آمریکا در مذاکرات وین حضور مستقیم ندارد. یعنی چون عضو برجام نیست، نظرات خود را از طریق اتحادیه اروپا (هماهنگ کننده برجام) به اتاق گفتگو منعکس میکند.
ساختار مذاکرات شامل سه کارگروه اصلی است: هستهای، تحریم، بازاجرا. کارگروه اول تعهدات ایران، دومی تعهدات طرف مقابل و سومی نحوه اجرای آن را تعیین میکند. به همین دلیل، متن نهایی نیز احتمالا یک بدنه اصلی و سه ضمیمه از کارگروهها خواهد داشت.
مذاکرات وین از فروردین ۱۴۰۰ برای «بازگشت آمریکا به برجام» آغاز شده و پس از دولت جدید نیز با همین دستور کار ادامه یافته است. به همین دلیل، نتیجه این مذاکرات یک «توافق جدید» نخواهد بود و «روند بازگشت آمریکا به برجام» طی یک «تصمیم سیاسی در سطح وزرا» اعلام خواهد شد.
مذاکرات یک «سیاست» دارد و یک «دستورالعمل». در «سیاست» کلیات مسیر مذاکره تعیین میشود و در «دستورالعمل» ترجمه فنی و حقوقی «سیاست» تعیین میشود. غالبا در زمان قضاوت درباره «خطوط قرمز» بین «سیاست و دستورالعمل» خلط میشود. یعنی چه؟
یعنی اگر در «سیاست» اعلامی رهبری «اخذ تضمین» ذکر میشود، اینکه آن تضمین چه باشد، در چه سطحی باشد، چه ماهیتی داشته باشد و… در «دستورالعمل» مشخص میشود. در «رفع تحریم» و «راستی آزمایی» نیز همینطور است.
مثلا سیاست «رفع تحریم» به معنای رفع همه تحریمهای تاریخ ایران و آمریکاست؟ یا تنها تحریمهای برجامی؟ یا برجامی و پسابرجامی هستهای؟ در سیاست «راستی آزمایی» چطور؟ زمان راستی آزمایی و مرجع آن کیست؟ تنها به دست ایران است یا از سوی همه اعضا؟ و دهها سوال دیگر.
در یک کلام، پاسخ به سوالات جزئی، «سیاست» را به «دستورالعمل» تبدیل میکند. در دستورالعمل نیز «سناریو»های متعدد وجود دارد که از «کف» خواستههای ایران شروع شده و تا «سقف» مطالبات ادامه دارد. عدول از کف خواستههای دستورالعمل به معنای عدول از خطوط قرمز است.
ایران در آغاز دور هفتم وین، دو متن در حوزه «تحریم» و «هستهای» ارائه داد و اعلام کرد که در حوزه «بازاجرا» هم پیشنهادات خود را ارائه خواهد کرد. این متون به همه طرفها ارائه شد و تیمها برای رایزنی به پایتختهای خود بازگشتند. پس از مدتی وقفه دور هشتم آغاز شد.
طرفهای مختلف نقطه نظرات خود را ارائه داده و به مرور نقاط ابهام و اختلاف کم و کمتر شد. پیش از وقفه در دور هشتم، نظر جمعبندی شده آمریکا در مقابل پیشنهادات ایران در قالب یک متن به اتحادیه اروپا ارائه شد تا نظرات ایران در مورد آن اخذ شود.
این متن توسط وزارت خارجه ترجمه و در اختیار مقامات ارشد نظام قرار گرفته و در مسیرهای گوناگونی با هماهنگی شورای عالی امنیت ملی در حال جرح و تعدیل است. در این متن برخی از خطوط قرمز کشور رعایت نشده و همین امر مانع از اعلام توافق تا کنون بوده است.
نتیجه آن که متن اعلام شده، در حقیقت نه پیش نویس و نه فکت شیت و گزاره برگ، بلکه جمعبندی پاسخ آمریکا به پیشنهادات ایران در دور هفتم وین است. این متن مورد تایید دولت قرار نگرفته و صرفا در مرحله بررسی برای تعیین موارد اختلافی و تعریف سناریوهای جدید برای تامین منافع از توافق است.
برای قضاوت درباره عدول تیم مذاکره کننده از خطوط قرمز، ملاک دستورالعمل جمعبندی شده دولت است که در کف و سقف خواستههای ایران را تعریف و مشخص کرده است. ایران تا کنون هیچ تعهدی کمتر از کف دستورالعمل را نپذیرفته و اگر چنین تصمیمی وجود داشت، یک ماه قبل توافق امضا شده بود.
با احترام به تمامی منتقدان متن ۲۷ صفحهای، باید گفت بسیاری از مواردی که این عزیزان تحت عنوان «خط قرمز» مفروض کردهاند، هیچ ارتباطی با دستورالعمل مذاکرات ندارد و صرفا خواستههایی است که هر چند دستیابی به آن امتیازات مهمی است، اما محقق نشدن آن عدول از خطوط قرمز نیست. مثلا نوع نگاه منتقدان به مساله «کانورژن» و «آیسا» هر چند در صورت تحقق به نفع ایران است، اما عدم تحقق آن هیچ تعارضی با خطوط قرمز ندارد. همچنین «تعاریف» از «تضمین و راستی آزمایی» و «مرجع و مدت زمان آن» صرفا نظرات شخصی و کارشناسی بوده و خط قرمز مذاکراتی مندرج در دستورالعمل نبوده است.
اینکه ما در نهادهای داخل کشور روی متن طرف مقابل کار حقوقی و فنی کنیم به معنای پذیرش توافق نیست، همچنان که طرف آمریکایی از ابتدای دور هفتم وین تا پیش از وقفه در دور هشتم، مشغول همین کار روی متن پیشنهادی ایران بود و توافقی هم در کار نبود.