در سالهای اخیر، رهبر معظم انقلاب بارها بر لزوم توجه به فرهنگ و رسانه تاکید کردهاند، از لزوم اقدامات فرهنگی آتش به اختیار تا دستور جهاد تبیین که نشان از آینده نگری ایشان دارد، یاران حقیقی ایشان نیز از سر دلسوزی بارها از ضعف دستگاه تبلیغی داخل در تقابل با امپراطوری رسانهای دشمن سخن گفتند.
برای درک بهتر و اصلاح شیوههای تبلیغی و رسانهای به ویژه در رسانهی ملی، در گام اول پذیرش ضعف فعلی الزامی است، زیرا توجیه ضعف نتیجهای همسان با تخریب داشته و تنها تکمیل و رفع نواقص وظیفهی ماست.
جذب مخاطب قدم اول اقدام موثر رسانهای
باوجود تمام کمکاریهای سالهای اخیر و رشد چشمگیر حضور مردم درشبکههای اجتماعی، قابل کتمان نیست که کماکان رسانهملی اگر تولید شایستهای داشته باشد، میتواند پر مخاطب ترین رسانه باشد، پس در قدم اول باید مخاطبان از دست رفته را جذب و فاصله ای که بین قشرهایی از جامعه با رسانه ملی افتاده را کوتاه کرد.
ریزش مخاطبان تلویزیون نه مربوط به مسائل دینی و سیاسی که عمدهی آن به دلیل ضعف تولیدات رسانهای، معرفی نکردن چهرهی جدید، بستن درهای صداوسیما بر روی جوانان مستعد و همچنین برخورد سلیقهای در تولیدات محتواست.
نادیده گرفتن علایق مختلف در صداوسیما مشهود است وگرنه پلتفرم های نمایش خانگی با محدودیت ها و امکاناتی به مراتب کمتر، با رعایت قوانین، با وجود اشتراک ماهانهی سنگین توانسته اند مخاطبان بسیاری را جذب کنند. توجه به سلیقههای مختلف و محدود نکردن آنچه باید دیده و شنیده شود باعث جذب مخاطب خواهد شد.
پذیرفتن حضور در عصر ارتباطات و زندگی در اتاقی شیشهای
بخش خبر صداوسیما باید بپذیرد و باور کند که با تاخیر و تعلل در پخش اخبار و اتفاقات جهان، مردم منتظر نخواهند ماند. رسانه های خارجی، فضای مجازی ( بی ازتباط با داخلی و خارجی بودنش ) و کنشگرهای فجازی روایت خود از اخبار و حوادث و رخداد ها را روایت خواهند کرد و تاخیر صداوسیما در اعلام و واکنش به اخبار تنها فرصت روایت گر اول بودن را از صداوسیما میگیرد و طبیعتا در این فضا ضد انقلاب و دشمنان مردم و افراد مغرض از این آب گلآلود برای خود ماهی گرفته و به جعل حقیقت خواهند پرداخت و هرآنکس که بعد از روایت اول روایتی جدید را بیان کند باید در مقام دفاع و تلاش برای اثبات حاضر شود ولو بیان کنندهی حقیقت آشکار باشد.
از دست رفتن «روایت اول» به خاطر ضعف ارتباط با سایر نهادها
حقیقت آن است که طبیعتا برای انتقال پیام صحیح، نیاز به گرد آوری اطلاعات و نظر مراجع رسمی است و صداوسیما در تلهی روایت کامل افتاده و روایت اول را از دست میدهد. غافل از آنکه اگر مخاطب از همان لحظهی رخداد خبر همراه رسانه باشد، و درادامه نتیجه گیری گام به گام صورت گیرد بسیار موثر تر از آن است که روایت اول در رسانه های معاند و با دروغی خلق الساعه اطلاع رسانی شود و تا زمان انتشار خبر دقیق و با جزییات، ذهن مخاطب درگیر شایعات گردد.
البته آنطور که گفته شد، به هرحال ارتباط با مراجع مطلع ضروری است و ضعف ارتباطی برای دسترسی های اطلاعاتی نقد مهمی است که در ماههای اخیر متوجهی صداوسیما بوده مانند اختلافات چند باره با راهنمایی و رانندگی و فراجا که تذکر رهبر انقلاب را نیز به دنبالداشته و در نهایت اختلافات در نوع ارتباطگیری موثر برای دست یابی به روایت اول موثر خواهد بود.
لزوم پاسخگویی به شبهات و ضعف ساختاری-انسانی
نه تنها در زمان اغتشاشات، بلکه با ایجاد شبکههای اجتماعی و تغییر ساختار ارتباطاتی، روزانه شبهه های زیادی ایجاد و بیپاسخ میماند. رسالت شبکه های سعودی-انگلیسی خارج از کشور نیز بر پایهی ایجاد شبهات پایه ریزی شده است. هرچند افزایش سواد رسانه ای مردم علاج و درمان همیشگی زودباوری در مقابل دروغ و شبهه است، اما رسانهی ملی که مجموعه ای از شبکه های تصویری رادیویی و سایت های خبری و … است در این خصوص وظیفهی پاسخگویی به شبهات را برعهده دارد.
متاسفانه صداوسیما به جوانان اعتماد نکرده است، نیروهای متفکر و برنامه سایز حق ورود به سازمان ندارند. تعداد نفرات جلوی دوربین بسیار محدود شده اند. عملا امکان ساخت برنامه ای برای عملیات فوری رسانه ای وجود ندارد.
اختیارات مجریان فعلی به خصوص در بخش خبر، بسیار محدود است و بیشتر نوشته ها را اجرا میکنند، بماند آنکه در فضای مجازی حضوری کم رنگ داشته و افراد حاضر هم گاها مواضعص دارند که به حق مورد تذکر خود سازمان صداوسیما قرار میگیرد.
گزارش های امنیتی با تاخیر و آن هم توسط چند چهرهی ثابت ضبط و پخش میشود که از اثرگذاری آن میکاهد.
ورود جوانان انقلابی به صحتهی برنامه سازی برای صداوسیما، اعطای آزادی عمل و همچنین تغییر ساختار برنامه های خبری و تعدد آنها و پخش شدن در شبکه های مختلف از دیگر استراتژی های کمک کننده به چابکی سازمان است. هرچند اخیرا شاهد اقداماتی مانند ادغام بخش های خبری بودیم که خود کاهندهی قدرت خبر در سیما است.
نصرت حق و خوار کردن باطل
آنجه مطرح میشود نه تنها اصل رسانهای، بلکه یک اصل عقلانی و توصیهی امیرالمومنین علی علیه السلام در خطبهی ۱۶۶ نهجالبلاغه است، خستهنشدن در یاری رساندن به حق و ممارست در خوار کردن باطل، که رسانههای خارجی عکس آن یعنی حمایت از باطل و تخریب حق را با جدیت تمام و بدون لحظهای از پای نشستن اجرا میکنند، اما در جبههی حق گاها حق مهجور میماند، همانطور که شهدای اغتشاشات و نیروهای جان بر کف انتظامی امنیتی مهجور ماندند و جانباختهی مصرف مشروبات الکلی با دروغ رسانههای معاند در نگاه برخی تبدیل به آزادی خواه شد!
امام علي عليه السلام :لَوْ لَمْ تـَتـَخـاذَلُوا عـَنْ نـَصـْرِ الْحـَقِّ، وَ لَمْ تـَهِنـُوا عَنْ تَوْهينِ الْباطِلِ لَمْ يَطْمَعْ فيكُمْ مَنْ لَيْسَ مِثْلَكُمْ، وَ لَمْ يَقْوَ مَنْ قَوِىَ عَلَيْكُمْ.
اگـر دسـت از يـارى حـق بـرنـمـى داشـتـيـد و بـراى خـوارى و زبـون سـاخـتـن بـاطـل سـسـتـى نـمـى كـرديـد، آن كـه همردهی شما نيست ديده طمع به شما نمى دوخت و هيچ نيرومندى بر شما سلطه پيدا نمى كرد.
نه تنها در ماجرای اخیر، بلکه پیش از آن نیز بارها موفقیتهای بزرگ نظام کوچک انگاری شده و به تبیین آن پرداخته نشده تا آنجا که از نقاط قوت کشور نیز برای تخریب آن استفاده شده است، درمقابل باطل آنطور که شایسته است نیز حقیر نشده .
نمونه اش شهادت آرمان علیوردی، که شهادت مظلومانهی او به تنهایی میتواند باعث نابودی چهرهی بزک شده ای باشد که ضدانقلاب و همراهان آن برای خود ساختهاند، اما در خصوص این شهادت مظلومانه تا چه حد برنامه تولید و پخش و تکرار شد؟
در خصوص رشادت های نیروهای امنیتی نظامی چطور ؟
در زمانی که رسانههای معاند و همکارانشان حتی به پخش فیلمهای سینمایی خاصی میپردازند که تحریک کنندهی جوانان به خشونت و انقلابی گری ( به برداشت خودشان ) باشد، رسانهی ملی حتی از پخش فیلمهایی که باعث ایجاد غرور ملی میشود مانند روز صفر ، خود داری کرد ، چه بسا آنکه توقع ساخت چندین مستند و مصاحبه های جذاب با نیروهای حافظ امنیت بود که باعث محبوبیت بیشتر این افراد در بین جامعه شود.
چه میزان خشونت دانشجونماها به نمایش گذاشته شد؟ چه میزان مظلومیت بسیج به نمایش گذاشته شد؟
رعایت نکردن همین اصل است که جای جلاد و شهید را عوض میکند، رعایت نکردن همین اصل که اجرای عدالت را سخت میکند و عده ای برای آزادی قاتل و تروریست هشتگ سازی میکنند، رعایت نکردن همین اصل است که باطل را جسور و حق را مهجور کرده است.
مردمی سازی و ایجاد شبکهی مردمی
راهکار تضمینی حل تمام مشکلات درتمام زمینهها مردمی سازی است، یعنی تحویل امور به صاحبان امور که همان مردم هستند. امروز صف اول اطلاع رسانی کشور همان جوانانی هستند که با فرمان رهبر خود آتش به اختیار پا به فضای مجازی گذاشته، گم نام، بدون درخواست مالی و بدون انتظار همراهی دراین فضای آلوده جهاد شبانه روزی میکنند.
امروز مبدا انتشار اخبار در سریع ترین زمان ممکن فضای مجازی است، که توسط مردم صورت میگیرد. اگر تجمعی انقلابی شکل میگیرد، چند ساعت پیش از پخش گزارش در کففضای مجازی درخصوص آن صحبت میشود.
اگر خلافی رخ میدهد اول از همه درفضای مجازی و توسط همین سربازان جنگ نرم اطلاع رسانی صورت میگیرد، و این ظرفیت بزرگ مردمی نه تنها در رسانه ملی که در سایر مطبوعات نیز نادیده گرفته شده.
رسانه های معاند با چندین تصویر ارسالی موجی دروغین به راه میاندازند اما رسانه ملی با مخاطبان میلیونی، به خاطر صحت سنجی دقیق و اطمینان یافتن کامل از منبع محتوا، روایت مردمی را از دست داده است، هرچند شبکهسازی دقیق در این زمینه ممکن بوده و با صرف زمان میتوان شبکهای عظیم از خبرنگاران وطن دوست را تشکیل داد که از کمترین فواید آن دستیابی به اطلاعات دست اول و روایت اول اتفاقات است.