چرا اسرائیل نمی‌تواند حماس را نابود کند؟

اسرائیل قادر به نابودی ایدئولوژی مقاومت نیست و خبر بد برای اسرائیل این است که مقاومت بعد از شروع جنگ کنونی در غزه محبوب‌تر نیز شده است. در حال حاضر هیچ ایدئولوژی ضد مقاومتی که دارای جذابیت گسترده در بین ملت فلسطین باشد وجود ندارد.

«دیوید آلیبرتی» پژوهشگر مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (CSIS) در «واشنگتن‌دی‌سی» پایتخت آمریکا و «دانیل بایمن» یکی از همکاران این مرکز و استاد دانشگاه «جورج تاون» در یادداشتی که وب‌سایت این اندیشکده آمریکایی آن را منتشر کرده است تأکید می‌کنند که اسرائیل قادر به نابودی حماس نیست. ترور رهبران حماس نیز ایده شکست‌خورده‌ای است که پیش از این آمریکا در مورد رهبران طالبان و القاعده عملیاتی کرد اما نتوانست این گروه‌ها را از بین ببرد. جایگزینی حماس با تشکیلات خودگردان فلسطین هم عملی نیست؛ چرا که این گروه در فلسطین محبوبیتی ندارد و بیشتر مردم آن را آلت دست و مزدور اسرائیل می‌دانند. هیچ دولت و نهاد بین‌المللی نیز حاضر به پذیرش مسئولیت اداره غزه و به دوش کشیدن مشکلات آن را ندارد. به باور نویسندگان این یادداشت، نابودی ایدئولوژی حماس نیز در حال حاضر امکان‌پذیر نیست؛ چرا که هیچ ایدئولوژی جذاب دیگری جایگزین آن وجود ندارد و علاوه بر این، ایدئولوژی مقاومت بعد از شروع جنگ کنونی در ۷ اکتبر جذابیت بیشتری نیز در بین ملت فلسطین پیدا کرده است. این دو تأکید می‌کنند که اسرائیل قادر به کسب یک پیروزی راهبردی و حذف حماس در نوار غزه نیست و در سال‌های آینده نیز با مشکلات غزه و حضور حماس درگیر خواهد بود.

 

سه گزینه پیش روی اسرائیل

بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل گفته است: «اگر صلح می‌خواهید، حماس را نابود کنید. اگر امنیت می‌خواهید، حماس را نابود کنید. اگر آینده‌ای برای اسرائیل، فلسطینی‌ها و خاورمیانه می‌خواهید، حماس را نابود کنید.» بایدن رئیس‌جمهور آمریکا نیز مانند نامزدهای مختلف جمهوری‌خواه ریاست‌جمهوری پذیرفته است که حماس باید به طور کامل حذف شود. بدیهی است که پس از قتل ۱۲۰۰ نفر، دولت اسرائیل سلاح به دست گرفته و مردم اسرائیل خواستار پایان تهدید حماس یک بار برای همیشه هستند. اما این موضوع در عمل به چه معناست؟

اسرائیل برای نابودی حماس سه گزینه پیش روی خود دارد: اول تلاش برای کشتن یا دستگیری رهبران حماس و از بین بردن شبکه‌های حمایتی گسترده‌تری که حماس از آنها استفاده می‌کند. راه دوم از بین بردن قدرت حماس از طریق تقویت رقبایش است که به آن‌ها اجازه می‌دهد جانشین این گروه در نوار غزه شوند. آخرین گزینه هم تلاش برای مقابله با ایدئولوژی حماس است که «مقاومت» خشونت‌آمیز در برابر اسرائیل را ترویج می‌کند. دستیابی به همه این ایده‌ها آنها دشوار است و هر کدام چالش‌های خاص خود را دارند.

 

حذف رهبری حماس

بیش از ۱۰۰ روز است که اسرائیل حملات هوایی و عملیات زمینی را برای نابودی حماس انجام داده است. تا ۵ دسامبر، مقامات اسرائیلی تخمین زدند که بیش از ۵ هزار شبه‌نظامی حماس از یک شاخه نظامی حدود ۳۰ هزاری نفری کشته شده‌اند. در حالی که تعداد نیروهای ازدست‌رفته حماس قابل‌توجه است اما با شکست فاصله زیادی دارد، چه رسد به نابودی!

«امانوئل ماکرون» – رئیس‌جمهور فرانسه – ابراز تردید کرده است که امکان نابودی حماس در کوتاه‌مدت وجود داشته باشد. وی گفته است که اگر اسرائیل این هدف را دنبال کند، جنگ ۱۰ سال طول خواهد کشید. علاوه بر این، به گفته مقامات بهداشتی فلسطین، در همین مدت نیروهای اسرائیلی سه برابر بیشتر از نیروهای حماس، غیرنظامیان فلسطینی از جمله تعداد زیادی کودک را کشته‌اند. این نسبت برای موفقیت هدف اولیه ارتش اسرائیل امیدوارکننده نیست. چیزی که تقریباً قطعی است این است که تعداد تلفات غیرنظامیان فلسطینی با اختلاف زیادی از تلفات جنگجویان حماس بیشتر خواهد بود. این امر علی‌رغم اینکه اسرائیل قربانی یک حمله بی‌سابقه شده است، منجر به تغییر افکار عمومی جهانی علیه اسرائیل و به نفع فلسطینی‌ها شده است. همچنین با دولت بایدن – قوی‌ترین و مهم‌ترین حامی اسرائیل – نیز تنش ایجاد کرده است. با توجه به نتایج اولیه و سوابق تاریخی تلاش برای نابودی شورش‌های ریشه‌دار، پیش‌بینی ماکرون ممکن است خوش‌بینانه باشد و برای نابودی حماس زمانی بیش از ۱۰ سال نیاز باشد.

در حالی که حماس تعدادی از نیروهای خود را در این جنگ از دست داده است اما این گروه با شکست در جنگ فاصله زیادی دارد چه رسد به نابودی.

ایالات متحده عملیات نظامی را برای حذف طالبان از قدرت و نابودی القاعده در افغانستان در سال ۲۰۰۱ آغاز کرد. نیروهای آمریکایی هزاران شبه‌نظامی و ده‌ها رهبر از جمله «اسامه بن لادن» رهبر القاعده را در سال ۲۰۱۱ کشتند، اما جنگ علیه طالبان و القاعده برای ده سال دیگر ادامه یافت. زمانی که نیروهای آمریکایی افغانستان را ترک کردند، طالبان پیروز شد و القاعده در حالی که بسیار ضعیف‌تر بود، دوام آورد. باید در نظر داشت که زدن رهبران، کار آسانی نیست. ایالات متحده ۱۰ سال طول کشید تا سرانجام بن لادن را هدف قرار دهد و «ایمن الظواهری» دومین فرمانده القاعده و جانشین بن لادن نیز ۱۱ سال دیگر القاعده را هدایت کرد تا این که در ۳۱ ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی در عملیات ضدتروریستی کشته شد. افراد کلیدی حماس مانند «محمد ضیف» و «یحیی سنوار» احتمالاً در تونل‌های مستحکمی پنهان شده‌اند. آنها در میان غیرنظامیان ادغام می‌شوند و در غیر این صورت مستقیماً با نیروهای اسرائیل درگیر نمی‌شوند.

اسرائیل ممکن است بسیاری از سربازان پیاده حماس را بکشد، اما کشتن بخش قابل‌توجهی از رهبری چالش دشوارتری است. حماس این‌چنین جایگاه عمیقی دارد. در طول انتفاضه دوم، بارها رهبران ارشد از جمله بنیان‌گذار خود را از دست داد، اما این سازمان دوام آورد و به‌سرعت توانست با خروج نیروهای اسرائیلی در غزه قدرت بگیرد. با این حال، اگر اسرائیل «ضیف»، «سنوار» و دیگر رهبران برجسته‌ای را که مسئول حملات ۷ اکتبر بودند را بکشد، حداقل می‌تواند ادعای نوعی پیروزی داشته باشد. این امر برای افکار داخلی اسرائیل و همچنین ایجاد مشکلات رهبری در خود حماس مهم است.

حماس حتی پیش از آنکه در سال ۲۰۰۷ حاکم بلامنازع غزه شود، عمیقاً در شبکه‌های اجتماعی، مذهبی و آموزشی سراسر غزه نفوذ داشت. بیش از ۱۵ سال حکومت بر غزه، حضور مؤثر آنها را بیشتر کرده است. در نتیجه حماس می‌تواند به راحتی از این شبکه‌ها استفاده کند تا پس از خروج نیروهای اسرائیلی دوباره به حالت اول بازگردد. علاوه بر این، همان‌طور که طالبان نشان داد، تعداد جنگجویان حماس عدد ثابت و مشخصی نیست. آنها می‌توانند از فلسطینی‌های غزه استفاده کنند تا صفوف خود را پر کنند. حماس در این سال‌ها کمبود نیرو نداشته است و ویرانی‌های جنگ اسرائیل احتمالاً تضمین می‌کند که جوانان خشمگین فلسطینی زیادی مایل به جنگ با اسرائیل خواهند بود. در نهایت، اگر حماس نزدیک به شکست ارزیابی شود، این احتمال که حملات مستمر اسرائیل می‌تواند درگیری را گسترش دهد، نباید نادیده گرفته شود. سایر گروه‌های منطقه مثل حزب‌الله لبنان که به‌عنوان گروه‌های نیابتی برای ایران هستند، ممکن است در صورت هدایت تهران یا اگر حماس در آستانه نابودی باشد، به نبرد علیه اسرائیل بپیوندند.

 

نابودی قدرت حماس با تقویت گروه‌های جایگزین

«بایدن» رئیس‌جمهور آمریکا حتی در زمانی که حملات حماس را محکوم کرد، ایده تشکیل کشور فلسطینی با رهبری جایگزین فلسطینی را مطرح کرد. برخی دیگر پیشنهاد کرده‌اند که کشورهای عربی مانند مصر وارد عمل شوند. علاوه بر این از نظر تئوری، سازمان ملل یا دیگر اجزای جامعه بین‌المللی نیز می‌توانند به جای حماس در اداره غزه نقش داشته باشند. در این سناریو، تصور این نیست که حماس مستقیماً نابود شود، بلکه اقتدار سیاسی آن در غزه با یک گروه دیگر جایگزین شده است و قدرت کلی آن را تا حد زیادی کاهش یافته است.

جایگزینی سیاسی حماس با یک گروه دیگر در نواز غزه دشوار است. ریشه‌های عمیق حماس در غزه به این گروه اجازه می‌دهد تا حامیان خود را در سراسر نوار غزه بسیج کند. هر رقیبی باید در میان فلسطینی‌های عادی در غزه حمایت شود و از قدرت نظامی برای سرکوب نیروهای حماس برخوردار باشد؛ زیرا نیروهای حماس قدرت جایگزین را به چالش خواهند کشید. هر کدام از این گزینه‌های جایگزین نیز محدودیت‌هایی دارند؛ «تشکیلات خودگردان فلسطین» ضعیف و فاسد است. این تشکیلات قدرت را در کرانه باختری در دست دارد اما در آنجا هم اعتبار کمی دارد. بخشی از دلیل بی‌اعتباری آن این است که بسیاری از فلسطینی‌ها آن را به‌عنوان آلت دست و در خدمت اشغالگری اسرائیل می‌دانند. اگر تشکیلات خودگردان در پشت تانک‌های اسرائیل و با تکیه بر قدرت نظامی اسرائیل قدرت را در غزه به دست بگیرد، حتی اعتبار بیشتری را از دست خواهد داد. علاوه بر این، تشکیلات خودگردان به تنهایی نمی‌تواند در غزه با حماس مقابله کند. بنابراین، تشکیلات خودگردان به حمایت دائمی اسرائیل نیاز دارد.

یک گزینه جایگزین برای تشکیلات خودگردان، همکاری با حماس در غزه خواهد بود. «محمد اشتیه»- نخست‌وزیر تشکیلات خودگردان – گفته است که حماس را نمی‌توان از بین برد و بنابراین باید بخشی از آینده فلسطین باشد. اسرائیل و آمریکا هر دو این موضع را رد می‌کنند و نتانیاهو – نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی – هم پیش از این بر تعهد خود برای حذف حماس تأکید کرده و اعلام کرده است که با توجه به پیشنهاد «اشتیه»، تشکیلات خودگردان برای به دست گرفتن اداره غزه یک راه‌حل نیست. هر گونه مصالحه با تشکیلات خودگردان فلسطین که حماس را از بین نبرد، برای اسرائیل غیرقابل‌قبول است، زیرا به گروهی که در ۷ اکتبر ۱۲۰۰ نفر از شهروندانش را کشت و همچنان گروگان‌های اسرائیلی را نگه داشت، مشروعیت می‌بخشد. علاوه بر این، حماس حتی اگر بر روی کاغذ هم نباشد؛ اما شریک اصلی در هر رابطه با تشکیلات خودگردان در غزه خواهد بود. این مسئله واقعیت تلخ ریشه‌های عمیق حماس در غزه را مشخص می‌کند.

جایگزینی سیاسی حماس با یک گروه دیگر در نواز غزه دشوار است. ریشه‌های عمیق حماس در غزه به این گروه اجازه می‌دهد تا حامیان خود را در سراسر نوار غزه بسیج کند.

کشورهای عربی نیز به نوبه خود علاقه چندانی به ورود در مسئله اداره غزه ندارند و ظرفیت آنها محدود است. مصر، مانند اسرائیل با حماس مخالف است و اسلام سیاسی را توسط «اخوان‌المسلمین» که حماس نتیجه آن است، به‌عنوان تهدیدی برای رژیم خود می‌بیند. با این حال، مصری‌ها از مقاومت فلسطین علیه اسرائیل حمایت می‌کنند و رژیم مصر، مانند تشکیلات خودگردان، نمی‌تواند به‌عنوان کمک به اسرائیل در اشغال غزه دیده شود. علاوه بر این، نیروهای مسلح مصر در کارهای پلیس یا ضدشورش مهارت ندارند؛ بنابراین نیروهای بین‌المللی آنها در غزه سرگردان خواهند بود. آنها آشنایی چندانی با مردم ندارند و اشغالگر محسوب خواهند شد و تعداد کمی از دولت‌ها تمایل دارند و حاضرند که نیروهای خود را در چنین وضعیتی قرار دهند.

 

مقابله با ایدئولوژی حماس

مفهوم دیگر شکست حماس شامل مبارزه با ایدئولوژی این گروه است. در عمل، این شامل چندین بخش است. اول، ترکیب خاصی از اسلام سیاسی و ناسیونالیسم فلسطینی وجود دارد که حماس از آن دفاع و پشتیبانی می‌کند. دوم، حماس به دنبال تعّین بخشیدن به چیزی است که «مقاومت» می‌نامد؛ این ایده که اسرائیل باید از نظر نظامی به چالش کشیده شود تا فلسطینیان به حقوق خود دست یابند، ایده اصلی حماس است. اسرائیل در گذشته گروه‌های تروریستی منفرد را شکست داده است. به عنوان مثال گروه‌هایی مثل «السیقا» یا «جبهه آزادی‌بخش فلسطین»الان کجا هستند؟ اما این مسئله حمایت گسترده‌تر از طیف وسیعی از گروه‌های تروریستی را تغییر نداده است.

اگر تشکیلات خودگردان در پشت تانک‌های اسرائیل و با تکیه بر قدرت نظامی اسرائیل قدرت را در غزه به دست بگیرد، اعتبار بیشتری را از دست خواهد داد.

ازبین‌بردن یک گروه منفرد هنوز مزایایی دارد، اما حمایت گسترده‌تر از خشونت را تغییر نمی‌دهد. در حال حاضر هیچ ایدئولوژی ضد مقاومتی که دارای جذابیت گسترده در بین ملت فلسطین باشد وجود ندارد. ناسیونالیسم سنتی فلسطینی که توسط فتح – که هسته اصلی رهبری تشکیلات خودگردان فلسطینی است – سال‌هاست که در حال افول است. اگرچه قبل از ۷ اکتبر حماس در غزه محبوبیت چندانی نداشت، اما رقبای آن حتی از این هم کم‌تر محبوب بودند. خبر بد برای اسرائیل این است که ایدئولوژی «مقاومت» حتی محبوب‌تر هم شده است. نظرسنجی‌های پس از ۷ اکتبر که توسط «مرکز فلسطینی سیاست‌گذاری و تحقیقات» به ریاست «خلیل شیکاکی» رئیس این مرکز انجام شد، نشان می‌دهد که حماس در میان فلسطینی‌ها محبوبیت بسیار بیشتری دارد و گزارش‌های غیررسمی نیز این امر را تأیید می‌کنند.

حماس ضربه‌ای به اسرائیل زده است که برای بسیاری از فلسطینی‌ها که از اشغالگری مداوم اسرائیل احساس حقارت می‌کنند لذت‌بخش بوده است. علاوه بر این، تلفات گسترده غیرنظامیان و ویرانی‌های اشغالگری نظامی اسرائیل، فلسطینی‌ها را بیشتر از گذشته عصبانی و خشمگین کرده است. با گذشت زمان، این روند ممکن است تغییر کند؛ زیرا فلسطینی‌های خسته به دنبال جایگزین‌هایی برای درگیری هستند؛ در واقع، بخشی از استراتژی اسرائیل هم این است که به فلسطینیان نشان دهد که بهای زیادی برای مقاومت خواهند پرداخت اما در حال حاضر حمایت از خشونت همچنان ادامه دارد. هزینه نبرد در غزه در حال حاضر بسیار بالا بوده است و این محدودیت‌های پیروزی باید استراتژی اسرائیل را در آینده شکل دهد. اسرائیل باید بداند که هر نوع موفقیتی در جنگ کنونی به احتمال زیاد محدود خواهد بود و اسرائیل با حماس و مشکل گسترده‌تر غزه برای سال‌های آینده نیز درگیر خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید