با افزایش تورم در سال 1401 به احتمال بسیار زیاد جمعیت بیشتری زیر خط فقر میروند. با این وجود آیا میتوان ادعا کرد که ریشهکنی فقر در سال 1401 امکانپذیر است؟ رئیسجمهوردر اسفند سال گذشته بر امحا فقر تاکید نمودند. یکبار در هیات دولت و بار دیگر در بازدید از کمیته امداد گفتند: « معتقدم با همت همگان بلافاصله میتوان ریشه فقر مطلق را خشکاند». با توجه به ابعاد گسترده فقر در ایران بسیاری از تحلیلگران بر رئیسجمهور انتقاد کردند که آیا امحا فقر امکانپذیر است؟
پاسخ به این سوال مثبت است مشروط به این که امحا فقر شدید (Extreme Poverty ) هدف دولت باشد و دوم این که رویکرد دولت در این اقدام از امری صرفا اداری به امری اداری-اجتماعی تغییر یابد.
اندازه گیری فقر با سایر شاخصهای اقتصادی متفاوت است. دستور رئیسجمهور به دستگاههای اجرائی برای محو سطحی از فقر محال و برای سطح دیگری از فقر کاملا قابل دسترس و میسر است. فقر در همه کشورهای دنیا براساس درآمد روزانه برحسب دلار محاسبه میشود. میزان درآمد دلاری به چند گروه تقسیم میگردد، که در جدول زیر آمده است. در این جدول درآمد روزانه کمتر از یک و نه دهم دلار، درآمد میان یک و نه دهم دلار و سه و دو دهم دلار و درآمد میان سه و دو دهم دلار و پنج و نیم دلار درآمد پنج تا 10 دلار تقسیم میشود.
کدام یک از انواع فوق را میتوان در سال 1401 ریشه کن ساخت؟ اگر بدنبال محو فقر زیر ده دلار باشیم باید درآمد حدود 38 میلیون نفر افزایش یابد. این کار در یک سال غیر ممکن است. اما ریشهکنی فقر کمتر از دو دلار (1،9) کاملا شدنی است. در توضیح این جدول باید به این نکته دقت کرد که نباید درآمد ریالی را بر ارزش یک دلار به ریال تقسیم کرد، زیرا مبنای این جدول قدرت خرید دلار در کشور(Purchasing Power Parity) است.
تقسیمبندی فقر به سطوح مختلف از کمتر از دو دلار تا کمتر از 10 دلار منطق بسیار مهمیدارد. اهداف کوچک و پلکانی تعریف میشوند تا در دورههای زمانی کوتاه بتوان به آن دست یافت. سیاست مداران بدنبال موفقیت در کوتاه مدت هستند باید هدفهای دست یافتنی در کوتاه مدت برای آنها تعریف کرد. در مقابل اگر دستیابی به هدفی بزرگ درکوتاه مدت تعریف شود آثار ویرانگری بدنبال خواهد داشت.
علاوه بر این منطق که درجای خود مهم است یک منطق انسانی وجود دارد که از تعریف اهداف به صورت پلکانی دفاع میکند. این قاعده را این گونه میتوان بیان کرد: اول محرومترین ها (The least Advantaged Group). ابتدا باید نیاز محرومترین ها برطرف شود، و سپس به سایر گروه ها پرداخت.
اولویت دادن به محرومترین و هدفگذاری برای ریشهکنی بدترین اشکال فقر منافع مه یبرای کشور دارد. احساس همبستگی، امکان بسیج اجتماعی و ائتلاف برای حل مسئله از جمله مزیت این شیوه سیاستگذاری است. ایران در دو مقطع مهم براین پایه سیاست گذاری نمود و هر دو دستاورد بزرگی داشت.
دوره اول مربط به دوره رضاشاه و دوره دوم دوره دهه 1360 است. در هر دو دوره شاهد موفقیت چشمگیری در کاهش فقر در ایران هستیم. عامل مشترک موفقیت در این دو دوره انرژی اجتماعی نهفته در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بود. برابری و مقابله با فقر هدف مشترک هر دو انقلاب بود. در دوره رضاشاه دو اقدام در کاهش فقر موثر برداشته شد: نخست ریشهکنی قحطی در کشور و دوم مبارزه با بیماری واگیردار. دولت برا ی ریشهکنی قحطی در کشور ، ۲۰۰ کامیون خرید و واردات کامیون به کشور آزاد شد. با این سیاست در طول دو دهه، سالانه 500 تا 1000 کامیون وارد کشور شد. کامیون سرعت جا به جایی را به ده برابر افزایش داده و هزینه آن را به نصف تقلیل داد. تا قبل از آن در هر منطقه که قحطی میآمد، امکان کمکرسانی بسیار سخت و زمانبر بود. بهداشت عمومی نیز با اقدامات مختلف مردمی و دولتی گسترش یافت. شهرداریها (بلدیه آن زمان)، اقدامات فراگیری برای افزایش سطح بهداشت عمومی انجام دادند. پلیس و مفتش سلامت در بلدیهها به استخدام در آمدند و بلدیه نظارت بر سلامت، اماکن و محصولات خوراکی را عهدهدار شد. دولت به طور جدی با طاعون و وبا مبارزه کرد و قرنطینههای مختلف ایجاد کرد. موسسات خیریه مختلف نیز در عرصه درمانی در کشور فعالیت خود را آغاز کردند. در پرتو این اقدامات در دو دهه، نرخ رشد جمعیت شهری سه برابر و روستائی به دو برابر افزایش یافت.
در دهه 1360 نیز ایران در مبارزه با فقر آموزشی، فقر سلامت و مبارزه با سو تغذیه دستاوردهای بزرگی داشت که به عنوان یک الگو توسط بانک جهانی و نهادهای بینالمللی دیگر مانند سازمان بهداشت جهانی به سایر کشورها معرفی گردید. میزان مرگ و میر کودکان قبل از 5 سال در یک دهه به یک دهم کاهش یافت، جمعیت دچار سو فقر خوراکی از 40 درصد به حدود ده درصد کاهش یافت.
در ابتدا گفته شد که دولت رئیسی میتواند فقر شدید را در ایران در سال 1401 از بین ببرد؛ مشروط به این که مبارزه با فقر امری اداری و اجتماعی ونه صرفا اداری باشد. موفقیت دوره رضاشاه و دوره جنگ تحمیلی ناشی از همین رویکرد در مبارزه با فقر بود. انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی جو اجتماعی بزرگی ایجاد کردند که تا سالهای متوالی، نظام اداری وسیاسی ایران خواسته یا ناخواسته در آن جو تنفس میکرد. این جو که بهتر است نام آن را انرژی اجتماعی بگذاریم هدایتگر و اصلاحگر نظام اداری است. نظام اداری در غیاب انرژی اجتماعی استعداد عجیبی در به انحراف کشاندن منابع عمومیدارد. جامعه هدف را غلط تعریف میکند، پول را صرف افزایش هزینههای اداری میسازد، سازمانها بر سر چگونگی اجرا با یکدیگر جنگ راه میاندازند و سرانجام نیز اطلاعات مخدوش میدهند. تنها با انرژی اجتماعی میتوان از این انحرافهای جلوگیری کرد.
مروز گذرای دو تجربه میتواند اهمیت انرژی اجتماعی را در موفقیت طرحهای اجتماعی نشان دهد. در دولت قبل، شعار روحانی برای دور دوم انتخابات امحای فقر بود. در سال 1397 یک میلیون خانواری که فقیر بودند اما تحت پوشش کمیته امداد و سازمان بهزیستی نبودند، شناسایی شده و به این دو نهاد معرفی شدند. این کار تجربه نسبتا موفقی بود، اما در ایجاد مشارکت و آزاد کردن انرژی اجتماعی موفقیت حاصل نشد. حال اگر دولت رئیسی بتواند زمینه مشارکت اجتماعی را فراهم کرده و انرژی اجتماعی را به کارگیرد، دستاورد بسیار بیشتری خواهد داشت.
در آن سال من از مجریان سیاست امحای فقر بودم. رئیسجمهوربه طور جدی از این طرح حمایت میکرد. بودجه کامل برای اجرای این طرح تخصیص داده شد، اما جامعه هدف مطابق با نظر کارشناسان انتخاب نشد. بر اثر فشار نیروهای مختلف، افرادی انتخاب شدند که در اولویت نخست نبودند. فرآیند پیشنهادی معاونت رفاه، انتخاب براساس خانههای بهداشت و پایگاه رفاه و سپس رد یا تایید آنها توسط دو نهاد حمایتی ( کمیته امداد و سازمان بهزیستی) بود. اگر میتوانستیم برای امحای فقر شدید فضای عمومی را بسیج کنیم، آن نیروها نمیتوانستند برنامه را منحرف سازند.
در مقابل این تجربه طرح اعطای تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیر ایرانی است. در این طرح دو موسسه و چند خبرنگار، پیشگام در طرح مسئله بودند و با جدیت چند سال داوطلبانه با معاونت رفاه همکاری کردند. فضای اجتماعی مورد نیاز را آنها رقم زدند معاونت رفاه نه کار تبلیغاتی کرد و نه هزینهای پرداخت، اما به یمن همراهی آنها توانست برای کاهش فقر حقوقی ایرانیان بدون شناسنامه اقدام درخوری انجام دهد. طرح مبارزه با فقر همواره نیازمند همراهی و انرژی اجتماعی است.
پیشنهاد مشخص به دولت رئیسی این است که سو تغذیه یا فقر شدید یعنی کسانی که اگر همه درآمد خود را خرج خوراک کنند، باز هم نیاز غذائی آنان تامین ن یشود و جمعیت آنها حدود 620 هزار نفر تا حداکثر 3 میلیون نفر است را هدف مبارزه با فقر در سال 1401 قرار دهد. به کمک پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان و بازدید میدانی میتوان این افراد را شناسایی کرد. از ابتدای شروع این برنامه باید همکاری همه علاقهمندان در این برنامه جدا از گرایشهای سیاسی آنان جلب شود و زمینه مشارکت موسسات مردمی در شناسائی، اجرا و نظارت بر برنامه فراهم گردد.