۱۱.۵ همت (هزار میلیارد تومان) این بودجه مصوب پیش بینی شده از سوی مجلس برای سال ۱۴۰۱ یک ساترا است. ساترا همان مرکزی که از سوی صدا و سیما مدام بال و پر مییابد تا مسئول نظارت بر تولید محتوا در شبکههای اجتماعی باشد. همان مرکزی که در ابتدا فرهمند یکی از معاونین راهبردیاش میگفت قرار نیست دخالت محتوایی داشته باشند و این سازمان تشکیل شده برای ساماندهی بر شبکه عرضه.
اما خب هر سال و با رشد بیشتر میزان مخاطب پلتفرمهای تولید محتوای نمایشی بر بستر اینترنت و افول بیشتر تلویزیون ملی و کاهش چشمگیر مخاطبانش، این میل برای تملک هرچه بیشتر این بستر بکر بیانتها در تصمیم سازان فضای رسانهای کشور بیشتر و بیشتر میشود.
بودجه ۳.۵ همتی برای صیانت تولید محتوا چه شد؟
سال قبل بودجه مصوب ساترا به ریاست محمد امامیان، ۳.۵ همت بود و حالا یک سال از فعالیت آنها با رقمی که نزدیک به یارانه نقدی یک ماه کشور بوده به پایان رسیده است. دوره ریاست امامیان بر ساترا به پایان رسیده. آنها در این سال با حمایت مجلس توانستند از معاونت سینمایی درباره تولیدات سریالی برای پلتفرمهای پخش اینترنتی خلع ید کنند و دیگر مجری انحصاری کلیه تولیدات سریالی برای بسترهای آنلاین و وی او دیها شدند. جلوی ساخت تولیدات متعددی را گرفتند. از برنامه عادل فردوسیپور تا نمونههایی که دیگر چهرههای سرشناس رسانه ملی اعلام کردند مانع از تولیدشان یا حضورشان شدهاند. مثلا مورد خاص احسان علیخانی برای اجرای «جوکر»!
ساترا و شورایی بالاتر که مسئول نظارت بر تولیدات محتوایی شده بود در ۱۴۰۰، دفاتری را برای نظارت و ممیزی بر تولیدات این بستر حاکم کردند که هزینه ممیزی را از مالک اثر میگرفت و گاه چنان نظراتی اعمال میکرد که فریاد صاحبان اثر را به هوا میبرد.
نمونههای این اعتراضات را از مهدویان تا منوچهر محمدی رسانهای کردند و حتی برنامههای با محتوای ورزشی چون یازده هم از این تیغ سانسورها در امان نبودند. کار حتی به جایی رسید که رسانهها درباره مواردی نوشتند که به تولیدکننده پیشنهاد شده فلان هنرپیشه برای نقش پیشنهادی گزینه مناسبی نیست!
در این شرایط سال ۱۴۰۰ با بودجه ۳.۵ میلیارد همتی برای ساکنان ساختمان پیشین موسسه سروش در تقاطع خیابان مطهری با مفتح به پایان رسید بی آنکه شرحی از گزارش عملکرد انجام گرفته در مسیر صیانت از تولید محتوای مناسب ارائه شود یا حتی چارت مشخصی از شرح وظایف محتوایی این سازمان نوپا و ردیفهای هزینه شده این اعتبارات در اختیار افکار عمومی قرار گیرد. بودجهای که مستقیم از خزانه ملی اختصاص یافت و در مجلسی به تصویب رسید که شعارش شفافیت بود اما حالا این پرسش پیش روی همه اهالی هنر مانده که چه اتفاقی برای این ۳.۵ میلیارد همت افتاده و اصلا چه میزان از این اعتبار جذب شده، چگونه مصرف شده ؟ سازمان صدا سیما همچنان یکی از نهادهای دولتی است که به رغم فشار به سایر نهادها برای ایجاد شفافیت، کمترین میزان انتشار اسناد مالی در سامانه شفافیت را دارد.
با این ۱۱.۵ همت چطور قرار است از محتواها صیانت شود؟
بر اساس بودجه مصوب سال ۱۴۰۱ سهم ساترا برای صیانت از تولیدات محتوایی شبکههای اجتماعی ۱۱.۵ همت مصوب شده و این رقم درحالی است که پیوستهای شیوه هزینه کرد و چارت مسئولیتهای دقیق ساترا هم مشخص نیست. در روزهای گذشته کانون تهیه کنندگان سینما در نامهای به شورای نگهبان خواهان رد این مصوبه مجلس شدند و همچنین بسیاری از مالکین پلتفرمها و فعالان رسانهای خواهان شفافیت درباره نحوه هزینه سال گذشته ساترا برای تخصیص چنین بودجه مضاعفی هستند.
درحالی که اقتصاد پلتفرمهای بخش آنلاین یکی از موفقترین نمونههای فعالیت بخش خصوصی است، رسانه ملی به عنوان یکی از عظیمترین نهادهای عمومی حاکمیتی با همه نقش کلیدی که در جریان اطلاع رسانی و فرهنگسازی داشته اما در رقابت هزینه و فایده مدتهاست که دیگر در میان شرکت های زیان ده قرار گرفته. پیمان جبلی رئیس جدید سیما از زمان حضور در این تشکیلات مدام از چابکسازی سخن گفته و دیگر تقریبا این اصل که تلویزیون ملی مرجع واحد و انتخاب واحد مخاطب باشد، نیست را همه پذیرفتهاند. مرجعیتی که حالا چند سالی است به شبکههای اجتماعی منتقل شده و رسانه ملی به عنوان نهاد ناظر حالا خود به دنبال رقابت با فعالان خصوصی افتاده. گامهای این نهاد با تولیدات رایگان در تلوبیون پلاس چون آوای جادویی یکی از این اقدامات است. آنها که با ساترا مسئول کنترل و نظارت بودند، حالا با در اختیار داشتن یک ردیف بودجه به میزان نزدیک به یک سوم یارانه نقدی سالانه کل کشور به رقابت با فعالان بخش خصوصی میآیند.
در رقابتی که تمام فعالیتهای بخش خصوصی زیر قیچی فعال جدید صاحب انتفاع در این بازار است. رقابتی که با اصول اولیه تضاد منافع در تناقض است و تازه نحوه نظارت بر فعالیت این کنشگر جدید هم مشخص نیست. دوباره یکی از بودجههای بزرگی مصوب شده که مرجع نظارت بر آن مشخص نیست و بیم هدر رفت آن را، نه فقط کارشناسان که احتمالا بزرگان کشور هم خواهند داشت.
در سه سال گذشته و پیش از ساترا دو بودجه کلان چند صدمیلیون یورویی در اختیار معاونت سیما قرار گرفت تا صرف تولیدات فاخر برای رسانه ملی شود. بودجههایی ۱۵۰ و ۲۵۰ میلیون یورویی که در زمان تصویبش احسان قاضیزادههاشمی عضو ناظر مجلس در شورای نظارت بر صدا و سیما اعلام کرد فقط برای تولید محتوای فاخر در اختیار رسانه ملی قرار گرفتهاند.
اما خروجی کار چه بوده؟ کدام گزارش درباره نحوه هزینه کرد این بودجهها منتشر شده یا کدام کار قابل دفاع روی آنتن رفته است؟ کدام سریال غیر از سلمان یا موقعیت مهدی در دست ساختند یا کدام یک از تولیدات سالهای اخیر توانستند نشان دهند این همه بودجه اختصاص یافته به هدف نشستهاند؟ هنوز چند ماه از گلایه رهبر انقلاب درباره کم کاری هنرمندان در ساخت سوژههایی چون ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نگذشته و آنچه ایشان درباره آرگو بیان کردند. درحالی که در همین سالها جواد شمقدری یکی از پر هزینهترین تولیدات سالهای اخیر سیما را با این محوریت ساخت اما یکی از کم مخاطبترین آثار سال شد.
با این تجربه تلخ گذشته ترس از اختصاص بودجه کلان که نحوه هزینه کرد و شیوه نظارت بر آن شفافسازی نشده، برای نهادی ناظر که باید قانونگذار و تصمیمساز و کنترلگر باشد این دغدغه را در سالی که کشور زیر فشار شدید اقتصادی است، ایجاد خواهد کرد که چه بر سر این ۱۱.۵ همت خواهد آمد. بودجهای احتمالا بزرگتر از کل اقتصاد بخش خصوصی فعال در این حوزه که قرار است هزینه صیانت از این تولیدات شود اما کسی نمیداند از خود این بودجه چطور صیانت خواهد شد تا خروجی حداکثری داشته باشد؟