دچار افول رشد اقتصادی خواهند شد و انتظار می‌رود رشد اقتصادی در جهان کاهش یابد. »سناریوهای تلافی‌جویانه ترامپ علیه شرق آسیا

فتوره‌چی افزود: «با کاهش رشد اقتصادی جهان، مصرف‌کنندگان کالاهای آمریکایی را با قیمت بالاتری می‌خرند، درنتیجه تورم در جهان نیز افزایش پیدا کند. در این حالت دو سناریوی تلافی‌جویانه به ذهن من می‌آید. یکی اینکه در این جنگ تجاری، چین با اروپای گلوبال همراه شود و درمقابل آمریکا بایستد یا اینکه چین در یک جبهه قرار بگیرد و اروپا و آمریکا در جبهه دیگر قرار بگیرند. در حالت دوم رشد اقتصاد جهان بیشتر کاهش خواهد یافت و تورم جهان بیشتر می‌شود؛ چراکه چین نسبت به سایر کشورها مازاد تجارت زیادی دارد و کالاهای چین نسبت به کالاهای آمریکایی و اروپایی ارزان‌قیمت‌تر است. به هرحال اقتصاد آسیا در خطر است و طبعاً آسیب خواهد دید. از طرف دیگر رشد صادرات کشورهای جنوب شرق آسیا هم مسئله مهمی است. گفتنی است نسبت صادرات این کشورها به تولید ناخالص داخلی یا نسبت تجارت این کشورها به تولید ناخالصی داخلی بیش از دوبرابر میانگین جهانی است. در این شرایط انتظارها برآن است که اقتصاد این کشورها هم فدای رشد آمریکا شود. البته این احتمال نیز وجود درد که چین به منظور دور زدن تحریم‌ها تولیداتش را به کشورهای جنوب شرق آسیا انتقال دهد ولی درمقابل ممکن است آمریکا بر صادرات کشورهایی مانند تایلند، مالزی، ویتنام، اندونزی و… تعرفه ببندد، البته درصورتی‌که متوجه شود چین برای فرار از تعرفه تولیداتش را به این کشورها انتقال می‌دهد.»تایوان؛ قدرتی که ترامپ را حساس کرده

فتوره‌چی معتقد است ممکن است در مقابل، این کشورها هم برای جلوگیری از این اقدام آمریکا و البته حفظ اقتصاد خود و حمایت از تولیدشان و اینکه تعرفه صادراتشان افزایش نیابد، بر واردات کالای چینی تعرفه ببندند اما درنهایت انتظار ما این است که سرعت اجرای سیاست افزایش تعرفه ترامپ زیاد باشد؛ چراکه وی مُصر است اقتصاد آمریکا را تولیدمحور کند. از آنجایی که ترامپ معتقد است واردات کالاها به اقتصاد کشورش ضربه می‌زدند و درنتیجه تولید آن باید صادرات‌محور باشد؛ تجربه نشان می‌دهد او این سیاست را به جد دنبال خواهد کرد زیرا در دوران قبل هزینه داد، در این دوران نیز نه‌تنها اقتصاد آمریکا بلکه اقتصاد جهان نیز هزینه خواهند داد. یکی از حساسیت‌های اصلی ترامپ، کشور تایوان است. تایوان یکی از قطب‌های صنایع تراشه در دنیاست.

لذا بر واردات از کشور تایوان نیز تعرفه خواهد بست. ترامپ معتقد است این کشور مانند چین و ویتنام مازاد تجاری دارد. انتظار می‌رود با این سیاست جنگ ریزتراشه‌ها تشدید شود و قیمت ریزتراشه‌ها و وسایل الکترونیکی افزایش پیدا کند.

تولیدکنندگان آمریکایی باید به کشور بازگردند

این کارشناس در ادامه از دومین سیاست اصلی ترامپ گفت: «ترامپ در نظر دارد تولیدکنندگان آمریکایی را به کشور بازگرداند. در همین راستا ترامپ شرکت مکزیکی جاندیر را تهدید کرد اگر تولید خود را به مکزیک منتقل نکند هزار درصد بر واردات این کالا در آمریکا تعرفه می‌بندد و کنترل صادرات بر محصولاتش خواهد داشت. در زمان جو بایدن برای مهار تورم سیاست‌های پولی انقباضی اعمال شد، نرخ بهره افزایش یافت و ارزش دلار بالا رفت.

این باعث شد هزینه صادرات کالای آمریکایی گران شود. علاوه بر آن با افزایش جنگ‌ها در این ۴ سال هزینه مواد اولیه و انرژی افزایش یافت و تولیدکنندگان آمریکایی قدرت رقابت خود را از دست دادند. در آن شرایط بسیاری از تولیدکنندگان آمریکایی تصمیم به ترک کشور و ادامه تجارت در سایر کشورها باارزش پولی پایین‌تر گرفتند تا صادرات کالاها بیشتر شود و قیمت تمام‌شده برای این‌ها ارزان‌تر و رقابتی شود. حالا ترامپ با دیدگاه ساخت آمریکای بزرگ این بار در تلاش است تولیدکنندگان را به کشور بازگرداند. این سیاست ترامپ نیز زمانبر است و درنهایت باعث افزایش تورم می‌شود.سیاست‌های ترامپ رشدزا اما تورم‌زا

به گفته فتوره‌چی، ترامپ سیاست‌های دیگری هم علاوه‌بر اینها در نظر دارد، مانند سیاست‌های پولی انبساطی که بر ایالات متحده به مرور زمان اعمال خواهد کرد. او این سیاست را در کنار دستکاری ارزها انجام خواهد داد که نکته بسیار مهمی است. او مطمئناً پاول رئیس فدرال رزرو را تغییر خواهد داد و رئیسی را انتخاب خواهد کرد که سیاست‌های منعطف‌تر با دولت و شخص دونالد ترامپ را اعمال کند. درنهایت این دستکاری ارزی را برای دستیابی به منافع کوتاه‌مدت خود می‌تواند اعمال کند. در رابطه با سیاست‌های پولی انبساطی ترامپ نیز این سیاست‌ها به گونه‌ای است که با کاهش نرخ بهره و افزایش وام‌دهی به سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان و دولت همراه است تا مخارج را نیز افزایش دهند. به طور کلی این سیاست همزمان رشدزا و تورم‌زا است. ترامپ همواره درصدد آن است که هم مردم آمریکا هم مردم جهان از کالای آمریکایی استفاده کنند، درحقیقت همه اینها برای رسیدن به هدف اصلی او یعنی رسیدن به آمریکای بزرگ است. تا با این کار صادرات را افزایش دهد و واردات را کاهش دهد و توسط آن به تراز تجاری مثبت دست یابد. هزینه دستیابی به این هدف، افزایش تورم و کاهش ارزش دلار می‌تواند باشد.سیاست اصلی ترامپ: همه فدای یکی

فتوره‌چی درباره سیاست‌های مالی انبساطی مورد نظر ترامپ ادامه داد: «او درصدد است تا مالیات را کاهش دهد، هزینه تولید را برای تولیدکننده کاهش دهد. او قصد دارد تأمین مالی این موضوع را از طریق افزایش تعرفه‌ها اعمال کند. از طرف دیگر با افزایش مخارج، کسری بودجه‌اش افزایش پیدا خواهد کرد. این سیاست نیز، سیاستی تورم‌زاست. مسئله این‌جاست که این را از طریق اوراق قرضه تأمین خواهد کرد. در حال حاضر بدهی آمریکا به ۳۵ تریلیون دلار می‌رسد. باتوجه به اینکه آمریکا بزرگ‌ترین بدهی جهان را دارد به تبع هزینه بازپرداخت این استقراض نیز افزوده شده است. اکنون اولین هزینه دولت آمریکا، هزینه مخارج تأمین اجتماعی است و اما هزینه بهره این بدهی‌ها، دومین هزینه دولت است. این هزینه با پرداخت استقراض آمریکا در این دولت افزوده شده است، خصوصاً برای اقتصاد کشورهایی که پیش از این، اوراق را خریداری کرده‌اند. البته با تشدید جنگ نظامی و جنگ تجاری همواره ریسک فروش این اوراق بیشتر خواهد شد که این روند همواره بر طبل کاهش ارزش دلار می‌کوبد. باتوجه به ارزش دلار آمریکا در جهان و اثری که بر بازارهای جهانی دارد با کاهش ارزش دلار همواره قیمت نفت، طلا و کالا و سایر ارزها در جهان افزایش خواهد یافت. با تمام شرایط من فکر می‌کنم ترامپ در این دوره کاری مشابه قرارداد پلازا در سال ۱۹۸۵ را انجام دهد. یعنی با کشورها توافق کند تا دفع‌های ارزی کرده یعنی کاری کند تا این کشورها در برابر آمریکا ارزش پول خود را افزایش دهند. به‌هرحال ممکن است بسیاری از اقتصادها را مانند گذشته قربانی کند تا اقتصاد خود را نجات دهد. درصورت اینکه برخی کشورها به توافق نرسند درنهایت ممکن است اروپا هزینه دهد.»سناریوی ممکن برای ایران

فتوره‌چی درباره استراتژی ایران در شرایط فعلی گفت: «با توجه به شرایط جهانی، منطقه‌ای و حتی داخلی، وضعیت آتی غیرقابل پیش‌بینی است. اما به طور کلی ایران نباید سیاست داخل و تولید داخلی خودش را به سیاست خارجی متصل کند، تولید باید ادامه‌دار باشد. اما شرایط جهان در دوره پیشین ترامپ با شرایط کنونی بسیار متفاوت است. به طور کلی جهان فعلی، بی‌ثبات‌تر از آن زمان است. با این حال مشخص نیست ترامپ پیش‌بینی‌ناپذیر ۲۰۲۴ بر طبل بی‌ثباتی می‌کوبد یا جهان را بر مدار ثبات بازمی‌گرداند. برای مثال یک سناریو در این‌جا این است که اگر چین با اروپای گلوبال در یک جبهه و درمقابل آمریکای جمهوری‌خواه قرار گیرد، احتمال دارد ترامپ با ایران حتی به توافق برسد و شرایط برای ایران متعادل‌تر پیش می‌رود. از طرف دیگر انگلستان با عمان یک قرارداد امنیتی بسته که مؤید این موضوع است که شرایط جهان در حال تحول است. این احتمال نیز وجود دارد که آمریکا با روسیه به توافق برسد و جنگ با اوکراین را متوقف کند. به طور کلی پاسخ دقیق این سؤال کاملاً مبتنی‌بر نوع جبهه‌گیری سیاست‌های جهان در مقابل سیاست‌های تجاری و تعرفه‌ای ترامپ است. معتقدم در این شرایط اروپا نقش تعیین‌کننده و حساسی دارد.»

فتوره‌چی ادامه داد: «سناریوی حساس برای ایران زمانی است که روسیه و آمریکا در یک جبهه قرار گرفته و اینها در برابر چین قرار گیرند و جنگ اوکراین هم متوقف نشود، در مقابل مثلث چین، ایران و روسیه هم تشکیل شود، در این شرایط مطمئنا جنگ تجاری تشدید می‌شود، دلارزدایی سرعت می‌گیرد، دیوارهای تجاری بین شرق و غرب ایجاد شده و شرایط پیچیده خواهد شد. اما پاسخ دقیق نمی‌توان داد.‌»این کارشناس در پایان درباره استراتژی ایران در این شرایط اظهار داشت: «باید کشور ایران قدم‌های خود را برمبنای حرکت نوین جهانی و جبهه‌گیری‌ها بردارد. با آگاهی از این جبهه‌گیری‌های نوین در سمتی بایستد که بیشترین منافع را کسب کند و سرعت عمل لازم برای کسب آن داشته باشد. همچنین در این شرایط لازم است زمان‌سنج باشد تا به‌موقع کارت نظامی‌اش را برای اقتصاد بهتر تبدیل به کارت اقتصادی کند. به طور کلی معتقدم هر پیش‌بینی حداقل تا آغاز سال نوی میلادی ناشیانه خواهد بود.»

علاقه‌مندی چینی‌ها به توسعه روابط با ایران

یکی از موضوعاتی که درخصوص آمدن مجدد ترامپ در سطح افکار عمومی مطرح شده، تداوم تعامل ایران و چین و به طور ویژه خرید نفت ایران ازسوی چینی‌هاست. رئیس اتاق ایران و چین می‌گوید چینی‌ها معتقدند هیچ اتفاقی نباید مانع پیشرفت روابط ایران و چین بشود.

مجیدرضا حریری، درخصوص پیروزی ترامپ می‌گوید باید ببینیم آیا ترامپ ۲۰۲۴ همان ترامپ ۲۰۱۶ است یا تغییر کرده؟ تیم و اطرافیان ترامپ دچار تغییرات اساسی شده است. افرادی مثل مایک پومپئو و جان بولتون دیگر در اطراف او نیستند. شاهد این بودیم فردی مثل ایلان ماسک جایگزین مدیر کمپین‌های این افراد در دوره‌ پیشین شده است. قاعدتاً ترامپ در کنار ایلان ماسک با ترامپ در کنار بولتون باید متفاوت باشد. از آنجایی که این فرد قابل پیش‌بینی نیست، بهترین کار صبر است. در آخرین ملاقاتی که بین رئیس‌جمهور کشورمان و رئیس‌جمهور چین در کازان روسیه در حاشیه اجلاس بریکس رقم خورد، پیام رئیس‌جمهور چین این بود که هر تغییری در دنیا رخ بدهد، نباید مانع پیشرفت روابط ایران و چین بشود. قطعاً آمریکا با ریاست‌جمهوری ترامپ با آمریکا با ریاست‌جمهوری دموکرات‌ها متفاوت خواهد بود و قاعدتاً رفتار ما هم باید متفاوت باشد.فروش نفت ایران به شرایط گذشته بازنخواهد گشت

حریری در ادامه بیان داشت: «ضمن اینکه رابطه‌ای از طرف چین طراحی شد که مبتنی بر آن روابط میان ایران و عربستان به سمت رفع اختلاف حرکت کرد، من فکر می‌کنم یکی از کارهایی که باید در دستورکار قرار دهیم این است که همگام با آمدن ترامپ ارتباط خود با عربستان را تقویت کنیم و نگذاریم به شرایطی که در گذشته رخ داد برسیم. پیش از این در دوران قبلی ریاست‌جمهوری ترامپ شاهد تشکیل یک ائتلاف در منطقه علیه ایران بودیم که توسط ترامپ تشکیل شده بود و کشورهای عربی را در مقابل ایران قرار داده بود. امیدوارم عاقلانه‌ترین رفتار توام با حفظ عزت ملی را در حوزه دیپلماسی داشته باشیم. در حوزه نفت هرقدر فشار تحریم‌ها از سوی آمریکا بیشتر شود می‌تواند بر فروش نفت مؤثر باشد اما به فروش ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه نفت در دوره قبلی نخواهیم برگشت. ساختاری در حوزه فروش نفت ایران به پالایشگاه‌های کوچک شکل گرفته که مثل گذشته نیست. در گذشته طرف حساب ما پالایشگاه‌های بزرگ چین بودند. تحریم سابق می‌توانست مؤثرتر و به نفع تحریم‌کننده عمل کند. »

فرآورده‌ نفتی قابل تحریم نیست

صادرات بخش انرژی به جز نفت، از دیگر حوزه‌هایی است که می‌تواند تحت‌تأثیر تحریم‌ها قرار گیرد. در این خصوص، سیدحمید حسینی، سخنگوی اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی مطرح کرد: «هنوز موضع ترامپ به صورت شفاف اعلام نشده است. پیش از انتخابات مباحثی با موضع‌گیری معقول نسبت به ایران مطرح شده و گفته بود ایران سلاح هسته‌ای نداشته باشد. در بقیه مسائل اما نکاتی مطرح نبود. به نظر می‌رسد این بار شرایط کاملا متفاوت از دوره قبل باشد. در آن زمان شاهد بودیم از ماه‌های قبل دوران انتخابات مرتب علیه برجام، ایران و در مقابل سیاست‌های اوباما موضع‌گیری می‌کرد. تیم همراه او نیز متشکل از افرادی تندرو مثل مایک پومپئو و بولتون بود. این بار اما آن افراد در تیم ترامپ حضور ندارند و شاهد موضع‌گیری‌های سابق نیستیم. ترامپ این بار بیشتر بر مسائل داخلی آمریکا متمرکز شده و ادعای رهبری دنیا را ندارد. این احتمال وجود دارد که ما مسائلی که سابقاً با ترامپ داشتیم را در این دوره نداشته باشیم. »وی در ادامه عنوان کرد: «ضمن اینکه درباره نقش ترامپ در کاهش صادرات ایران اغراق می‌شود؛ چراکه در سال ۹۷ از برجام خارج شد و در سال ۹۸ مشخص بود که دچار مشکل می‌شویم. اما اگر ادامه پیدا کرده بود ما می‌توانستیم تا سال ۹۹ و ۱۴۰۰ تحریم‌ها را دور بزنیم. ما با کرونا مواجه شدیم که بازارهای جهانی را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار داد. همه فکر می‌کنند مشکلات سال ۹۷ تا ۱۴۰۰ و حتی ۱۴۰۱ همه ناشی از تحریم نفت ایران بود؛ این درحالی است که بخشی از آن به این علت بود و بخش دیگر به تغییرات ناشی از شیوع پاندمی کرونا در جهان و کاهش تقاضای جهانی برای نفت مربوط می‌شد. در همان زمان نیز مشکلی برای صادرات فرآورده‌های نفتی وجود نداشت. ما در سال ۹۹ و ۱۴۰۰ چیزی حدود ۲ تا ۳ میلیارد دلار صادرات بنزین داشتیم. احتمالاً اتفاق خاصی در حوزه صادرات فرآورده‌های نفتی نخواهد افتاد. در سال‌های اخیر روند صادرات فرآورده‌های نفتی و پتروشیمی افزایشی بوده است. به همان اندازه‌ای که توان تولید و صادرات داریم، صادرات داشتیم و ظرفیت بیشتری برای صادرات نداریم. می‌توان نفت خام را تحریم کرد اما فرآورده‌ نفتی اصلاً قابل تحریم نیست.توجه داشته باشیم تحریم پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی به راحتی نفت خام نیست. درمجموع در حوزه فرآورده‌های نفتی تغییری ایجاد نخواهد شد. در حوزه تحریم نفت خام هم باید دید سیاست‌های اتخاذی ترامپ چه خواهد بود. باید دید اصلاً امکان دارد که تحریم‌ها بیش از این سخت‌ بشود. کاری نمانده که در دوران بایدن انجام نشده باشد. درنتیجه نباید خیلی نگران آمدن ترامپ باشیم. یک موضوع مثبت درباره روی کار آمدن ترامپ این است که ما با یک خطر مواجه بودیم که مربوط به کنفرانس آب‌وهوایی باکو بود.

کشورهای اروپایی و دموکرات‌ها به شدت به دنبال این بودند که بر انتشار کربن مالیات وضع کنند. براساس این معیار ما پنجمین اقتصاد آلوده دنیاییم. هر ایرانی حدود ۷ تن در سال کربن تولید می‌کند. پالایشگاه‌ها، نیروگاه‌ها و پتروشیمی‌های ما، ترافیک شهری و… گازهای گلخانه‌ای تولید می‌کنند. ما از این نظر در دنیا مورد سرزنشیم. آمریکا با روی کار آمدن ترامپ به‌هیچ‌وجه از این قانون حمایت نمی‌کند. این مورد سبب می‌شود ما فرصت پیدا کنیم و مشکلاتمان در حوزه تولید گازهای گلخانه‌ای را حل کنیم. »

آمدن ترامپ شوک جدیدی به نهاده‌های دامی وارد نمی‌کند

یکی از حوزه‌هایی که از آن به عنوان پاشنه‌آشیل تحریم‌های ایران نام برده می‌شود، واردات نهاده‌های دامی است. گفته می‌شود نهاده‌های دامی سهم ۷۰ درصدی در قیمت تمام‌شده گوشت و لبنیات دارند. از این رو، هر شوکی به واردات آنها، در کوتاه‌مدت و نسبتاً سریع آثار خود را بر سفره مردم می‌گذارد. فعالان صنعت دام و طیور می‌گویند دولت سیزدهم در سال‌های اخیر با ۱- متنوع‌سازی مبادی واردات (کشورها)، ۲- متنوع‌سازی تعداد تأمین‌کنندگان و ۳- متنوع‌سازی روش‌های پرداخت توانست آسیب‌های حوزه واردات نهاده‌های دامی را کاهش دهد و بر این اساس، با پیروزی اخیر ترامپ، به احتمال قوی این حوزه دچار شوک سال ۱۳۹۷ و پس از آن نخواهد شد.حمید فاضلی، مدیرعامل و عضو هیئت‌مدیره شرکت مادرتخصصی توسعه صنعت طیور در این خصوص اظهار داشت: «تحریم‌ها باعث شده بود از سنوات گذشته، به دلیل عدم امکان اتصال سیستم بانکی ایران به بانک‌های بین‌المللی، انتقال وجوه نهاده‌ها به فروشندگان خارجی با چالش‌های فراوان روبه‌رو باشد و حتی به دلیل ناشناس بودن منشأ ارزهای تخصیص‌یافته از طرف بانک مرکزی ایران، واردکنندگان این اقلام نیز با مشکلات فراوانی مواجه بودند. اما در دولت سیزدهم با فراهم کردن فضای مناسب به اشخاص و شرکت‌های متنوع و تأمین اعتبار ارزی از محل‌های مختلف و تأمین این اقلام از کشورهای متنوع تا حدود زیادی این مسائل و مشکلات مرتفع گردید ولی برخی از مشکلات در عدم تخصیص و تأمین به‌موقع ارز واردکنندگان هنوز وجود دارد؛ ازجمله عدم استفاده اسناد اعتباری بین‌المللی جهت تأمین این منابع. اما درمجموع در دولت سیزدهم هم محل‌های تأمین ارز متنوع شد و هم مبادی تأمین کالا و هم اشخاص حقیقی و حقوقی دست‌اندرکار در این زمینه بیشتر شدند. »

فاضلی می‌گوید آمدن ترامپ تأثیر چندانی در این زمینه به طور مستقیم نخواهد داشت، چون نهاده‌ها ‌و اقلام مورد نیاز تحریم نیستند و فقط در ارتباط با تأمین ارز مورد نیاز از سوی بانک مرکزی ممکن است با مشکل روبه‌رو شویم. ضرورت دارد دولت با کشورهایی همانند روسیه، هند و برخی از کشورهای آفریقایی که امکان تأمین غلات وجود دارد وارد تعاملات مناسب شود. اصلی‌ترین موضوع اینکه باید به بخش خصوصی و کلیه تولیدکنندگان و تجار و بازرگانان اعتماد کنند و کلیه موارد را در حوزه اجرا و تصمیم‌گیری به بخش خصوصی واگذار کنند و خودشان در بعد نظارت و سیاست‌های کلان تصمیم‌ساز باشند و حتما در تصمیم‌گیری‌ها با مشورت و تعامل مناسب با تولیدکننده و تجار همکاری مناسب و واقعی داشته باشند، به مردم اعتماد کنند و امور را به خود آنان واگذار کنند.

دیدگاهتان را بنویسید