انسانِ پساکرونا؛ «ابلوموفی» لمیده در خانه!

انسان‌ها دیگر خواستار بازگشت به شرایط پیش از کرونا نیستند. همه گیری کرونا باعث نگرانی ما شد، اما خود برای مدتی ما را از نگرانی بزرگتری نجات داد: اضطراب آزادی.. مشخص نیست که همگان بازگشت به حالت عادی پسا کرونا را به عنوان”رهایی” تجربه کنند…

در حالی که همه گیری کرونا در سراسر جهان ادامه دارد ممکن است از خود بپرسیم که آیا تا زمان فعلی شیوه زندگی مان متاثر از این پاندمی عمیقا تغییر نکرده است؟ ممکن است خود را همانند زندانیانی ببینیم که دل شان برای سلول زندان پس از آزاد شدن تنگ می‌شود و در استقلال تازه یافته شان طعم تلخ اضطراب را تجربه می‌کنند.

در یک سال و نیم گذشته که تمرکز بر روی ایمنی بود از حجم روابط اجتماعی به میزان قابل توجهی کاسته شد: تماس‌های کم تر، مراسم، مناسبت‌ها و رویداد‌های اجتماعی کم‌تر و غیر ممکن شدن سفر‌های طولانی. هم چنین، هیجان اندک ضیافت‌های مخفیانه و سفر دشوار در نقاط مختلف اروپا یا نقاط دیگر به شدت و ضعف ممنوعیت‌ها بستگی داشت.

کلیشه رایج در فرانسه مبنی بر دوره پسا کرونا و بازگشت به شرایط عادی نباید ما را فریب دهد: واقعیت آن است که بسیاری از فرانسوی‌ها (و به طور کلی اروپایی‌ها و بدون شک این مورد درباره بسیاری از امریکایی‌ها نیز صدق می‌کند) دیگر نمی‌خواهند به وضعیت سابق بازگردند. آن‌ها مایل هستند از خانه به کار ادامه دهند. بسیاری در حال ترک شهر‌های بزرگ و سکونت در مناطق روستایی هستند و رویای یک زندگی ساده و نزدیک به طبیعت را در سر می‌پرورانند زندگی‌ای به دور از مصرف گرایی دیوانه وار و سرو صدای زندگی شهری، دور از فراز و نشیب‌های تاریخ.

به عبارت دیگر، مشخص نیست که همگان بازگشت به حالت عادی را به عنوان”رهایی” تجربه کنند. همه گیری کرونا باعث نگرانی ما شد، اما خود برای مدتی ما را از نگرانی بزرگتری نجات داد: اضطراب آزادی. پاسکال می‌گوید:“تمام رنج‌های انسان از اینجا ناشی می‌شود که قادر نیست در اتاقی آرام به تنهایی بنشیند”. شاید بتوان گفت معضل و چالش بشریت پس از کرونا شاید آرام نشستن در اتاق خانه باشد.

برای چنین نگرشی شواهد تاریخی وجود دارند. در حالی که جوانان پس از انقلاب فرانسه امیال پر فراز و نشیب و اشتیاق شدیدی داشتند و وضعیت ملتهب بود در فرانسه “خاویر دو مستر” کتابی با عنوان “سفر به دور اتاق ام” را نوشت و “هنری فردریک آمیل” فیلسوف سوئیسی در مجله خود به رویداد‌های کوچک زندگی روزمره اش می‌پرداخت. هم چنین، می‌توان به رمان “ابلوموف” نوشته “ایوان گنچاروف” روس اشاره کرد که در آن ابلوموف شخصیت اصلی داستان بازنشسته شده و همه روز را در خانه روی کاناپه لم می‌دهد. لمیدگی برای او نه از روی خستگی یا کسالت، بلکه خو و عادت اوست. هر وقت در خانه است (که همیشه هست) بر روی کاناپه لمیده یا در خواب به سر می‌برد.

در این میان دو نوع انسان در قرن نوزدهم در برابر یکدیگر ایستاده بودند: بورژوازی که تمام وجودش به سود و محاسبه بستگی دارد و حریف او که انقلابی است و می‌خواهد جهان را تغییر دهد و عدالت را برقرار کند. در مواجهه با این شخصیت‌ها افرادی بودند که به عظمت سکوت پی برده بودند و بر حقانیت تنبلی پافشاری می‌کردند.

انزوا و انزواگرایی شیرینی‌ای دارد که سنت دیرینه رهبانیت غربی را به یاد می‌آورد و اکنون تجربه می‌شود: اتاق‌های راهب‌ها منهای متعالی بودن آن فضا و به علاوه افزوده شدن رسانه‌های اجتماعی در این زمانه.

حتی پیش از شیوع کرونا نیز شنیده می‌شد که “برای کاهش گرمایش جهانی باید در خانه بمانیم تا از اثرات گلخانه‌ای اجتناب کنیم”. با بی تحرکی رویشی تازه را موجب شویم و روندی که کربن بیش از حد منتشر می‌کند را متوقف سازیم. سلول جهانی بشریت معاصر از لس آنجلس تا پکن کاناپه‌ای رو به تلویزیون است.

آیا بار دیگر تشنه فضا‌های باز بزرگ خواهیم بود؟ احتمالا متوجه خواهیم شد که کرونا سبب زایش نوع تازه‌ای از انسان شناسی شده است: انسان در هم و برهم و بدون نیاز بیش‌تر به دیگران یا به واقعیت. برای کسانی که هنوز روحیه کاوشگری و تقویت ارتباط با دیگران را ترویج می‌کنند این وضعیت یک فاجعه مضاعف خواهد بود.

پاسکال بروکنر

*فیلسوف فرانسوی، عمده آثار او در انتقاد از رویکرد چپ‌های اروپایی و جامعه و فرهنگ فرانسه هستند.

 

دیدگاهتان را بنویسید