«در مواجهه با زورگویان جهانی، جز با زبان اقتدار نمی توان منافع ملی را استیفا کرد. در این فضا، بارها و بارها وقوع تجربیات مختلف تاریخی نشان داده است که مسائلی نظیر حقوق و قوانین بین المللی نیز از دیدِ کشورهایی نظیر آمریکا و یا کشورهای اروپایی، صرفا اهرم هایی هستند که هر زمان بخواهند، از آن ها صرفا در راستای اهداف و منافع خود سواستفاده می کنند.»
در روزهای اخیر، توافق ایران و آمریکا با میانجی گری طرف ثالث، جهت مبادله 5 شهروند آمریکایی محبوس در ایران با چند ایرانی زندانی در آمریکایی و در عین حال، آزادسازی چیزی در حدود 6 میلیارد دلار از دارایی های کشورمان در کره جنوبی، تحلیل و تفسیرهای زیادی را از سوی ناظران و تحلیلگران و همچنین جریانهای سیاسی و رسانه ای مختلف برانگیخته است. این رویداد حامل چند پیام عمده و محوری است که همگی آن ها در کلیت خود، از دستِ برتر ایران در قیاس با آمریکا خبر می دهند.
اولا، در سال های اخیر بارها و بارها طرف های غربی و به طور خاص دولت آمریکا فشارهای زیادی را به ایران وارد کردند تا کشورمان با بی توجهی به جرایم امنیتی شهروندان آمریکایی بازداشت شده در ایران(و به طور خاص دو تابعیتی های حاضر در جمع آن ها)، اقدام به آزادسازی این افراد کند.
در این چهارچوب حتی شاهد آن بودیم که غربی ها نوعی جنگ تبلیغاتی و روانی چندجانبه را نیز علیه کشورمان به راه انداختند تا به هر طریق ممکن ایران را وادار به تسلیم کنند. با این حال، در پایانِ ماجرا، طرف آمریکایی عملا به همان چیزی گردن نهاد که مطلوب و مورد درخواست کشورمان بود. در واقع، بار دیگر گفتمان مقاومت در برابر زورگویان، کارآمدی خود را نشان داد.
دوم اینکه پس از سال ها کش و قوس و طرح تهدیدات مختلف از سوی واشینگتن علیه ایران در ماجرای محکومان امنیتی آمریکایی بازداشت شده در ایران، شاهد وارد آمدن شکستی دیگر به طرف آمریکایی در قالب معادلات کلان منطقه خاورمیانه بودیم. شکستی که پیشتر نیز نمودهای عینی خود را در قالب عملکرد خاورمیانه ای دولت بایدن در پرونده هایی نظیر عقب نشینی خفت بار از افغانستان، تضعیف موقعیت و جایگاه این کشور در عراق و سوریه، و فاصله گرفتن متحدان سنتی این کشور نظیر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس از آمریکا خود را نشان داده است(به طور خاص امارات متحده عربی و عربستان سعودی).
معادله ای که در کلیت خود صرفا برگ تازه ای از دفتر قطور ناکامی های آمریکا در سیاست خارجی خارومیانه ای آن را پیش چشم همگان به نمایش گذاشت و البته که موجب روانه شدن سیل قابل توجهی از انتقادات و حملات احزاب و جریان های سیاسی در آمریکا علیه دولت بایدن شده و اغلب آن ها این دولت را به نشان دادن ضعفِ مفرط در برابر ایران متهم کرده و می کنند.
و در نهایت سوم اینکه بار دیگر این نکته اثبات شد که در مواجهه با زورگویان جهانی، جز با زبان اقتدار نمی توان منافع ملی را استیفا کرد. در این فضا، بارها بارها وقوع تجربیات مختلف تاریخی نشان داده است که مسائلی نظیر حقوق و قوانین بین المللی نیز از دید کشورهایی نظیر آمریکا و یا کشورهای اروپایی، صرفا اهرم هایی هستند که هر زمان بخواهند، از آن ها صرفا در راستای اهداف و منافع خود سواستفاده می کنند.
از این رو، رویداد اخیر بار دیگر این نکته را یادآوری می کند که تا وقتی بنیان های قدرت ملی کشورمان در ابعاد مختلف رشد نکرده و اوج نگیرند، طرف های غربی صرفا از موضع بالا وارد تعامل با ما خواهند شد و اجازه ارتکاب هر بی قانونی و ضایع کردن منافع ملی کشورمان را به خود می دهند. معادله ای که البته در طول سال ها تحرکات استعماری این دسته از قدرت ها نیز به وضوح قابل مشاهده بوده است.