آیا برای نظام دورنمای مذاکرات هسته‌ای روشن است؟

در این سرگشاده به رئیس جمهور تذکر داده‌شده که ما متعهد هستیم تا از تمام گزینه‌ها و اهرم‌های در اختیار سناتورهای آمریکا استفاده کنیم تا تضمین کنیم شما به وظایف مصرّح قانونی خود در قبال کنگره برای معاهدات پایبند خواهید بود. و در صورت عدم پایبندی شما، از اجرای هر توافقی شدیدا و یا کاملا ممانعت خواهیم کرد.

 ما سناتورها تکرار می‌کنیم که هر گونه توافقی با ایران درباره برنامه هسته‌ای‌اش از چنان اهمیتی برای امنیت ملی آمریکا برخوردار است که معاهده محسوب شده، مشورت و رضایت سنا را الزامی می‌کند.

از نظر ما سناتورها، هرگونه توافق هسته‌ایِ واقعا قوی با ایران باید بتواند دو سوم آرای سنا را حاصل کند؛ و تنها دلیل عدم ارائه توافقنامه برای تصویب در سنا اینست که آنچنان ضعیف بوده که نمی‌توانسته موافقت سنا را جلب کند.

 « هر توافقی درباره برنامه هسته‌ای ایران که بصورت معاهده‌ای در سنا تصویب نشود برعکس خواهد شد، و در واقع احتمالا در روزهای آغازین دولت بعدی، به زودیِ ژانویه 2025(کمتر از دو سال و 10 ماه دیگر)، پاره خواهد شد.»

« قانون بررسی توافق هسته‌ای ایرانِ 2015 الزام می‌کند که دولت شما هر توافقی درباره برنامه هسته‌ای ایران (به انضمام اسناد و توافقات جانبی) را ظرف 5 روز از تاریخ توافق به کنگره تسلیم کند. تسلیم این اسناد فرآیند تعریف‌شده بررسی را فعال می‌کند، فرآیندی که امکان ممانعت از اجرای توافق را شامل می‌شود.»

 مهم است توجه کنیم که سنای آمریکا مرکب از 100 سناتور است و امضاکنندگان سرگشاده تهدیدکننده رئیس جمهور آمریکا 33 نفر هستند. یقینا قابل تصور است که امضاکنندگان این سرگشاده ابدا همه سناتورهایی نیستند که رویهمرفته موافق این خط‌ونشان‌کشیدن برای تسلیم توافقنامه هسته‌ای به سنا هستند.

لازمست یادآور شوم که دولت اوباما برجام را بمنزله معاهده‌ای جهت بررسی و تصویب به مجلسین سنا و نمایندگان تسلیم نکرد و برجام بمنزله یک توافقنامه قوه مجریه باقی ماند. اهمیت این نکته که در سرگشاده 48 سناتور به رهبران ایران (18 اسفند1393) بدان تصریح شده اینست که شخص رئیس جمهور فعلی یا آتی میتواند کلّ و جزء آن توافقنامه را با اشاره نوک قلم لغو کند، بدون اینکه لازم باشد مطلقا هیچ توضیح یا توجیهی به مجلسین سنا و نمایندگان ارائه کند تا موافقت اکثریت لازم آن دو مجلس را جلب کند. و این درحالیست که ما با پادرمیانی و اِعمال کیاست سیاستمداران طراز اولی از قبیل علی لاریجانی (رئیس وقت مجلس) و علی اصغر حجازی (مشاور سیاسی رهبر نظام) و علی اکبر ولایتی(مشاور عالی سیاست خارجی رهبر)، برجام را بسرعت شرم‌آور و فضیحت‌باری در مجلسِ خانه ملّت، آنهم در روز روشن، زورچپان کردیم (همان 20 دقیقة تاریخی) و آن جشن و سرور خفتبار و جاهلانه را در جامعه دامن زدیم.

 از خود سوال کنیم در مجالس قانون‌گذاریِ کدامیک از کشورهای طرف مذاکرات، برجام بمنزله معاهده‌ای قانونی و لازم‌الاجرا و قابل طرح در محاکم بین‌المللی طرح و تصویب شد؟

 رهبران ایران که مخاطب سرگشاده معروف 48 سناتور مورخه اسفند 1393 بودند (سه ماه قبل از نهایی‌شدن برجام) ظاهرا هیچ یا چندان توجهی به آن سرگشاده نکردند، و آن کردند که هیاهوی رسانه‌ای داخلی و احساسات متورم و خواص متوهم طلب می‌کردند. و رئیس جمهور بعدی هم دقیقا مطابق آن سرگشاده با اشاره نوک قلمش برجام را با تبختر و تحقیر تمام لغو کرد.

 اینک آیا مقامات عالیه نظام به سرگشاده اخیر سناتورها و سرگشاده (28 بهمن 1400) اخیرتر 165 نماینده مجلس نمایندگان خطاب به جو بایدن و هشدارها و خط‌ونشان‌های مندرج در آنها توجه درخور و نکته‌سنجانه‌ای کرده‌اند؟

 آیا مقامات عالیه نظام التفات دارند که صرفنظر از فقدان نهادی بین‌المللی برای راستی‌آزمایی وعده‌های دولت آمریکا، و صرفنظر از سابقه بسیار تاریک آمریکاییان در نقض اکثر تعهداتشان، اساسا دولت آمریکا برجام جدید را با توجه به این سرگشاده‌ها به مجلسین آمریکا تسلیم نخواهد کرد؟

 آیا مقامات عالیه نظام توجه دارند که مجلسین آمریکا (شاخه قانونگذاری دولت آمریکا) چه قدرت قابل توجه و در مواردی حق وتو در قبال شاخه اجرایی دولت آمریکا دارند؟

 آیا روشن است که در صورتی که به احتمال بسیار ضعیف شاخه اجرایی دولت آمریکا برای نخستین بار به تعهدات خود وفا کند، فقط می‌توان برای این برجام دو سال و هشت نه ماه عمر و اعتبار قائل شد؟ و آیا این مدت برای سرمایه‌گذاری‌های بزرگ و تاثیرگذار صنعتی کفایت می‌کند؟

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید