توافق ایران و عربستان برای عادی سازی روابط، یک واقعیت را نشان داد، و آن اینکه کشورهای عربی، در راس آنها عربستان سعودی و امارات متحده عربی، چندان هم گوش به فرامین ایالات متحده و قدرت های اروپایی نیستند و منافع خود را با منافع آنها تنظیم نمی کنند. بعد از مماشات عربستان و امارات با روسیه بعد از جنگ اوکراین، توافق ایران و عربستان برای از سرگیری روابط شاهد دیگری است بر استقلال بیش از پیش عربستان سعودی و امارات متحده عربی از تصمیمات غرب و امریکایی ها، البته در چارچوب ملاحظات روابطشان با آنها.
توافق ایران و عربستان سعودی برای عادی سازی روابط اتفاق مهمی است که با واکنش مثبت کشورهای جهان مواجه شده است. بسیاری از کشورهای غربی و حتی ایالات متحده – علی رغم مواضع دوگانه – از این توافق استقبال کرده اند. حالا ایران و عربستان با گام های مطمئن و با سرعت به سمت عادی سازی روابط مبتنی بر اعتماد و احترام متقابل پیش می روند.
این توافق اما یک واقعیت دیگری را نیز نشان داد، و آن اینکه کشورهای عربی، در راس آنها عربستان سعودی و امارات متحده عربی، چندان هم گوش به فرامین ایالات متحده و قدرت های اروپایی نیستند و منافع خود را با منافع آنها تنظیم نمی کنند. بعد از مماشات عربستان و امارات با روسیه بعد از جنگ اوکراین و در حالی که غربی ها شدیدترین تحریم ها را علیه مسکو اعمال کردند، و همچنین توافق مسکو با ریاض و ابوظبی برای تنظیم بازار نفت مطابق با منافعشان و بی توجه به منافع غرب از جمله ایالات متحده که صدای دولت امریکا را در آورد و مقامات این کشور در مناسبت های مختلف به انتقاد صریح از عربستان سعودی پرداختند، توافق ایران و عربستان برای از سرگیری روابط شاهد دیگری است بر استقلال بیش از پیش عربستان سعودی و امارات متحده عربی از تصمیمات غرب و امریکایی ها، البته در چارچوب ملاحظات روابطشان با آنها.
در این شکی نیست که عربستان و امارات هر دو متحدان استراتژیک ایالات متحده هستند و هیچ گاه از منظومه هم پیمانان غرب و امریکا نه خارج شده اند و نه خارج می شوند، اما در همین چارچوب تلاش دارند با توجه به منافع ملی خودشان روابط خود را با کشورهای مختلف تنظیم کنند.
حالا کسانی که عربستان را به همدستی با غربی ها و وابستگی به آنها متهم می کردند، به روشنی می بینند که ریاض منافع خود را در راس اولویت هایش قرار داده و بی توجه به فشارهای غرب و خواسته های ایالات متحده، عالی ترین روابط را با ایران و روسیه تنظیم می کند. ایرانی که تحت شدیدترین فشارهای غرب است و غربی ها تلاش دارند با سفت کردن پیچ و مهره های تحریم های موجود به ویژه بعد از بن بست و تعلیق مذاکرات هسته ای، آن را منزوی کنند و به گوشه رینگ ببرند. و روسیه ای که بعد از جنگ اوکراین تلاش می شود در سخت ترین موقعیت قرار بگیرد و بیشترین فشارها به آن بیاید، تا جایی که غرب ابایی ندارد بگوید به فکر فروپاشی روسیه و حتی تجزیه آن است.
دنیا به سمت یک بلوک بندی جدید پیش می رود. بلوکی که یک طرف آن روسیه و چین ایستاده اند و طرف دیگر آن اروپا و امریکا و متحدانشان در منظومه غربی. هر دو طرف اصرار دارند که کشورها را وادار کنند تکلیف خود را با این بلوک بندی ها روشن کنند. آنچه مشهود است، فشار غربی ها بر کشورهای جهان به مراتب بیشتر از بلوک روسیه و چین برای تعیین تکلیف انتخاب نهایی شان است. این وضعیت شاید مشابه دوره جنگ سرد باشد، اما به دلایل متعدد جنگ سرد نیست، یکی از مهمترین دلایل آن یا شاید بگوییم مهمترین دلیل آن موضوع اقتصاد است که سبب شده است تا بلوک بندی جدید کاملا متفاوت از عصر جنگ سرد باشد. در حال حاضر تصمیمگیران سیاسی در کشورهای مختلف به خوبی درک کرده اند که آنچه شاهدیم فاقد ایدئولوژی است و فاکتور اقتصاد در آن نقش اساسی دارد. بنابراین با ذهنیت و عینک “جنگ سردی” نمی توان به تحولات نگریست. این مساله سبب شده است تا فضایی به وجود بیاید که کشورها بتوانند مطابق با منافع کلان ملی و اقتصادی خود تصمیم بگیرند. برای همین کشورها سعی می کنند تا آنجا که ممکن است فشاری را نپذیرند و در برابر فشارها از ابزارهایی که در اختیار دارند نهایت استفاده را ببرند و در این چارچوب به منافع خود برسند. عادی سازی روابط ایران و عربستان را می توان در این چارچوب دید. توافقی که نه ایالات متحده بلکه چین ضامن اصلی اجرای آن است و در آن نقش آفرینی می کند. آنچه چین و عربستان را به هم پیوند می دهد، مسائل ایدئولوژیک نیست، بلکه اقتصاد است که آنها را به هم نزدیک کرده است.
بنابراین، می بینیم که کشورها برای تحقق منافع خود از ضعف و کاستی های کشورهای دیگر نهایت استفاده را می برند که در این میان استفاده از خلاء هایی که ایالات متحده مسبب آن است، جزء اولویت کشورهاست. امریکایی که دیگر همانند سابق برای دفاع از متحدانش در غرب آسیا خود را متعهد نمی داند، نیروهایش را از کشورهای این منطقه خارج کرده و نسبت به تهدیدهای احتمالی که متوجه کشورهای متحدش است احساس مسئولیت نمی کند.
تا قبل از توافق ایران و عربستان، بسیاری پیش بینی می کردند اگر برجام احیا نشود و مذاکرات وین برای رفع تحریم ها به نتیجه نرسد، روابط ایران و عربستان نیز عادی نخواهد شد چرا که عربستان مناسبات خود را مطابق با خواسته های امریکا تنظیم می کند، در حالی که الآن به روشنی عکس این پیش بینی را شاهدیم و می بینیم عربستان و دیگر کشورهای عربی بیتوجه به آنچه میان ایران و غرب بر سر میز مذاکرات هسته ای می گذرد، به عادی سازی و گسترش روابط با ایران و متحدان آن به ویژه سوریه اقدام کرده اند. به روشنی می بینیم در حالی که کشورهای اروپایی و امریکا نسبت به هر گونه عادی سازی روابط با سوریه هشدار می دهند، کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی یک به یک به دنبال احیای روابطشان با سوریه هستند.
وضعیت دنیای جدید شرایط جدیدی را به وجود آورده است که کشورها تلاش دارند در چارچوب آن منافع کلان خود را جست وجو کنند تا در عصر جدید حرفی برای گفتن داشته باشند. روشن است که در دنیای جدید اقتصاد حرف اول را می زند و آن کشوری می تواند بیش از همه نقش آفرینی کند که سهم در خور توجهی در اقتصاد جهانی داشته باشد. در این چارچوب تهدیدها باید به حداقل برسند و استفاده از پتانسیل ها حداکثری باشد.
علی موسوی خلخالی