روسیه و دام اوکراین

هرچه جنگ اوکراین و روسیه پیش می رود بیشتر به این تحلیل می رسم که آمریکا تعمدا با تحریک روسیه، او را وارد جنگی فرسایشی و پر هزینه کرد و این جنگ یک دام برای روس ها بود.

نکته اول این است که آمریکا خلاف تعهدی که در ماجرای فروپاشی شوروی داد، که ناتو را به سمت شرق گسترش ندهد، طی چند دهه، خود را به مرزهای روسیه رساند چیزی که تمام تحلیلگران سیاسی از آن به عنوان نقطه آغاز جنگ یاد می کردند.

 در حالی طی سال ها، روسیه هیچ اقدامی علیه منافع ملی آمریکا انجام نداد و حتی در راستای منافع آمریکا با سیاست های ضدایران نیز همراهی کرد و حتی درخواست عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا را هم داد. که جملگی رد شدند تا آتش بحران گرم بماند.

نکته دوم اینکه وقوع این جنگ، باعث می شود آمریکا بیش از پیش جای خالی گاز روسیه را پر کند و همچنین صنایع اسلحه سازی اش را که موتور محرک اقتصاد ملی آنان است را فعال نماید.

در حالی که آنچه روسیه قبل از جنگ می خواست تنها یک تضمین امنیتی بود که اوکراین تا ۵۰ سال عضو ناتو نشود. اما آمریکا حاضر به این تضمین بدیهی نشد تا جنگ آغاز نشود.

روسیه و دام اوکراین

در حالی که کلا عضویت اوکراین در ناتو بخاطر جو امنیتی، تقریبا محال بود و کشورهای اروپایی چنین ریسکی نمی کردند. اما آمریکا حاضر به تایید رسمی آن نشد تا صلح برقرار بماند بلکه با کشاندن روسیه به جنگ، هم به وجهه جهانی او لطمه زد و همه جهان را ذیل سیاست روس هراسی، علیه این کشور متحد نمود، و هم اقتصاد نفتی او را به سختی تحریم کرد (تحریم هایی که در کوتاه مدت هرچند موثر نیست اما در بلند مدت، با جایگزینی گاز روسیه، مهلک خواهد بود) و هم نیروهای نظامی اش را مستهلک ساخت و آن تصویر شکست ناپذیر از ارتش روس را زیر سوال برد و هم اینکه اقتصاد اروپا را بیش از قبل به خودش وابسته نمود.

حالا روسیه نه می تواند بدون هیچ دستاوردی به عقب بازگردد و نه می تواند به مدت طولانی در باتلاق اوکراین بماند. و در هر دو حال بازنده خواهد بود. جنگ را می شود راحت آغاز کرد اما به همان راحتی نمی شود به اتمام رساند.

روسیه و دام اوکراین

غرب، در دیپلماسی بسیار صبور و پر حوصله است و اجازه خواهد داد خرس خشمگین سیبری، طی سالها، آرام آرام تضعیف شود و اقتصادش فرسوده گردد و منفور جهان شود، تا به این طریق او را از قدرت نمایی در کنار چین در نظم آینده جهانی حذف نماید.

هدف کوتاه مدت غرب، تضعیف روسیه و بی آبرو کردن او و در بلند مدت ابتدا حذف پوتین از عرصه قدرت روسیه و در حالت آرمانگرایانه تجزیه روسیه می تواند باشد. چیزی که جنگ با اوکراین بستر آن را فراهم آورده.

برچسب ها :

دیدگاهتان را بنویسید