توافق جدید با ایران یعنی انتخاب‌های پیشین

در هفته‌های اخیر بسیاری در واشنگتن به این نتیجه رسیده‌اند که ایالات‌متحده به زودی به توافق ه.سته.‌ای با ایران که باعنوان توافق جامع مشترک (برجام) می‌شناسند بازخواهد گشت. پس از پاییز و اوایل زمستان گذشته بیشتر افراد نسبت به مذاکرات خرسند بودند؛ این احساس خیلی زود تغییر کرد و اکنون به نظر می‌رسد که تنها مسئله برای حصول توافق ایران و امریکا زمان است.
بازگشت به توافق برای برخی به معنای احیای مهم‌ترین دستاورد رئیس جمهور باراک اوباما و برای برخی دیگر تکرار بزرگ‌ترین خطای او است. به تازگی یکی از همکارانم گفت واشنگتن در آستانه تکرار بحث تفرقه‌انگیزی ست که پس از امضای قرارداد 2015 داشته است؛ زیرا همه چیز در نظر آن‌ها سیاسی است. بدون در نظر گرفتن ویژگی‌های برجام، جمهوری‌خواهان خوب با آن مخالفت می‌کند و باوجود کاستی‌ها دموکرات‌‌های خوب از آن حمایت می‌کنند. چیزی که در تضاد گفتمانی آبی و قرمز نادیده گرفته می‌شود ماهیت برجام واقعی و پیامدهای بالقوه برای خاورمیانه است.
اوباما بینش درستی داشت تا از طریق توافق دیپلماتیک برنامه ه.سته‌.ای ایران که منبع مهمی برای بی‌ثباتی منطقه است را مهار کند. اگرچه این هدف به‌صورت مستقیم بیان نشد، اما امید داشتند که این توافق بتواند آغازی بر تغییر اساس روابط خصمانه ایران و ا.م.ر.یکا باشد در چهار دهه گذشته باشد. در چنین جهانی بدترین ترس اسرائیل در مورد اشاعه ت.س.لیحات ه.سته‌.ای ایران از بین خواهد رفت و لغو ت.ح.ریم‌ها راه را برای رهبران تهران هموار می‌کند تا منابع را برای جامعه و توسعه ایران اختصاص دهند؛ با ادغام مجدد ایران در اقتصاد جهانی انگیزه‌های بازیگران منطقه‌ای برای مشارکت در شرارت به‌شدت کاهش خواهد یافت چرا که همه می‌آموزند در منطقه «سهیم» هستند. همین مسئله به نوبه خود چرخش به آسیا را تسهیل می‎کند.
تغییرات منطقه‌ای بسیار امیدبخش بودند برجام موجب افزایش این امید شد. اما همان‌طور که همه می‌دانند واقعیت کاملاً متفاوت است. اسرائیل هشدار داد که دید توافق نسبت به پایبندی ایران به مفاد آن و توانایی بازرسان آژانس خوش‌بینانه است. رهبران اورشلیم معتقدند که این توافق اجازه رسمی برای توسعه فعالیت ه.سته.ای ایران است. توافق تاسیسات ه.سته‌.ای ایران که درون پایگاه‌های ن.ظ.امی قرار دارند را از محدوده بازرسی خارج کرده و این واقعیت تنها نگرانی‌ها را افزایش داد.
دولت‌های عربی حوزه خلیج فارس از توافق ناراحت بودند؛ آن‌ها بیشتر از لغو ت.ح.ریم‌ها از مشروعیت‌ بخشیدن به برنامه ه.سته.‌ای ایران ناراضی بودند. رهبران عربستان سعودی، امارات متحده عربی و دیگر کشورها مطمئن بودند که ایران از منابع مالی جدید در دسترس برای تامین نمایندگان منطقه‌ای خود استفاده کرده و خاورمیانه را بی‎ثبات می‌کند. در مقابل رهبران ایران احساس می‌کردند باید ثابت کنند باوجود توافق با ایالات‌متحده (و دیگر قدرت‌های جهان) تحت فشار «شیطان بزرگ» نیستند.
بنابراین برجام به‌جای کمک به ایجاد ثبات در منطقه، پویایی معکوس ایجاد کرد. نیروهای نیابتی ایران عملیات خود را تشدید کردند و ا.س.رائیلی‌ها هرکجا ایرانی‌ها را یافتند با آن‌ها جنگیدند. در همین زمان عربستان و امارات بدون توجه به خواسته‌ها و منافع ا.م.ر.یکا مواضع منطقه‌ای خود را اتخاذ کردند.
دونالد ترامپ، دو سال پس از تهدید در می 2018 از برجام خارج شد. بدون شک او این کار را با هدف افزایش محبوبیت سیاسی‌اش انجام داد؛ او متوجه بود دست به چه اقدامی می‌زند. دولت ترامپ اغلب این تصور را ایجاد می‌کرد که آنچه در قبال ایران می‌خواهد، تغییر رژیم است؛ اما باتوجه به آنچه در مورد او می‌دانیم، احتمال دارد که رئیس جمهور واقعاً خواستار توافق بهتری بود. در نتیجه سیاست « فشار حداکثری» ترامپ متولد شد. این سیاست به صورت کلی آن‌طور که مخالفان جلوه دادند ناشیانه نبود. استراتژی دولت اوباما برای آوردن ایران به میز مذاکره اعمال فشارهای فزاینده بر تهران بود. ترامپ باهدف بهبود توافق برجام از توافق خارج شد.
میان تصوری که تیم ترامپ از رفتار رهبران ایران داشتند با رفتاری که ابراز شد تفاوت وجود داشت. تهران خروج ا.م.ر.یکا از برجام را این‌طور معنا کرد که نمی‌توان به ا.م.ر.یکا اعتماد کرد و هدف اصلی ترامپ تغییر رژیم است؛ نتیجه، توسعه برنامه ه.سته.‌ای ایران و ادامه حمایت و تشویق نیروهای نیابتی در یمن، سوریه و عراق بود. ایالات‌متحده با اعمال فشارهای بیشتر واکنش نشان داد که تنها ایران را به ادامه توسعه ه.سته.‌ای و شرارت منطقه‌‌ای وادار کرد.
پاسخ واضح به همه این‌ها برای بسیاری در واشنگتن بازگشت به برجام است. آن‌ها یک هدف دارند. از کاستی‌های توافقی که اوباما برای آن مذاکره کرد صرف نظر کنید، فشار حداکثری نتوانست برنامه ه.سته.‌ای ایران را متوقف کند و ایران را به توانایی ساخت س.ل.اح ه.سته‌.ای نزدیک‌تر کرد؛ حتی برخی از کارشناسان ا.من.یتی و مقامات ا.س.ر.ائیلی هم به آن اذعان دارند. پویایی منطقه تغییر چشم‌گیری نداشته که بازگشت به برجام مانند توافق اولیه یا خروج از آن پتانسیل بی‌ثباتی در منطقه را ایجاد کند.
امارات و عربستان مانند هفت سال پیش مخالف برجام هستند و رفع ت.ح.ریم‌ها بر نگرانی آن‌ها می‌افزاید. درست است که دو کشور تلاش کردند از طریق مذاکرات مستقیم تنش‌زدایی کنند، اما به نظر نمی‌رسد که تاثیر زیادی داشته باشد. متحدان حوثی ایران در ی.من. به شهرهای عربستان و امارات ح.مل.ه می‌کنند. ایده توافقی که ایران را به یک باره در میلیاردها دلار غرق کند از نظر ابوظبی و ریاض خوب نیست. رهبران عربستان و امارات مردد هستند که این پول برای چیزی جز ارعاب آن‌ها و دستیابی به منافع ایران در شبه جزیره استفاده شود. اماراتی‌ها تاکنون در برابر تحرکات حوثی‌ – ایران در ژانویه و فوریه با خویشتن‌داری عمل کرده‌اند دلیل اصلی این است که ایالات‌متحده باتری‌های م.و.شک پاتریوت آسیب را محدود کرده است؛ آیا آن‌ها با احیای برجام و جسورتر شدن ایران تردید خواهند کرد؟ باتوجه به این‌که دبی و ابوظبی در معرض آتش ایران حوثی‌ها است، این درخواست سختی از ولیعهد و حاکم غیررسمی امارات است که رهبری بی‌قید و شرط ایران را بپذیرد.
موضوع اصلی ا.س.را.ئیل است. نخست وزیر نفتالی بنت به صورت تحریک‌آمیز با رویکرد دولت بایدن مخالفت نکرد در صورتی که بنیانین نتانیاهو نسبت به تلاش‌های دولت اوباما برای مذاکرات ه.سته‌.ای مخالفت خود را بیان می‌کرد. این تفاوت دو نخست وزیر اسرائیل است و در ماه‌های اخیر بنت به‌صراحت اعلام کرده است که ا.س.رائیل از طرف‌های توافق ه.سته‌.ای با ایران نیست و بدون هیچ محدودیتی برای تضمین امنیت خود عمل خواهد کرد. ا.س.رائیل علاوه‌بر حملات هوایی در سوریه و عراق، این احتمال وجود دارد که احتمالاً حوادث بیشتری شبیه به خاموشی که در اکتبر گذشته در پمپ بنزین‌های ایران رخ داد، پیش رو است. محیط ام.نتی ا.س.رائیل در سال‌های اخیر به تدریج بهتر شده است، اما برای رهبران ا.س.ر.ائیل، ایران همچنان تهدید است؛ در نتیجه آن‌ها شانس خود را در مورد برجام جدیدی که ساختار آن با خواسته‌های آن‌ها متفاوت است، امتحان نخواهند کرد.
یکی از نویدهای بزرگ توافق ه.سته.‌ای، ثبات منطقه‌ای است. چیزی که تحلیل‌گران در سال 2015 نتوانستند آن را ارزیابی کنند و اکنون هم خطر بی‌توجهی به آن وجود دارد، این است که چگونه یک توافق بی‌ثباتی ایجاد می‌کند. مردمی که با امید تنش‌زدایی نفس راحتی می‌کشند به زودی در جست‌وجوی پاسخی برای بی‌ثباتی منطقه‌ای خواهند بود. باتوجه به تلاش ایران در طول سالیان متمادی برای توسعه فناوری ه.سته.‌ای داشته است؛ اکنون باید پرسید که احیای برجام ارزش چنین ریسکی را دارد؟

استیون ای کوک

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید