امر سیاسی در ایران امروز به شکل فاحشی تنزل پیدا کرده است و این سخن لزوما بهمعنای تخریب شخصیت کسانی که اخیرا سودای سیاست در سر پرورنده اند نیست چرا که شاید برخی از آنان در حوزههای دیگر واجد توانایی بسیاری باشد اما سیاست عرصه ای نیست که هر کسی به صرف شهرت مدعی ورود به آن باشد.
پیشنیاز سیاستورزی، آشنایی با بدیهیات و لوازم این عرصه است که برخی افراد اخیر مطلقاً از آن برخوردار نیستند. آنان بیش از هر چیز، سلبریتی هستند نه سیاستمدار؛ کسانی که به دیدهشدن عشق ورزیده و برای نیل به آن به هر عرصهای سرک میکشند. سخنرانیهای آتشین پیرامون مباحث مذهبی دارند و خود را واجد نظر در همه عرصه ها می دانند. به همین دلیل هم هست که گاه به مباحث فرهنگی و بهخصوص سینما ورود می کنند، گاه به ارائه تحلیلهای رنگارنگ پیرامون روابط بینالملل روی آورده و گاه نیز پای به عرصه سیاست و سپس اقتصاد می نهند و با ساده سازی امور پیچیده طیف قابل توجهی را دور خود جمع می کنند.
ظن دانایی و توانایی در این دسته افراد باعث می شود به این گمان بیفتند که برای حل مشکلات کشور، یک کلیدی جادویی دارند!
اینکه شخص، طیف و گروهی بدون کوچکترین تجربه در امور اجرایی آهنگ میدانهای خطیری چون سیاست و اقتصاد را پیدا کند، حاوی پیامهای ناخوشایندی است. این یعنی خالیشدن عرصه سیاست از حاذقین و کهنهسواران این عرصه، یعنی تعمیق پوپولیسم و این خطر اصلی پیشروی ایران است. این آفت شاید هنوز در ابعاد وسیعی رسوخ نکرده اما برجستهشدن مطالبات این افراد در فضای عمومی و حتی سرریز شدن آن به نهادی چون مجلس، واداشتن برخی به اجرای دستورالعملهای این گروه و جسارت یافتن برای فتح جایگاه های جدید، یعنی خطر بیش از آنکه تصور کنیم سیاست ما را تهدید میکند. تشکیل جبهه های سیاسی جدیدالتاسیس اینان، زنگ هشدار را به صدا درآورده است. اگر سیاست و سیاستورزی به جایگاه حقیقی خود بازنگردد و سیاسیون حقیقی کنار گود باشند، امر سیاسی در ایران بیش از این به قهقرا خواهد رفت.