چطور در خانه های آپارتمانی زنده بمانیم؟

در خیابان ها که راه می روی پیکره های سیمانی سرد و بی روحی سر به آسمان گذاشته اند که گویی تنفس را از انسان دریغ می کنند. تا چند دهه اخیر معماری خانه ها به صورتی بود که دور­همی­های نشاط اور با اهل فامیل را ملال آور نمی کرد. زنان و مردان هرکدام برای گپ و گفت فضای مناسبی داشتند و مجبور نبودند ساعت های میهمانی را با یک لبخند زورکی بدون آنکه حتی بتوانند تکان بخورند بگذرانند. نسل امروز به دلیل تغییر سبک معماری خانه ها از این نعمت ها محروم هستند و فضای بازی کودکان در خانه های 60 متری به گوشی موبایل و رایانه محدود شده است. طبیعی است که در معماری منازل باید نیاز روانی کاربران مورد توجه قرار بگیرد. معماری و ساختار فضای مسکونی تاثیر مستقیم بر روان انسان دارد. هرچه سطح کیفی و کارآمدی فضای زندگی بیشتر شود اثر مطلوب آن در آرامش انسان ها نیز بیشتر دیده می شود.

خانه، تنها محلی برای زیست یک بعدی انسان نیست؛ بلکه محلی برای ایجاد آرامش، رشد و تکامل فردی است. دکتر داینسبرگر می گوید که نقص های ساختمان ها شاید خیلی زود به نظر نیایند اما در دراز مدت تاثیر روانی خود را می گذارند. به این ترتیب اغلب فضاها، بدون درک آگاهانه ما بر رفتارمان تاثیر میگذارند. فضاهای مناسب یا فضاهای مبتنی بر نیازهای روحی ما می توانند در تقویت احساس عزت نفس و رضایت ما نقش داشته باشند. بی توجهی به این نیازها در فضای اصلی زندگی انسان ها نیز ممکن است باعث نارضایتی ، بی قراری ، بیگانگی و بی پروایی شود.

برای فهم بهتر این مسئله می­توان به مقایسه تاثیر سبک معماری خانه های سنتی و ایرانی و خانه های جدید و مدرن پرداخت. هرچه از خانه های سنتی ایرانی پر خاطره برای نسل های قبل، فاصله گرفته شد دلگیری، افسردگی و محدودیت خانواده ها در اپارتمان هایی به وسعت قوطی کبریت بیشتر خود را نشان داد و نسل امروز از ارضای روانی خود در محیط خانه عاجز ماند. میانگین خانه های امروز در اپارتمانی به متراژ 65 متر با نورگیر محدود ، اشپزخانه ای به اندازه آشپزخانه خوابگاه های خصوصی و یک خواب که مشخص نیست حریم خصوصی پدر و مادر و یا فرزندان را قرار است تامین کند خلاصه می شود.

تأثیر معماری بر آرامش زنان

 در این میان زنان و به خصوص زنان خانه دار به عنوان قشری که اغلب زمان خود را در خانه سپری می کنند بیشتر از دیگر افراد خانواده تحت تاثیر معماری خانه قرار می­گیرند. زنان قلب هر خانه هستند و اگر دچار دل مردگی شوند در مدیریت آرامش و نشاط خانه دچار چالش می­شوند.  به همین دلیل باید ساختار خانه را به عنوان محلی  امن برای روان خانواده  به خصوص زنان خانه دار فراهم کرد. به طور مثال تورینگتون نور را به لحاظ زیست شناسی برای سلامت افراد مفید می داند. درواقع نور در ایجاد نشاط برای افراد بسیار ضروری است. اگر فضا نور کافی نداشته باشد باعث بی انگیزگی، بی حالی یا حتی افسردگی می شود.

همچنین برخی از ساختارها می توانند حتی احساس امنیت و یا ترس را در انسان تقویت کنند. یک زن خانه دار در این باره می گوید: «که در ساختمان های تک واحد احساس امنیت ندارد و ترجیح می دهد چند واحد در یک طبقه باشند.»

در خانه های سنتی ورودی ها، مطبخ، پذیرایی و حیاط به صورتی بود که زنان و مردان می­توانستند حریم مختص به خود را داشته باشند. جالب است که بررسی ها نشان می­دهد حتی در جایی که ساکنین تقیدات مذهبی ندارند نیز حریم دیداری در روان آن ها اثر سوء دارد. به طور مثال بالکن هایی که در طبقه اول قرار دارند حس امنیت کمتری از نظر دیداری به خانم ها می دهد. یا نورگیرهایی که رو به دید همسایگان است برای زنان اذیت کننده است.

خانم ها در کارها ترجیح می دهند در فضای تعاملی باشند و نظارت بر افراد خانه داشته باشند. مثلا اشپزخانه دید مناسبی به پذیرایی داشته باشد و یا فاصله آن به اتاق بچه ها بسیار کم باشد تا از بعد نظارت مادر کم نکند. در همین راستا یک خانم خانه دار دیگر می گوید: «زمان رسیدگی به درس بچه ها نمی توانم به کارهای خانه برسم چون باید مدام بالای سر آن­ها باشم. اگر معماری خانه به صورتی بود که بخشی از آشپزخانه دید بهتری به پذیرایی داشت می توانستم همزمان با کار به درس انها هم رسیدگی کنم. اشپزخانه باید به صورتی باشد که هم دید مناسبی به خانه بدهد و هم قسمتی از آن پوشیده باشد تا در زمانی که مهمان داریم برای پذیرایی معذب نشویم.»

علاوه بر این محدودیت‌های معماری گاهی می تواند سهم زنان از فضا را تغییر دهند. مثلا معماران در بعضی از خانه‌ها اتاق کاری هم برای مردان در نظر گرفته اند، اما فرض می‌کنند اتاق زنان همان آشپزخانه است. در معماری خانه باید به تفاوت زنان و مردان توجه داشت تا انعطاف کافی برای اسایش ان ها فراهم شود. تجربه بسیاری از زنان خانه دار موید این محدودیت ها نیز است. به صورتی که یکی از آنان میگفت: «صبح که از خواب بیدار می شوم تا شب زمان زیادی را در خانه سپری می کنم. آشپزی سه وعده ای در شبانه روز، شست و شو و نظافت، تکالیف بچه ها روتین زندگی ما زنان خانه دار است. یک زمان هایی نیاز دارم تا در طبیعت باشم و یا حداقل یک حیاط دنجی داشته باشم تا از تکرار روزهای خسته کننده در یک چهاردیواری به آن پناه ببرم. در خانه­های قدیمی پدر و مادرهایمان با اینکه امکانات امروز را نداشت اما در آن آرامش داشتیم و مجبور نبودیم چها دیواری خشک و بی جان را از صبح تا شب تحمل کنیم. متاسفانه آپارتمان­ها به صورتی ساخته می­شوند که به حیاط­های مجاور اشراف کامل دارند و نمی­شود در آن احساس راحتی کرد. کاش حداقل تراس خانه ها را جوری طراحی میکردند که به خیابان دید نداشته باشد. در شبانه روزی که به خاطر شرایط خانه و بچه نمی توان بیرون رفت همین یک تراس اگر درست طراحی شود می تواند جانی از ما زنان خانه دار تازه کند.»

عدم رابطه کیفیت معماری و اقتصاد

بالا بردن وجه کاربردی و کیفیت خانه ربط چندانی به چرخه اقتصاد نابسمان امروز ندارد. در نمونه­های خارجی بسیار دیده می شود که با هزینه مناسب معماری ها به گونه ای است که حتی با وجود متراژ پایین کاربرد خانه بیشتر می­شود و اثر روانی نسبتا بهتری را به ساکنین خود القا می کند. به طور مثال استفاده از دیوار متحرک در باز شدن فضا و همچنین ایجاد حریم در صورت نیاز بسیار موثر است.

استفاده از رنگ های روشن برای دیوار پذیرایی، آشپزخانه و اتاق خواب نیز می تواند در انتقال حس بهتر نقش مهمی داشته باشد. طراحی تراس به گونه ای که بتوان در فضای آن گل و گیاه کاشت و کمبود وجود حیاط در آپارتمان ها را جبران کرد بسیار کاربردی است. توجه به نورگیر پذیرایی نیز در کاهش میزان پرخاشگری و افسردگی اعضای خانه بسیار موثر است. همه این کارهای بسیار ساده با هزینه حداقلی اگر در معماری رعایت شود حس بهتری را به زنان خانه دار منتقل خواهد کرد.

واضح است که هرچه تعلق خاطر افراد خانواده به محل زندگی خود بیشتر باشد احساس ارامش بیشتری نیز در آن خواهند داشت. به این ترتیب در برنامه ریزی های کلان مسکن باید این اصل مورد توجه قرار بگیرد. نمی توان از یک سو شعار جمعیت و ازدواج بر زبان داشت اما از سوی دیگر کوچکترین تمهیداتی در زمینه ابتدایی ترین نیاز یک خانواده معمولی فراهم نکرد. این روزها که صحبت از راه اندازی دوباره طرح ملی مسکن است باید به روح معماری این خانه ها و تاثیر آن بر روان و ارامش مربی خانواده، توجه ویژه داشت. چرا که خانه تنها بعد فیزیکی ندارد و می تواند در طولانی مدت بر فرهنگ و اخلاق افراد تاثیر بگذارد. به این ترتیب یک بازتعریف اساسی در طراحی خانه های شهری نیاز است تا  در آن زن به عنوان محور خانواده مورد توجه ویژه قرار بگیرد.

حانیه زرنگ

دیدگاهتان را بنویسید