چند سالی است که بحران آب و به ویژه کمآبی در صدر اخبار رسانهها، مطالعات مراکز پژوهشی، نطقهای سیاستمدارن و برنامههای توسعهی کشورهای جهان و به ویژه کشور ایران دیده میشود. این موضوع نشان دهنده آن است که مشکلات فعلی در این زمینه همراه با مطالعات آینده پژوهی از وضع آینده جهان بر ادامه این بحران در سالها و دهههای آینده صحه میگذارد و نسبت به آن هشدار میدهد.
برای بررسی این پدیده نیاز است تا قبل از ریشهیابی و آسیبشناسی، به اثرات اولیه و ابتدایی این پدیده پرداخته شود. هرچه این بررسی دقیقتر، علمیتر و بهروزتر باشد میتواند به ما در نیل به اهداف فوق کمک شایانی نماید. در این یادداشت سعی شده است تا به نحو اجمالی و جامع تصویری از نتایج و اثرات اولیه و عینی بحران آب در کشور مورد بررسی قرار گیرد.
گام اول؛ بررسی اثرات فیزیکی و هیدرولوژیکی:
1- مشکل تأمین آب شرب در بسیاری از شهرهای کشور مانند شهرکرد و همدان در امسال و خوزستان و برازجان و … در سال گذشته اتفاق افتاد. مشکلی که عملاً ساکنان این شهرها را در بازههایی حتی بیش از یک ماه مجبور کرد تا آب آشامیدنی خود را با پرداخت هزینه و خرید آب معدنی تأمین کنند و به آب غیر شرب هم با کیفیت پایین و به صورت جیرهبندی یعنی در حد چند ساعت در روز دسترسی داشته باشند.
گزارشهای کارشناسی نشان میدهد که در سال 1397 از 1157 شهر کشور، بیش از 330 شهر با جمعیتی بالغ بر 34.5 میلیون نفر، برای تأمین آب شرب دچار معضل شدند.
2- کاهش قابل توجه ذخیره آب در پشت سدهای کشور که از حجم 50.5 میلیاردمترمکعب سدها در کشور بعضا بیش از 50 درصد آن خالی میماند.
3- کاهش میزان بارش نزولات جوی که در طی سالیان گذشته با کاهش 9 درصدی به 226 میلی متر در سال رسیده است. البته این کاهش با تغییر الگوی بارش از برف به صورت باران نیز همراه بوده است (لازم به ذکر است که به جهت تغذیه آبخوانها و ذوب برف در ماههای کم بارش برای کشور ما، بارش به صورت برف بسیار با ارزشتر از بارش به صورت باران میباشد.)
4- کاهش سرانه آب تجدیدپذیر در کشور که به گزارش بانک جهانی در سال 2014، این میزان به 1639 مترمکعب در سال رسیده است و طبق شاخصها (سرانه آب تجدید پذیر کمتر از 1700 مترمکعب در سال در محدوده تنش آبی قرار دارد) ایران را شرایط تنش آبی قرار میدهد.
5- کاهش سطح آبهای زیر زمینی در بسیاری از دشتهای کشور به نحوی است که امروز از 609 دشت کشور نزدیک به 410 دشت در دستهی دشتهای ممنوعه قرار گرفتهاند. امروز به صورت تجمعی با کسری مخزن 136 میلیارد مترمکعب در آبخوانهای کشور مواجه هستیم که این کسری با افت سالیانه 55 سانتیمتری همراه شده که در نتیجه آن برخی از آبخوانهای کشور دچار پدیده فرونشست شده و با رخ داد این پدیده دیگر نمی توان به احیای این آبخوانها امیدی داشت.
6- وقوع سیل با خسارتهای بالا و قابل توجه در کشور؛ به طور مثال خسارات ناشی از سیلهای سال 1398 تا 35 همت نیز برآورد شده است.
7- کاهش سطح تراز آب در دیاچههای کشور همچون دریاچه ارومیه و همچنین خشک شدن تالابها همچون هورالعظیم و هامون و … که با خشک شدن آنها تبعاتی چون افزایش ریزگردها و توفانهای گرد و خاک، تحت تاثیر قرار گرفتن سلامت شهروندان و از بین بردن زمینهای کشاورزی را به دنبال خواهد داشت.
به طور خلاصه؛ کاهش نزولات جوی، تغییر الگوی بارش، چالش در تأمین آب مورد نیاز مصارف مختلف مانند آب شرب، افت تراز آب زیر زمینی و رخ دادن پدیده فرونشست، ممنوعه شدن بسیاری از دشتهای کشور، خشک شدن تالابها و افت تراز آب در دریاچهها، افزایش پدیده ریزگرد و تحت تاثیر قرار گرفتن سلامت مردم و … را میتوان از اولین نشانهها و اثرات فیزیکی و هیدرولوژیکی پدیده بحران آب دانست.
گام دوم؛ بررسی اثرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی:
به علت حیاتی بودن مسئله، عدم تأمین آب با کمیت و کیفیت مناسب برای مصارف مختلف سبب بروز مناقشاتی بین مردم با حاکمیت و مردم با مردم میشود و نارضایتیهای در سطح عمومی پدید میآورد. نمودهای این نارضایتی را می توان در اعتراضات سال گذشته مردم خوزستان و مناقشات مردم اصفهان و یزد و شهرکرد دید. این امر نشان میدهد که بحران آب میتواند به سرعت تبدیل به نارضایتی عمومی شده و به یک معضل سیاسی و امنیتی بدل شود و حتی شکافهای قومیتی و تاریخی را نیز در یک منطقه فعال کند. این مسئله در برخی موارد حتی به خشونت و تخریب نیز کشیده شده است که نمونههای آن را در برخورد با معترضان خوزستانی، شکستن خطوط لوله انتقال آب و به آتش کشیدن ایستگاه پمپاژ توسط کشاورزان معترض میتوان دید.
علاوه بر اثرات سیاسی و امنیتی، عدم تأمین آب مورد نیاز سبب بروز مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیز میشود. با کمبود آب در یک منطقه، شغل بسیاری از کشاورزان و حتی صیادان نابود شده و معیشتشان تحت تأثیر قرار میگیرد که نمونه واضح آن را در استان سیستان و بلوچستان میبینیم. علاوه بر موارد ذکر شده، این مسئله بر روی میزان فقر و بیعدالتی در یک منطقه نیز اثر میگذارد و حتی سبب مهاجرت بسیاری از افراد به سایر شهرهای دیگر کشور نیز میشود. مهاجرت هم به معضلاتی همچون حاشیهنشینی و عدم تطابق فرهنگی در مناطق مهاجرت پذیر دامنمیزند.
البته این مناقشات محدود به مسائل داخلی نبوده و از مرزهای کشور هم فراتر میرود. به طور مثال اختلافاتی با کشورهای همسایه چون افغانستان، عراق، ترکیه بر سر رودهای مرزی و مشترک و تأمین حقآبه و یا هجوم ریزگردها از مبدأ کشورهای همسایه به وجود آمده است.
جمعبندی:
در این یادداشت سعی شد تا به بررسی اثرات اولیهی پدیده بحران آب در کشور پرداخته شود و دلالتها و اثرات مورد اعتنایی ذکر شود تا بر وجود پدیده بحران آب صحه گذاشته شود. مطالعات کارشناسی نیز نشان میدهند که این بحران در سالهای آینده شدیدتر شده و علاوه بر افزایش دورههای خشکسالی، شاهد وقایع حدی نیز خواهیم بود. لذا ضرورت دارد تا از هم اکنون با ریشهیابی درست و ارزیابی سیاستهای گذشته، اقدامات و سیاستهای مناسبی با در نظر گرفتن پیچیدگیهای این پدیده اتخاذ گردد. به ویژه زمانی که اثرات این پدیده محدود به اثرات هیدرولوژیکی نبوده و معضلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی را هم به دنبال خواهد داشت.