کدام امیدهای رئیس جمهور اوکراین سراب از آب در آمد؟

هرمز راسخی: حمله روسیه به اوکراین فصل جدیدی از روابط سیاسی فیمابین کشورهای غربی را در اروپا به نمایش گذاشت و همگان دیدند که اگر در بازی سیاسی مهره ها را به خوبی حرکت دهید خواهید توانست حریف را در چه کنم چه کنم بی انتها گرفتار سازید که باید به یک حمایت خشک و خالی اکتفا کنند و نظاره گر وقایع باشند.

رئیس جمهور اوکراین با امیدهای بسیار ادامه دهنده روسای جمهور سلف خود پس از فروپاشی شوروی سابق در تعهدات پیمان بوداپست در سال 1994 بود. زلنسکی امروز بخوبی می‌داند که نه آن پیمان و نه این امیدها به اروپا و آمریکا می‌تواند خطر میدانی امروز علیه کشورش را دور کند.

زلنسکی امید داشت:

الف: بتواند با پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا از مزایای اقتصادی این اتحادیه بهره مند شوند و با گردش سرمایه ها در کشورش خود را از سایه کشوری مانند روسیه خارج کند. غافل از اینکه نه ساختارهای مالی و اقتصادی اوکراین و نه همسایه بزرگش که دائم او را رصد می کند این اجازه را به او نخواهد داد.

بهترین مصداق برای این ادعا ترکیه است. ترکیه در چند دهه گذشته تمام قوانین و بسترهای اقتصادی و حتی نمادهای فرهنگی – دینی خود را قربانی ولع عضویت در اتحادیه اروپا نمود اما باز هم بدلیل مخالفت یونان و دیگر خواسته های نه چندان مهم اتحادیه اروپا باز هم نتوانست به عضویت این اتحادیه در آید.

ب: بتواند با استناد به تفاهم نامه بوداپست که امنیت جمعی اوکراین را تضمین می کرد به عضویت ناتو در آید.

غفلت دوم زلنسکی در همین نکته نهفته بود. پیمان جمعی اوکراین و دو کشور دیگر در تفاهم نامه بوداپست این امر را نشان داد که هم آمریکا و هم روسیه و هم اروپا در باب قدرت هسته ای اوکراین نگرانی هایی دارند. لذا دو قطب شرق و غرب در یک زبان مشترک این تفاهم نامه را امضاء نمودند اما درک سیاسی زلنسکی این اجازه را نداد که بفهمد اوکراین وجه المصالحه شرق و غرب در مرزهای روسیه است که امنیت روسیه را تضمین می کند.

مصداق این ادعا نیز این بود که در چند روز گذشته این نقض تعهد غرب به روسیه افشا شد و همگان فهمیدند که غرب چه تعهداتی به روسیه در باب عدم گسترش ناتو به شرق داده بود.

ج: اگر امریکا و اروپا  اعلام عدم دخالت – شما بخوانید بی طرفی فعال! – مستقیم نظامی کرده و به ارسال سلاح اکتفا کرده‌اند به خوبی این ادعای روسیه را که حمله خود را برابر قوانین سازمان ملل  انجام داده است  اثبات می کند که انتظار اوکراین برای دخالت همه جانبه غرب برای دفاع از کشورش بیجا بوده و در نهایت باید بر سر میز مذاکره ای بنشیند که پذیرش خواسته های روسیه اولویت اول آن است.

لذا اوکراین باید واقعیت های جغرافیایی و سیاسی خود را درک می کرد و با احتیاط بیشتر به برخوردهای نظامی با روسیه و خوش قولی های غرب قدم بر میداشت.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید