آبروریزی در مشهد و هزینه ای که نظام باید بهای آن را بپردازد!

داستان های دیروز و برخورد فاجعه بار تعدادی از نیروهای امنیتی اطراف استادیوم امام رضا (ع) شهر مشهد با بانوانی که به صورت قانونی بلیت تهیه کرده بودند و قصد ورود به استادیوم و تشویق تیم ملی کشورشان را داشتند، یک افتضاح تمام عیار است. فازع از بحث اینکه چرا فدراسیون فوتبال و مدیرانش پیش از اتخاذ تصمیم برای برگزاری این دیدار در شهر مشهد، چاره ای برای موانعی که از آن ها مطلع هستیم، نیندیشیدند؛ باید از شورای تأمین مشهد و فرماندهی انتظامی این شهر پرسید که چه کسی تصمیم گرفت تا برای متفرق کردن نوامیس مردم که حق قانونی خود را طلب می کردند، از گاز اشک آور استفاده شود؟!

آبروریزی در مشهد و هزینه ای که نظام باید بهای آن را بپردازد!

بدون شک گزارش این اتفاق به دست فیفا خواهد رسید و باید چشم انتظار تصمیمات جدی این نهاد بین المللی برای فدراسیون فوتبال ایران باشیم. هر حکمی که فیفا برای فوتبال ایران صادر کند، مطابق آن چه در ابتدا گفته شد، ناشی از همان ناتوانی در تصمیم گیری و حل مسأله است که گره اش میتواست با دست باز شود اما امروز برای بازکردن آن، نیاز به یک چیز تیز برای پاره کردنش وجود دارد.

اما جدا از خود این اتفاقات، انعکاس اخبار آن و تناقضی که در اصلی ترین رسانه کشور یعنی صدا و سیما در برخورد با موضوعات مربط به بانوان وجود دارد، بخش دیگری از پازل اتفاقات تأسف برانگیز دیروز در مشهد است. آن جایی که مدیران رسانه ملی تصمیم به انعکاس ندادن اتفاقات مشهد گرفتند و به خیال خودشان با سانسور صحبت های علیرضا جهانبخش، به دنبال مدیریت افکار عمومی و انکار کل رخدادهای حاشیه دیدار تیم ملی برای بانوان در شهر مشهد بودند، و مقایسه آن با تعلق گرفتن زنگ طلایی عصر جدید در برنامه شب گذشته به دو دختر ورزشکار، انشان متحیر می ماند که چه قضاوتی راجع به مدیران این رسانه داشته باشد.

آبروریزی در مشهد و هزینه ای که نظام باید بهای آن را بپردازد!

تصور اینکه همین دو خواهری که دیشب توانستند در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی با اجرای حرکت های ورزشی نظر مثبت داوران را جلب کنند و زنگ طلایی دریافت کنند، اگر دیروز قصد داشتند برای تماشای دیدار تیم ملی فوتبال کشورشان به استادیوم بروند، باید با گاز فلفل مواجه می شدند و صدا و سیما نیز هیچ خبری از این برخورد منتشر نمی کرد؛ عقل را از اینهمه تناقض و بی مدیریتی از کار می اندازد و روح آدم را آزار می دهد.

اینکه بگوییم خیریتی در کار بوده، چندان سخن جالبی نیست اما شاید این اتفاقات تلخ موجب شوند تا یک بار برای همیشه فکری به حال این معضل بشود. قرار نیست تا ابد به بهانه کرونا، نبود زیرساخت و هزار حرف بی اعتبار و ناعاقلانه دیگر صورت مسأله را پاک کنیم و به دنبال حل ماجرا نرویم. اگر این اتفاق در داخل کشور رخ ندهد، در نهایت با تهدید و اجبار فیفا اجرایی خواهد شد که بدون شک وجهه خوبی ندارد و نه فقط حیثیت فوتبال ایران، بلکه آبروی نظام در خطر قرار خواهد گرفت.

دیدگاهتان را بنویسید