۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی

۱۷ شهریور ۱۳۵۷ که جمعه سیاه خوانده می‌شود، نقش به‌سزایی در سقوط نظام پهلوی داشت. در این روز با فراخوان آیت‌الله یحیی نوری از مراجع تقلید، صدها نفر از مردم بی‌توجه به اعلام حکومت نظامی توسط شاه در حوالی میدان ژاله تهران جمع شدند.

معترضین به دستگاه سلطنت که اخطارهای نیروهای ارتش را نادیده گرفتند به گلوله بسته شدند. در این گلوله باران به روایاتی بین دهها تا صدها نفر از مردم به شهادت رسیدند. بعد از این کشتار، موتور انقلاب سرعت گرفت و در کمتر از ۷ ماه بساط رژیم پهلوی برچیده شد. روایت زیر که از کتاب انقلاب ایران به روایت رادیو بی بی سی می‌آید به بیان جزئیاتی از این روز می‌پردازد.

در مقدمه این کتاب آمده است: «انقلاب ایران به روایت بی بی سی» از این نظر حایز اهمیت است که ایستگاه رادیویی مزبور چنان نقش مهم و انکارناپذیری در جریان انقلاب داشت که ساعاتی که برنامه به زبان فارسی پخش می‌کرد، خیابان‌ها خلوت می‌شد و مردم به گفتارها و تفسیرهای آن اهمیت زیادی می‌دادند. از این رو مصاحبه‌هایی که رادیو بی‌بی‌سی ده سال پس از پیروزی انقلاب با تعدادی از دست‌اندرکاران سیاست آن روز کشور به عمل آورده است، برای همه مردم اعم از پژوهشگران تاریخ معاصر و مردم عادی جالب توجه و خواندنی است.

خلاصه ای از روایت کتاب یاد شده درباره ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در پی می‌آید:

تظاهرات عید فطر آرام برگزار شد. چهار روز بعد تهران تحت حکومت نظامی قرار گرفت. خبر این واقعه ناگهانی در جهان و اخبار بی‌بی‌سی منعکس شد. بی‌بی‌سی گفت: دولت ایران در دوازده شهر ایران حکومت نظامی برقرار کرد. نیروهای نظامی با خودروهای مسلح نظامی، سلاح‌های اتوماتیک و گاز اشک آور به جمعیت عظیمی که در شرق تهران برای مخالفت با اعلام حکومت نظامی جمع شده بودند حمله بردند. گزارش‌های اولیه حاکی است که عده زیادی کشته شده‌اند. تظاهرکنندگان در حالی که به دستورات متفرق شدن وقعی نمی‌گذاشتند در خیابان ها می‌دویدند و علیه رژیم شاه شعار می‌دادند و پنجره ها را می‌شکستند. دستور اعلام حکومت نظامی شش ماهه به دنبال تشکیل جلسه اضطراری دولت، امروز صبح در اولین بخش اخبار رادیو ایران اعلام شد.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 غلامعلی اویسی عامل سرکوب مردم در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷

ارتشبد قره باغی وزیر وقت کشور در این جلسه حضور داشت: بالاخره هم ما نتوانستیم بفهمیم چطور شد که روز ۱۷ شهریور به این حادثه خونریزی بیهوده منجر شد که نتایج بسیار شوم و بدی در روحیه نیروهای مسلح گذاشت و سبب انسجام تمام مخالفین اعلیحضرت شد. هیچ وقت هم ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران در روز ۱۷ شهریور در جلسات شورای امنیت ملی یا هیات دولت شرکت نکرد تا ما بتوانیم بفهمیم چطور شد که این واقعه به این صورت درآمد.

اردشیر زاهدی: گفتم یکی دو روز وقت دهید

اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن که به ایران آمده بود آن شب تا صبح نزد شاه بود: مرتب نخست وزیر تلفن می‌کرد حضور اعلیحضرت که همه نظر دارند که حکومت نظامی بشود. من نظرم را به اعلیحضرت عرض کردم که حکومت نظامی اعلام نشود. برای خاطر اینکه اگر این کار بشود با این عجله، ممکن است نتیجه خوبی نداشته باشد. من معتقد بودم اگر می خواهند حکومت نظامی اعلام کنند اقلا یک روز، دو روز مردم وقت داشته باشند که بدانند. آن شب تا ساعت ۴ صبح طول کشید. بالاخره هم چون اعلیحضرت همیشه به نظر نخست وزیر اهمیت می‌دادند و قبول می‌کردند و من هم کاره ای نبودم؛ نظر آنها را قبول کردند. بالاخره هم گویی نزدیکی های صبح بود که حکومت نظامی اعلام شد. نزدیکی های صبح که به منزل می‌رفتم دیدم اتومبیل پلیس می‌گردد و اعلام حکومت نظامی می‌کند.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 اردشیر زاهدی و شاه. زاهدی می‌گوید به شاه گفته بودم زمان حکومت نظامی را عقب بیندازد

۱۷ شهریور به روایت یک شاهد عینی

حاج محمد شانه‌چی از تجار انقلابی درباره این روز می گوید: ساعت شش صبح بود. من بلند شدم برای نماز خواندن. رادیو را گرفتم، گفت امروز حکومت نظامی است. بنا بود که مردم همه بیایند در میدان ژاله. من خیلی نگران و متوحش شدم. پسرم حسین که شهید شده همراه یکی از برادرزاده هایم، صبح زود بلند شدند، بدون اینکه به من بگویند رفتند میدان ژاله.بلند شدم بروم ببینم چه خبر است و این بچه ها کجا رفته‌اند.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 محمدشانه چی می‌گوید یک خانه را تبدیل به درمانگاهی کوچک کردیم

حدود ساعت هفت و خرده ای بود رسیدم میدان ژاله که صدای تیر بلند شد. من نزدیک منزل دکتر افقهی بودم که پزشک و مرد بسیار مذهبی و خوبی بود. خانه نبود. تلفن کردم به دکتر (کاظم) سامی که سه چهار نفر پزشک را بلافاصله فرستاد. ما خانه دکتر افقهی را در حقیقت کردیم یک درمانگاه کوچک. یادم هست در آنجا هجده زخمی آوردیم که دو نفرشان متاسفانه شهید شدند. چند نفری سرپایی معالجه و چند نفر دیگر هم بستری شدند که از آن منزل آنها را به بیمارستان بردند. سربازها در این بین فهمیدند و آمدند خواستند منزل را اشغال کنند که ما در را بستیم و دفاع کردیم و نگذاشتیم.

آن روز وضع در میدان ژاله این طور بود که چندین مرتبه تیراندازی کردند. مردم صبح زود همه جمع شده بودند و بعد دستور تیراندازی داده شد. مردم تظاهرات می‌خواستند بکنند، شعار می‌خواستند بدهند، صحبت کنند، دستور تیراندازی داده شد و در تیراندازی اول ظاهرا ده، بیست، سی نفر افتاده بودند.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی

خود من آن روز شاهد بودم از صبح حدود ساعت هفت تا شش بعدازظهر. من خودم آنجا بودم در میدان ژاله و خیابان و در منزل دکتر افقهی. مردم مرتب می‌آمدند، هجوم می‌بردند، شعار می‌دادند، می‌آمدند جلو، آنها تیراندازی می‌کردند، چهار پنج نفر می‌افتادند، باز فرار می‌کردند در کوچه‌ها، باز دومرتبه یک قدری تیراندازی کم می‌شد، باز مردم می‌آمدند.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 ارتشبد قره باغی (نفر وسط) می‌گوید اویسی پس از ۱۷ شهریور، هیچ وقت در جلسات شورای امنیت یا هیات دولت شرکت نکرد

تا حدود چهار بعدازظهر همین طور تیراندازی و زد و خورد بود که چهار بعدازظهر دیگر سربازها تقریبا رفتند و مردم آزاد شدند. من با چند نفر از دوستان در خیابان و میدان ژاله، جنازه هایی که افتاده بود یا زخمی هایی که بود را کمک می‌کردیم می‌بردیم آنجا برای معالجه و مداوا. بعد از آنجا با ماشین و وسایلی که بود می‌بردند بیمارستان‌هایی مثل بیمارستان بازرگانان و بیمارستان سوم شعبان. چند تا بیمارستان بود که به اصطلاح مال بازاری‌ها بود و متصدیان آن ها بازاری‌ها بودند می‌بردند آنجا.

نگهداری کشته‌ها با یخ در خانه

دولت تعداد کشته شدگان را همان روز حدود شصت تن و روز بعد قریب یکصدتن ذکر کرد اما مخالفان صحبت را به هزاران تن هم کشانده‌اند. دکتر کریم لاهیجی برای پیدا کردن رقم واقعی مدتها وقت صرف کرده است:

روز هفدهم و هجدهم شهریور مخفی بودم. ولی از روز نوزدهم کماکان ما فعالیت ها را ادامه دادیم؛ هم در جمعیت حقوقدانان و هم در جمعیت حقوق بشر و در ارتباط با کسانی که یکی از اعضای خانواده شان در آن چند روز یا کشته شده یا تیر خورده بودند. به لحاظ وحشتی که خانواده ها داشتند یک تعدادی از کشته ها را در خانه هایشان با یخ نگاه می داشتند و جرات نمی کردند تحویل رژیم بدهند. حتی کسانی بودند که زخمی شده بودند و توسط اطبا به طور خصوصی مداوا می‌شدند.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 لاهیجی تعداد شهدای ۱۷ شهریور را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر می‌داند

ما بعدا با خیلی از کسانی که آن روز در میدان بودند صحبت کردیم. نحوه حمله این طور بود که ابتدا اخطار می‌شود که متفرق شوند، بعد تظاهر کنندگان روی زمین می‌نشینند و بعد دو مرتبه تیر هوایی شلیک می‌شود. مردم بلند نمی‌شوند و بالاخره مردم را به گلوله می‌بندند.

من فکر نمی کنم تعداد کشته شدگان از چند صد نفر که ما خودمان در جمعیت حقوق بشر به رقم مثلا سیصدچهارصدتایی رسیده بودیم بالاتر رود. ما از همان زمان شروع کردیم در جمعیت حقوق بشر دفتری گذاشته بودیم برای ثبت تعداد کشته شدگان تا آخر دوره انقلاب. در ارتباط با هفده شهریور شاید بیشتر از صد، صد و پنجاه شکایت به جمعیت نرسید. البته هنوز کسانی بودند که ترس و نگرانی را داشتند که بیایند به یک مرجعی، حتی به مرجع حقوق بشری شکایت کنند. بنابراین می‌توانم یک معدل سیصد چهارصدنفری را بگویم. بیشتر از این فکر نمی کنم تعداد کشته شدگان باشد.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 کریم سنجابی (نفر وسط)

در کنار اقدام نظامی به گفته کریم سنجابی آن روز قرار بود گروهی از رهبران سیاسی هم دستگیر شوند: در واقعه به اصطلاح جمعه سیاه آمدند خبر دادند که تصمیم گرفته‌اند همه شما را بگیرند. ما مخفی شدیم. همان روز به خانه ما حمله و خانم و بچه ها را توقیف کردند و تا چهار پنج ساعت آنها را نگاه داشتند و بعد آزاد کردند.

اشتباه شاه از زبان وزیر اطلاعات

داریوش همایون از وزرای اطلاعات و جهانگردی شاه، عدم ثبات رای دولت در بگیر و ببندها را را عامل سقوط نظام پهلوی دانست: ارتش در ۱۷ شهریور کاری را که به او گفته بودند کرد و آن روز اتفاق تاسف آوری افتاد. ولی این اتفاق می‌توانست پایان موج انقلابی باشد. یعنی اگر امتیازی به مخالفین داده نمی‌شد و سران شورش را می‌گرفتند و دستگیر می‌کردند، آن شورش تمام می‌شد. مردم هم با توجه به خاطره ای که از دوره پانزده ساله بعد از ۱۳۴۲ داشتند تصور نمی‌کردند بتوان با آن حکومت شوخی کرد. شورش ۱۷ شهریور حتی به ابعاد ۱۵ خرداد ۴۲ هم نمی‌رسید. یعنی حادثه ای که عصب شاه و آن رژیم را در هم شکست، آن جمعه سیاه بود.‌ (۱۷شهریور) روزی بود که می‌بایست رژیم شاه بر شورش مذهبی پیروز شود، روز آغاز نابودی‌اش شد.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی
 داریوش همایون عدم تداوم در سرکوب را عامل اصلی سقوط شاه می‌دانست

به نظر حاج محمد شانه چی هم آن روز نظام عملا ساقط شد: مردم عصبانی شدند و حرکتشان را تند کردند. بر اثر تندی حرکتشان بود که حکومت در مقابلشان ایستاد ولی دیگر نتوانست کاری کند. آن زمان مردم از یک کشته هم ناراحت می‌شدند وقتی دیدند در یک روز چهارصد پانصد نفر کشته شدند، اثر بسیار تکان دهنده ای بر مردم داشت. به نظر من آن روز بود که حکومت شاه دیگر ساقط شد.

به گفته کریم لاهیجی این حادثه آخرین پل ارتباط میان شاه و مردم را ویران کرد: برای گروه‌هایی، دیگر آخرین خوش بینی‌ها یا توقعات یا انتظارهای راه حل سیاسی با رژیم شاه را از بین برد. یعنی همه به این نتیجه رسیدند که فقط و فقط یک راه حل برای جامعه ایران وجود دارد و آن خروج شاه از ایران و به اصطلاح سقوط رژیم است. ۱۷ شهریور واقعا آخرین پل ها را بین مردم و رژیم خراب کرد و از آن به بعد است که دیگر تظاهرات خود انگیخته در گوشه و کنار مملکت اوج گرفت و روز به روز بر شدت و حدتش افزوده شد.

آینده رژیم از دید مفسر بی بی سی

‌همان شب یکی از مفسران بی‌بی‌سی چشم‌انداز آینده ایران را پس از وقایع آن روز این چنین می‌دید: چشم‌انداز ناآرامی‌ها آن قدر وسیع است که آرام کردن موفقیت‌آمیز آن کار بسیار خطیری است. شاه در ضمن ممکن است با این خطر روبه‌رو شود که فرماندهان نظامی که از طرف وی عمل می‌کنند، برنامه‌های موسوم به اعطای آزادی را کاملا در نیابند و از اینکه در آینده برای بازگشت ثبات به ایران به جای راه‌حل‌های نظامی از راه‌حل‌های سیاسی استفاده شود، خشنود نباشند. چنین راهی به سوی آزادی‌های سیاسی وقتی گشوده میشد که شاه می‌توانست مخالفان سیاسی طبقه متوسط خود را از متحدان مذهبی آنها جدا سازد.

۱۷ شهریور به روایت بی‌بی‌سی

مثل سایر جوامع اسلامی در حال پیشرفت، مدتهاست که در ایران نیز اختلافاتی بین طبقه متوسط متمایل به موازین تمدن غربی و مذهبیون اسلامی وجود داشته است. ولی در ماه‌های اخیر عده‌ای از رهبران مذهبی و به خصوص آیت‌الله خمینی سعی داشته‌اند این تصور را از بین ببرند که روحانیون مخالف تساوی حقوق زنان یا اقلیت‌های مذهبی هستند و یا اینکه پیروزی آنها به معنای بازگشت به موازین قرون وسطی خواهد بود. به نظر می‌رسد که تا به حال طبقه متوسط ایران بیشتر به حرف روحانیون گوش داده‌اند تا به حرف شاه.

دیدگاهتان را بنویسید